اينجا آغاز فاجعه است
اكنون نيز به نظر ميرسد عاملان حادثه قندوز دو هدف را دنبال ميكردند كه اولي مجبور كردن اقليتها به تبعيت و ديگري وادار ساختن آنها به مهاجرت از محل زندگيشان است. اين سياست كوچاندن اجباري در خصوص هزارهها نيز مشاهده شد. بهطور كلي ايجاد ارعاب و ترس در ميان اقليتها هدف بخشي از نيروهاي افراطي است كه بخشي از اين نيروهاي افراطي در داخل طالبان هستند و بخشي ديگر بيرون از اين گروه و در چارچوب گروههايي نظير داعش افغانستان فعاليت ميكنند. در اين ميان در حالي كه گروههايي مثل داعش افغانستان چنين انفجارهايي را رقم ميزنند و سبب ميشوند كه مساله امنيت كه همواره يكي از برگهاي برنده اصلي طالبان در افغانستان به شمار ميرفت و اين گروه ادعا ميكرد كه هيچكس جز آنها قادر به تامين امنيت در كشور نيست از دستان طالبان خارج شود، طالبان تمايلي به درگير شدن با اين گروهها ندارد. واقعيت اين است كه اين عدم تمايل به همكاري نزديك بخشهايي از طالبان با گروههاي سلفي ديگر بازميگردد و چنانچه طالبان بخواهند با اين گروهها برخورد كنند عملا نوعي درگير تسويه داخلي خواهند شد. ضمن اينكه همين نيروهاي افراطي و حتي افراطيهاي آسياي مركزي كه به افغانستان آمدهاند و در اين كشور در چارچوب داعش فعاليت ميكنند، رهبرانشان در كابل خانه و زندگي دارند و آزادانه زندگي ميكنند. چنين نيست كه نيروهاي داعش در افغانستان پنهان شده باشند و گروه طالبان مدعي شود كه ما جستوجو كرديم و آنها را نيافتيم. اين رهبران هم در كابل و هم در برخي ايالتهاي شرقي افغانستان حضور دارند و سازماندهي نيروهاي افراطي را انجام ميدهند. نيروهايشان نيز با سلاح و مهمات و تشكيلات نظامي در بخشهايي از افغانستان حضور دارند و علنا فعاليت ميكنند. مساله اين است كه هم رقابت و هم همكاري ميان طالبان و اين گروهها وجود دارد. دخالتهاي خارجي نيز تاثيرگذار بوده، چراكه برخي كشورها تمايل داشتند با پر و بال دادن به گروههايي نظير داعش افغانستان شرايط را براي مشروع جلوه دادن رفتارهاي گروه طالبان فراهم كنند و چنين بنمايند كه طالبان در مقايسه با آنها گروهي افراطي نيست. برخي كشورها نظير كشور همسايه جنوبي افغانستان اين سياست را دنبال ميكردند و هنوز دنبال ميكنند. تا چندي قبل حضور نيروهاي امريكايي در ميدان تاثيرگذار بود و آنها چون پاي منافع خودشان در ميان بود، تلاش ميكردند وضعيت رقابت و بحرانهاي ايجاد شده در افغانستان از سوي اين گروههاي افراطي را مديريت كنند و نگذارند وضعيت از يك حد مشخصي بدتر شود. اما با خروج نظاميان امريكايي از افغانستان، آنها ديگر دليلي براي مديريت بحران نداشتند و شرايط را براي وخيمتر شدن باز گذاشتند. پيشبيني من اين است كه وضعيت افغانستان در آينده نه تنها به سوي ثبات و آرامش ميل نخواهد كرد، بلكه آينده وضعيت افغانستان بسيار بدتر از شرايط فعلي خواهد بود. ما در حال حاضر در مرحله آغازين آشوبها، ناامنيها و بيثباتيها هستيم. با ناتواني و بيميلي طالبان به مقابله با انفجارها و عوامل آن هم وضعيت در اين حوزه بدتر خواهد شد و هم بايد منتظر موج جديدي از مهاجران باشيم. گروهي تصور ميكنند تعداد كساني كه خواستار مهاجرت به ايران هستند از همين دهها هزارنفر كه اكنون پشت مرزها هستند بيشتر نخواهد شد، اما روند تشديد تنشهاي دروني در افغانستان، مطمئنا تعداد متقاضيان مهاجرت به ايران را چندين برابر خواهد كرد.