چرايي رويكرد عملگرايانه ايران در قبال طالبان
تهران به دنبال برقراري ثبات و امنيت است
ايران در طول جنگ امريكا در افغانستان، همواره در حفظ ميزان نفوذ خود در همسايه شرقياش موفق عمل كرده است. در واقع ايران در جريان تحولات سالهاي گذشته افغانستان دست به يك بازي دو طرفه زد، از يك سو از دولت مستقر در كابل كه حالا سرنگون شده حمايت كرد و از سوي ديگر نيز سعي كرد روابط خود را با طالبان حفظ كند. پس از اينكه طالبان بار ديگر افغانستان را تحت كنترل خود گرفت و نيروهاي امريكايي و ناتو از اين كشور خارج شدند، تهران با در پيش گرفتن سياستي عملگرايانه با هدف حفظ منافع خود و تثبيت استراتژي امنيت ملياش، با طالبان وارد مذاكره شد. ايران براي در پيش گرفتن اين رويكرد، بهرغم همه دشمنيهاي تاريخياش با طالبان، سه دليل عمده دارد: نخست اينكه ايران به منابع آب افغانستان نياز دارد و برخورداري از روابط با طالبان اين منافع را تامين ميكند. دوم اينكه ايران خواستار امنيت مرزهايش است و تمايلي ندارد كه اين مرزها توسط شبهنظاميان، پناهجويان و قاچاقچيان مورد تعرض واقع شوند و سوم اينكه ايران قصد دارد نفوذ و هجوم ديگر دولتهاي منطقه به افغانستان را خنثي كند. عملگرايي و عزم ايران براي استفاده از فرصتي كه به واسطه اشتباهات امريكا در افغانستان به وجود آمده، نقشه راه ايران در خصوص افغانستان است.
نگرانيهاي امنيتي ايران
نگرانيهاي امنيتي، محور رويكردهاي ايران در خصوص افغانستان است. حالا كه امريكا و ناتو از افغانستان خارج شدهاند، تنها نيرويي كه در اين كشور ميتواند در مقابل گروههاي جهادي، به خصوص داعش ايستادگي كند، طالبان است. شايد به همين دليل باشد كه قوه عاقله و سياستگذار در ايران، انتقادات گروههاي مختلف سياسي، افكار عمومي و حتي برخي مراجع را در خصوص ارتباط با طالبان ناديده گرفته است. چه در دولت حسن روحاني و چه در دولت فعلي ايران به رياستجمهوري سيد ابراهيم رييسي، ايران همچنان تلاش ميكند طالبان و ديگر گروههاي سياسي فعال در افغانستان را قانع كند كه به سمت تشكيل يك نظام سياسي جديد كه در آن همه گروههاي مذهبي و نژادي سهمي از قدرت داشته باشند، حركت كنند. اگر تاريخچه روابط ايران و طالبان را در نظر بگيريم و گوشه چشمي هم به حملات اواخر ماه آگوست داعش خراسان در فرودگاه كابل داشته باشيم، بايد تصديق كنيم كه گروههاي تروريستي كه به مراتب خشنتر از طالبان عمل ميكنند، همچنان در افغانستان فعال هستند. همه كشورها از جمله امريكا، چين، هند، روسيه و ايران با اين گروهها دشمني دارند، چراكه ريشههاي فرقهاي، نژادي و سياسي كه گروهها دارند، ميتوانند هر بحران امنيتي را در كشورهاي منطقه ايجاد كند. غير از داعش خراسان، گروههايي نظير القاعده، القاعده در شبه قاره هند، شبكه حقاني، جنبش اسلامي ازبكستان و جنبش تركستان شرقي نيز مايه نگراني اين كشورها هستند. در حال حاضر طالبان از حمايت و نفوذ جنگسالاران قبايل و شبكه حقاني برخوردار است و البته اين در حالي است كه القاعده به شكل عجيبي همچنان در سكوت به سر ميبرد.
ايران يكي از كشورهاي منطقه است كه طالبان توانسته طي سالهاي اخير ارتباطش را با آن حفظ كند. اين كشورهاي منطقه نظير چين، روسيه و پاكستان، با دور زدن دولت قبلي افغانستان سعي كردند منافع امنيتي خود را دنبال كنند. آنها به هيچوجه نميخواهند گروه تروريستي در افغانستان فرصتهايي جديد به دست آورده و بتواند با استفاده از خاك افغانستان حملاتي را عليه كشورهاي همسايه يا متحدانشان به اجرا بگذارد.
يكي از مسائلي كه همواره در تحليلهاي مربوط به روابط ايران و افغانستان مورد غفلت واقع ميشود، مساله آب است. دو كشور در سال 1973 توافقنامهاي را ميان خود امضا كردند كه براساس آن افغانستان بايد سالانه 850 ميليون مترمكعب آب را از سرچشمه رود هيرمند به سمت ايران رها كند. اما اين توافقنامه چندين دهه است كه به واسطه جنگها و درگيريها اجرا نميشود، چراكه اين جنگها موجب شده زيرساختهاي آبياري افغانستان هرگز توسعه پيدا نكنند. از زمان آغاز ساخت سد كمانخان افغانستان روي هيرمند، دو كشور همواره در اين خصوص با هم اختلافنظر داشتهاند و روابط ايران با طالبان نيز گاهي اين اختلافات را پيچيدهتر كرد. اوايل سال جاري، اشرف غني، رييسجمهوري وقت افغانستان تاكيد كرد كه دولتش به توافقنامه آبي با ايران پايبند است و اگر ايران آب بيشتري ميخواهد بايد پولش را بپردازد. اشرف غني گفته بود: «اگر شما به ما نفت بدهيد آن وقت ميتوانيد از ما آب يا هر چيز ديگري در قبالش بخواهيد. افغانستان ديگر آب مجاني به كسي نميدهد». حالا كه طالبان در افغانستان قدرت را در دست گرفته، خبرها حاكي از آن است كه آب سد كمالخان به درخواست تهران به سمت ايران باز شده است. البته طالبان اين گزارشها را تكذيب كرده و گفته است بازشدن دريچههاي سد يا بسته شدن آنها هيچ ربطي به درخواستهاي ايران ندارد. ايران در حال حاضر با طيفي از بحرانهاي زيرمحيطي، افزايش دما، سيل، سوءمديريت در حوزه محيط زيست و خشك شدن درياچهها روبهرو است. بنابراين طبيعي است كه همكاري با طالبان و ديگر همسايگان براي مقابله با اين چالشها جزو اولويتهاي اساسي ايران در چارچوب منافع امنيت ملياش باشد.
و اما يكي از مهمترين و ضروريترين موضوعات در روابط ايران با طالبان امنيت مرزهاي ايران است. ايران تمايل دارد از رويارويي آشكار ميان طالبان و داعش خراسان و ديگر گروههاي تروريستي و همچنين درگيري ميان هزارهها و ازبكهاي افغانستان اجتناب كند. ايران به شدت نگران ثبات افغانستان است، چراكه در صورت وقوع چنين درگيريهايي روند هجوم مهاجران و قاچاقچيان به مرزهاي ايران شدت خواهد يافت. با در نظر گرفتن همهگيري ويروس كرونا و مشكلات اقتصادي كه تهران با آن درگير است، ايران به هيچوجه نميخواهد با موج جديدي از مهاجران افغان، قاچاقچيان مواد مخدر و فعاليت گروههاي تروريستي تندرو پشت مرزهاي خود مواجه شود.
علاوه بر اين، ايران نميخواهد فضاي مناسب در اختيار گروههاي فرصتطلب براي ايجاد ناامني در داخل مناطق شرقي و جنوبي ايران فراهم شود. در اين مناطق گروههاي سني وجود دارند كه با طالبان و تا حدودي هم با القاعده همراهي و همدلي دارند. براي مثال گروه سلفي جيش العدل و انصارالفرقان در اين مناطق فعال هستند. بنابراين ايران علاوه بر در پيش گرفتن رويكردي عملگرايانه در قبال طالبان سعي ميكند به جاي دشمني با اين گروه روند همكاري را در پيش بگيرد. به دليل همين روند همكاري است كه ايران يكي از هشت كشوري است كه سفارتش در كابل همچنان فعال است. مخلص كلام اينكه دليل رويكرد عملگرايانه ايران در قبال طالبان برقراري ثبات و امنيت است. اگرنه ايران به لحاظ عقيدتي هيچ اشتراكي با طالبان نداشته و اساسا به اين گروه اعتمادي نيز ندارد اما در حال حاضر سياستي را در پيش گرفته كه بتواند به وسيله آن امنيت مرزها و منافع خودش را تامين كند. تهران نيز مانند همسايگانش و همچنين چين و روسيه متوجه خطرات بالقوه فروپاشي فاجعهبار نظام سياسي در افغانستان و درگرفتن جنگ داخلي در اين كشور و سوءاستفاده تروريستها از اين وضعيت، است. علاوه بر اين تهران به موازات برقراري ثبات در افغانستان اميدوار است بتواند روابط اقتصادي و سياسي مستحكمي با همسايگانش برقرار كرده و به جايي برسد كه بتواند اقتصادش را از گزند تهديد بازيگران فرامنطقهاي نجات دهد.