انديشكده Newlines Institute تحليل كرد
بازي خطرناك آذربايجان با آتش
باكو درنظر دارد در ادامه پيروزياش در جنگ اخير قرهباغ، با اقدامات نظامي، امتيازهاي سرزميني بسيار بيشتري از ايروان بگيرد
ترجمه: آرمين منتظري
آذربايجان و ارمنستان مدتهاي طولاني است كه بر سر مالكيت منطقه ناگورنو قرهباغ مناقشه داشتهاند. اين مناقشه طولاني مدت در طول سي سال گذشته دو بار اين دو كشور را در قالب جنگ تمام عيار در مقابل هم قرار داده است. آخرين بار دو كشور در سال 2020 با يكديگر جنگيدند و بعد از اينكه آذربايجان در اين جنگ به پيروزي رسيد، باكو حتي ادعاهاي سرزميني خود را به بخشهايي از جمهوري ارمنستان نيز گسترش داد. اين اقدام خطرناك آذربايجان درحالي عليه ارمنستان صورت گرفت كه نيروهاي آذربايجاني از سه جهت وارد خاك ارمنستان شدند. درنهايت جنگ 44 روزه سال 2020 بين دو كشور در تاريخ دهم نوامبر با پيروزي قاطع آذربايجان خاتمه يافت. پس از اين جنگ باكو تسلط سه چهارم زمينهايي كه تا پيش از آن دراختيار ارمنستان بود را در دست گرفت. به اين ترتيب ارمنستان عقب نشسته و پيروزي سال 1994 اين كشور در آرتساخ و دستاوردهايش به كلي فراموش شد. اما در ماههاي اخير اين درگيريهاي چنددههاي ميان دو كشور وارد فاز جديد و خطرناكي شده است. آذربايجان همچنان با توسل به نيروي نظامي به ادعاهاي سرزميني خود ادامه ميدهد و استراتژياش اين است كه ارمنستان را وادار كند به يك توافق جامعه سياسي براساس منافع آذربايجان تن در دهد.
درحال حاضر همه نشانهها حاكي از آن است كه آذربايجان به اقدامات نظامي خود در خاك ارمنستان ادامه خواهد داد. همانطور كه لورنس بروئر، كارشناس مسائل قفقاز تشريح كرده، به احتمال زياد هدف الهام علياف اين است كه سرنخ ماجراي قرهباغ را دست گرفته و اين داستان را ادامه دهد. آذربايجان در ادامه پيشنهاد خواهد كرد كه ادعاي مالكيت خود را بر خاك ارمنستان -خصوصا زنگهزور غربي- پس خواهد گرفت و در عوض ايروان بايد تماميت ارضي آذربايجان را به رسميت شناخته و به كلي دست از قرهباغ بشويد. باكو به موازات اقدام نظامي عليه ارمنستان، اميد دارد كه اين فشار بتواند ارمنستان را وادار كند بدون هيچ شرط و شروطي تسليم شود. در غير اين صورت همانطور كه علياف اعلام كرده، اقدامات آذربايجان ادامه خواهد يافت. در حالي كه آذربايجان تلاش ميكند با اقدامات نظامي ارمنستان را وادار كند به كلي دست از قرهباغ بشويد، اما چنين اقدامات فيزيكي در خاك ارمنستان يك نتيجه دلخواه ديگر را براي علياف به دنبال خواهد داشت و آن هم اين است كه اهرم فشاري در اختيار آذربايجان قرار خواهد داد و ارمنستان را درست زماني كه روسيه، مهمترين متحد ايروان، در مسير افول و زوال قرار دارد، تحقير خواهد كرد.
اين استراتژي هم خطرناك است و هم اشتباه. مطرح شدن چنين درخواستهايي از سوي آذربايجان نه براي دولت ارمنستان قابل قبول است و نه براي مردم اين كشور. علاوه بر اين، اين درخواستها از سوي هر سه كشور گروه مينسك، رد شده است و روسيه، فرانسه و امريكا بارها به علياف يادآوري كردهاند كه موضوع قرهباغ همچنان حل نشده است و تصميم نهايي درباره سرنوشت اين منطقه بايد تحت نظارت سازمان امنيت و همكاريهاي اروپا اتخاذ شود. روسيه كه با توجه به قدرت و كنترل زمينياش از نقش بسيار مهمي برخوردار است نيز اعلام كرده هنوز تا تعيين سرنوشت قرهباغ، سالها زمان باقي مانده است. نكته جالب در اين ميان اين است كه به استثناي همكاري در برگزاري رزمايش نظامي در لاچين در اوايل ماه جاري، تركيه تقريبا در تمامي تحولات اخير غايب بوده و هيچ كمك ديپلماتيكي در حمايت از اقدامات آذربايجان صورت نداده بلكه در پشت صحنه مشغول بهبود روابط خود با ارمنستان نيز بوده است. اين واقعيت نشان ميدهد كه آنكارا و باكو نيز ممكن است در آينده درخصوص موضوع قرهباغ به اختلافاتي بربخورند. با توجه به اين شرايط، محتملترين نتيجه رويكرد حداكثري كنوني باكو اين است كه منطقه را به سمت جنگ مجدد در مقياس كامل سوق دهد. در حال حاضر هم سربازان ارمني و هم آذربايجاني در نتيجه اين اصرار علياف مدام درگير بوده و كشته ميدهند. در عين حال خطرات ديگري وجود دارد كه در صورت تداوم يافتن اقدامات آذربايجان ممكن است رخ دهند. اگرچه ممكن است برخي با سادهانگاري از كنار رفتارهاي دور از احتياط علياف بگذرند اما طولي نخواهد نكشيد كه اين رفتار موجب واقعيت يافتن ادعاهاي سرزميني علياف شود. در حال حاضر هم درگيريهاي روزانه ميان طرفين در جريان است و شدت يافتن تنشها ميتواند به راحتي اوضاع را از كنترل خارج كند. استقرار نيروهاي حافظ صلح روسيه در سراسر قرهباغ و مناطقي در جنوب ارمنستان همچنان انجام نشده است و پس از چهار ماه گفتوگو و برنامهريزي اين امر هنوز محقق نشده است. در نتيجه هر گونه حركت بيشتر آذربايجان در اين مسير و تصرف يك يا دو منطقه از خاك ارمنستان ممكن است تبعات فاجعهباري به همراه داشته و كل منطقه را بيثبات كند.
واشنگتن سال گذشته در جريان جنگ دوم قرهباغ، كه در هفتههاي سرنوشتساز مبارزات انتخاباتي امريكا رخ داد، غايب بود و در نتيجه بسياري از نفوذ باقي مانده خود بر مساله قرهباغ را به مسكو واگذار كرد. اكنون، در شرايطي كه دولت بايدن به دنبال آن است در اين مساله نقشآفريني مجددي داشته باشد، زمان تجاوز باكو عليه ارمنستان به سختي ميتواند فرصتي مناسب براي اين كار فراهم كند.
البته واكنش شفاهي ايالات متحده به برخي از اين تحولات كاملا صريح بوده است. سخنگوي وزارت خارجه 15 مه اعلام كرد كه جمهوري آذربايجان بايد فورا قلمرو ارمنستان را ترك كند. در آن سو، جيك ساليوان مشاور امنيت ملي در تاريخ 18 مه با علياف تماس گرفت تا بر غيرقانوني بودن اقدامات باكو تاكيد كند. در همين حال، لين تريسي، سفير امريكا در ارمنستان در اين كشور فعال بوده و مرتبا براي مشاهده وضعيت مناطق تحت اشغال آذربايجان به سينيك و گغاركونيك سفر ميكند. هر چند دولت بايدن بايد براي موثر واقع شدن اين تاكيدات، تبعات مالي نيز وضع كند. چه اينكه الهام علياف در اواخر جولاي اعلام كرد كه هيچ قصدي براي ترك سرزمينهايي كه اشغال كرده، ندارد. علاوه بر اين دولت بايدن در تاريخ 21 ماه مه، كمكهاي مالي نظامي بيشتري به آذربايجان تصويب كرد و اين اقدام اين پيام را به آذربايجان ارسال كرد كه واشنگتن مخالفت جدي با پيشروي نظامي فعالانه آذربايجان در خاك ارمنستان ندارد. البته اين كمكها پس از ملغي شدن بند 907 قانون حمايت از آزادي صورت گرفته است و اگر امريكا بخواهد ميتواند دوباره اين قانون را برگرداند. اين اقدام امريكا ميتواند اين پيام را به باكو ارسال كند كه واشنگتن در مقابل اقدام اين كشور براي آغاز يك درگيري جديد، خواهد ايستاد. علاوه بر اين مجلس نمايندگان امريكا در تاريخ 28 جولاي قانون ممنوعيت كمك نظامي به آذربايجان را تصويب كرده اما اين قانون براي اجرا شدن نياز به تاييد سنا را نيز دارد. بنابراين واشنگتن از يك اهرم فشار ديگر عليه آذربايجان برخوردار است. هر چند در اين ميان ارمنستان در ميانه زوال قدرت روسيه، تقريبا تنها مانده است اما اين كشور از روابط خوبي با امريكا و اتحاديه اروپا برخوردار است. بنابراين اروپا نيز از انگيزههاي لازم براي كمك به ارمنستان برخوردار است.
براي مدتهاي مديد، يكي از نخستين اهداف امريكا در منطقه قفقاز پيشبرد دموكراسي بوده است. اين هدفي بوده كه ميتواند بهانه خوبي براي كمك به ارمنستان باشد. براساس همين هدف بوده كه امريكا بيش از دو دهه روابط نزديكي با ارمنستان و گرجستان برقرار كرده است اما به نظر ميرسد كه حالا زمان تجديدنظر محاسباتي در اين روابط فرا رسيده است. براساس شاخصهاي دموكراتيك، ارمنستان در دو سال گذشته از گرجستان پيشي گرفته است. انتخابات ملي عادلانه و دموكراتيك ارمنستان در ماه ژوئن، گواه ديگري بر توسعه سريع اين كشور و فاصله گرفتن از گذشته خودكامه خود بوده است. همين روند باعث شد اتحاديه اروپا با تامين يك ميليارد يورو كمك مالي به ارمنستان در سالهاي آينده موافقت كند. در حالي كه آذربايجان كاملا در جهت عكس حركت ميكند. نظامي خودكامه و موروثي كه يكي از بستهترين نظامهاي سياسي در جهان است در اين كشور بر سر كار است. جايگاه ارمنستان به عنوان يكي از متحدان اصلي روسيه كمكهاي امريكا و اروپا به اين كشور را كمي پيچيده ميكند، اما موضوع آنقدرها هم دشوار نيست. امريكا طي بيست سال گذشته با كشورهايي نظير قزاقستان و قرقيزستان كه آنها هم از متحدان نزديك روسيه هستند، همكاري داشته است. در هر صورت اگر كسي در مقابل پيشرويهاي نظامي آذربايجان در منطقه نايستد و آذربايجان همچنان به فشار بر ارمنستان براي وادار كردن اين كشور براي قبول يك توافقنامه صلح يكطرفه ادامه دهد، زود است كه كل منطقه در آتش جنگي خونين بسوزد.