• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5037 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۷ مهر

كوچ انتحاري پادشاه خامس به كوير

طوق نسيان بر گردن پسر كوكوتا!

اميد مافي

۱- از سانتياگو برنابئو تا ورزشگاه خاموش و خلوت آن‌سوي دوحه راه زيادي بود. راهي كه پسر كوكوتا طي كرد تا شايد شب‌هاي آغشته به كابوسش را از هبوط احساسات پژمرده پاك كند. دنياست ديگر. شكارچي تيزهوش رئال و بايرن در گذر زمان سر از الريان درمي‌آورد و به جاي گرفتن عكس يادگاري با كهكشاني‌ها به عكسي دونفره با شجاع خليل‌زاده رضايت مي‌دهد. اي روزگار!

۲- آقاي گل جام جهاني ۲۰۱۴ كه با هشتاد ميليون يورو موناكو را به مقصد مادريد ترك كرد، هنوز چمدانش را در هتل دنج آن سوي مادريد زمين نگذاشته بود كه با گل‌هايش به سوگلي عشق فوتبال‌ها بدل شد. فاصله بهشت تا دوزخ اما به قدر يك نفس بود و اين‌گونه شد كه هافبك هجومي رئال و شاگرد خلف آنچلوتي، ناگهان صداي غرق‌شدن روياهايش را شنيد. وقتي ياغي گوش‌هايش را با سيمان پر كرد و فرامين تاكتيكي زيزو را نشنيد، سايه‌هاي دلگير سراغش را گرفتند و تصوير گلادياتور كلمبيايي در هاله‌اي از غبار گم شد. انگار طوق دلمردگي بر گردن خامس افتاده بود كه ديگر با لبخندهاي فرمانده زيزو هم روزنه‌هاي اشتياق را نگشود و زير باران فراموشي به طرزي دلخراش از يادها رفت.
۳- هجرت از مادريد به باواريا و دل سپردن به نقشه‌هاي آنچلوتي مي‌توانست كاري كند كه خامس زير رگبارهاي پراكنده تولد دوباره‌اش را جشن بگيرد. روزهاي زعفراني در مونيخ اتفاقا از راه رسيدند و مردي كه صدايش را ميان سكوها تقسيم مي‌كرد خيلي زود در بايرن به يك تمام‌كننده زهردار بدل شد. او مي‌توانست در گذر زمان چشم آبي‌ها را مات و مبهوت ساق‌هاي خود كند و در سرماي استخوان‌سوز باواريا طعم معجون عشق را بچشد. اما درست در روزهايي كه تقدير به روي خامس لبخند زده بود او در كشمكش نگاه‌ها با لجبازي و غرور ترجيح داد آتشبازي در برف و كولاك مونيخ را فراموش كند و دوباره به مادريد برگردد. بازگشت وينگر قهار به پايتخت اسپانيا اما گونه‌هاي آتشپاره‌ها را مرطوب نكرد. اين‌گونه شد كه نه كسي به وقت بازگشت برايش اسپند دود كرد و نه حتي كسي او را از كوچه‌هاي خلوت و آبستن تنهايي به بزرگراه‌هاي شلوغ رهنمون نمود. رودريگز در بازگشت دوباره‌اش به رئال با گونه‌هاي استخواني و دست‌هاي باريك به نيمكت پيچ و مهره شد تا باور كند راه را گم كرده و براي ادامه مسير در سنگلاخ‌هاي طولاني پاي رفتن ندارد. اشك‌هاي مرد احساساتي روي شانه‌هاي دنيله اوسپينا بانوي غمگينش در اوج تلخكامي نشان داد كه قصه مهاجم كلمبيايي در جمع سفيدهاي كهكشاني به سر رسيده است.
۴- مرد سال فوتبال امريكاي جنوبي آخرين تيرهاي تركش خود را در اورتون شليك كرد. او براي سربلندي تافي‌ها در گوديسون پارك به سيم آخر زد و به مهره مورد اعتماد رافائل بنيتز بدل شد. اين اما پايان ماجرا نبود. پس از چند ماه از حضور رودريگز در تيم دوم شهر ليورپول او غل و زنجير را بر ساق‌هاي خود ديد و ديگر نتوانست قفس توري حريفان را با اشارتي شعله‌ور كند. انگار اورتون براي وينگر نامدار جايي در آخر دنيا بود كه فاصله پريدن تا فرو چكيدن را در طرفه‌العيني طي كرد و از قامت يك توپچي محبوب به سربازي از ياد رفته در نقطه صفر مرزي تبديل شد.
۵- ستاره تيم ملي كلمبيا پس از ۲۲ بازي در ليگ جزيره تصميم به وداع با اورتون گرفت. مقصد بعدي او كجا بود؟ خامس در كوچي انتحاري بريتانيا را به مقصد قطر ترك كرد تا به ماشين گلزني عرب‌ها بدل شود و پس از چند فصل جهنمي در زنگ تفريح دوحه دلي از عزا درآورد. او در حال حاضر بازيكن تيم فوتبال الريان قطر است و هر روز در كنار شجاع خليل‌زاده مشق‌هاي رستگاري در مرتع سبز را مرور مي‌كند. جوان‌ترين كاپيتان تاريخ تيم ملي كلمبيا از موناكو، رئال، بايرن و اورتون به الريان رسيده و به طرز ناعادلانه‌اي تمام شده است. حتي اگر او به ساك‌هاي پر از دلار اشاره كند كه دشداشه‌پوش‌ها به دستش داده‌اند باز هم نمي‌تواند از اين واقعيت تلخ كه از عرش به فرش رسيده فرار كند. شاگرد لوران بلان در الريان گرچه خودش را نمي‌شكند و از تبلور دوباره‌اش در افق پيش رو سخن مي‌گويد اما كيست كه نداند حال اين روزهاي او حال ته خيارهاي بي‌بُته است.
۶- برنده جايزه پوشكاش و بهترين هافبك فوتبال لاليگا در سال‌هاي رفته، حالا در شب‌هاي گرم و شرجي دوحه از جايي ميان كجا و ناكجا به تعبير كردن تتمه خواب‌هاي كال خويش مي‌انديشد. او دوست ندارد در عنفوان برنايي، جوانمرگ شده و از قاب چشم‌ها دور شود. براي همين لابد بهانه‌هاي دوري از سطح اول فوتبال دنيا را پاي دلتنگي‌اش مي‌نويسد و همچنان اميدوار است روزي، روزگاري به لاليگا يا بوندس‌ليگا برگردد و ميلاد دوباره جسم خسته‌اش را جشن بگيرد. گرچه آرزو بر جوانان عيب نيست، اما آيا توپچي كلمبيايي قادر خواهد بود از هيچ، همه‌چيز بسازد و در مشت خالي‌اش به جاي پوچ، گل بگذارد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون