هياهوي بسيار براي چه؟
انتقاد از دولتمردان سابق، البته به جز يك مورد انتقاد درخصوص واكسيناسيون، بلكه براساس عملگرايي و درك واقعيتهاي جامعه قرار داده است. اين رويكرد دولت آقاي رييسي مورد قبول اقليتي از جناح حامي دولت كه مواضع تندي در قبال سياستهاي خارجي و داخلي دولت روحاني داشتند و معتقد به آتش زدن برجام و استيضاح دولت و حتي بركناري او بودند نيست، لذا در چنين شرايطي شايد درصددند تا با ايجاد هياهو دولت آقاي رييسي را مجبور به فاصلهگيري از رويكرد عملگرايانه خود و باز كردن پاي دولت به دعواهاي سياسي داشته باشند. 4-آشكار شدن واقعيتهاي اقتصاد ايران و مقايسه آن با كشورهاي ديگر شايد گروهي را به چنين نتيجهاي رسانده كه ميتوان با ايجاد فضاي توام با هياهو افكار عمومي را از توجه به موضوعات اساسي منحرف كرد به عنوان مثال چرا كشور همسايه ايران، تركيه در سال قبل بايد رشد بالاي 20درصد را تجربه كند و حتي كشورهاي ارمنستان و گرجستان رشد دو رقمي داشته ولي جمهوري اسلامي ايران حداكثر رشد آن بين دو و نيم تا سه و نيم درصد باشد؟ اما درخصوص سوال دوم رويكرد ايجاد هياهو و جنجال چه پيامدهايي ميتواند داشته باشد؟ 1- افزايش دلزدگي از سياست، كاهش اعتماد سياسي، تنزل سرمايه اجتماعي، افزايش مهاجرت، شكلگيري نوعي انفعال سياسي، كاهش مشاركت سياسي و درنهايت تشديد وضعيتي كه در انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري شاهد آن بوديم، بدون ترديد چنين مولفههايي ميتواند درنهايت منتهي به كاهش كارآمدي گردد. 2- ايجاد چالش فراروي دولت و ممانعت از ايجاد فضاي مناسب رواني و ذهني براي او در جامعه جهت اتخاذ تصميمات كليدي براي مقابله با چالشهاي داخلي و خارجي 3- ناكارآمد كردن دولت در عرصه سياست خارجي. واقعيت اين است كه جمهوري اسلامي ايران به اندازه كافي در حوزه سياست خارجي با مشكلاتي مواجه است كه از مهمترين آنها ميتوان به آينده پرونده برجام، كشمكش آژانس انرژي هستهاي با موضوع هستهاي ايران، نفوذ تدريجي اسراييل به مرزهاي ايران و تلاش همسايگان براي ايفاي نقش بازيگري در منطقه از مهمترين چالشهاي فراروي سياست خارجي ايران ميباشد، لذا طبيعي مينمايد كه دولت زماني ميتواند در اين حوزهها با اتخاذ رويكرد عاقلانه منافع ملي را تامين كند كه در داخل آرامش سياسي برقرار باشد. 4- ايجاد فضاي توام با جنجال و هياهو درواقع نوعي گل به خودي است، چراكه از يكطرف كارآمدي دولت را كاهش ميدهد و از سوي ديگر سبب فاصلهگيري نيروهاي عملگرا از جبهه حاميان دولت ميگردد، مضافا اينكه به تدريج زمينه شكاف در ميان نيروهاي اجتماعي پايگاه سياسي دولت را فراهم ميكند، لذا در شرايط فعلي منافع ملي اقتضا ميكند كه نيروهاي حامي دولت سيزدهم سياست جنجال و هياهو را كنار گذاشته و آقاي رييسي را براي تحقق اهداف خود يعني بهبود وضع معيشت و اقتصاد مردم ياري دهند، چراكه ديگر چنين فرصتي كه تمام بلوك حاكميت در دست يك جناح باشد فراهم نميگردد. بنابراين اگر حاميان دولت خود را دچار درگيريهاي دروني و ايجاد فضاي هياهو و جنجال سياسي كنند اميدهاي ايجادشده در جامعه نيز از بين ميرود و آنگاه مشخص نيست كه با توجه به شرايط حاكم در جامعه، نيروهاي اجتماعي براي برون رفت از اين وضعيت چه راهكاري در مراحل بعدي اتخاذ كنند؟