ادامه از صفحه اول
استهلاك پليس چرا و به چه قيمت؟
هر كس ميتواند با پوشيدن يك لباس و نشان دادن يك كلت واقعي يا غيرواقعي افراد را بازداشت كند يا داخل هر خانهاي شود و اقدامات مجرمانه انجام دهد. يكي از علل افزايش جرايم با استفاده از پوششهاي جعلي پليس، رواج رفتارهاي غيرقانوني است و پليس نميكوشد كه اطمينان مردم را بر حقيقي بودن خود جلب كند. متاسفانه پليس ايران در اين زمينه ضعيف است. اگر كسي خود را پليس معرفي كند و در خيابان يا با مراجعه به منزل كسي بخواهد او را بازداشت كند، حتما بايد شيوههاي معتبر و قابل شناسايي او دراختيار مردم باشد و پليس هم از اين شناسايي استقبال كند نه اينكه آن را نشانه ضعف خود تلقي كند، مثلا از طريق تماس با 110 و استعلام از آنجا. شرط دوم منطبق بودن قانون با عرف و وجدان اجتماعي است. اگر يادتان باشد در ماجراي ماهواره، پليس طبق قانون براي برداشتن ماهوارهها اقدام ميكرد، كار آنان قانوني هم بود. ولي چون اين قانون مطابق با وجدان و خواست اجتماعي نبود و مردم داشتن ماهواره را جرم نميدانستند بلكه حق خود ميدانستند، لذا جلوي پليس ميايستادند و پليس را مستهلك ميكردند. چه بسا برخي از همان پليسها نيز خودشان در عمل از ماهواره استفاده ميكردند. موارد ديگري از اين نوع تعارض را هم داريم. يكبار فيلمي از توقيف موتوريها منتشر شد كه درنهايت مردم به كمك يكي از موتورسواران آمدند و پليس را فراري دادند، چرا؟ به اين علت كه وضع اقتصادي و معيشت خوب نيست و موتور ابزار نان درآوردن است و از آن مهمتر اينكه نگاه به پليس دچار خدشه شده است. درخصوص حجاب نيز همينطور است. بسياري از دختران و زنان كه رعايت ضوابط ماده مربوط به پوشش را نميكنند، هيچ حسي از مجرمانه بودن فعل خود ندارند. بيشتر مردم نيز با آنان همراه هستند، نظرسنجيها اين را نشان ميدهد. در نتيجه رودرروي پليس قرار ميگيرند نه از جهت دشمني با پليس يا ايستادن جلوي قانون، بلكه چون كار خود را جرم نميدانند در نتيجه اين تنشها ايجاد ميشود. اين تنش فقط ريشه در عملكرد پليس ندارند، بلكه مشكل از قانونگذار است؛ قانوني كه حتي اجرا هم نميشود. به لحاظ قانون بيرون بودن نصف موي سر با تمام آن فرقي ندارد ولي با يكي برخورد ميشود و با ديگري خير. اين تعارض ميان قانون و خواست عمومي و ضعف در بنيان و فلسفه قانون است و ريشه تنشهاي موجود و استهلاك نيروي پليس است. تا هنگامي كه اين دو شرط محقق نشود، همچنان شاهد اين تقابلها و رخدادها خواهيم بود و عوارض آن نيز بر جامعه بار خواهد شد. يقين دارم كه اگر از نيروهاي پليس نيز نظرخواهي شود، اكثر بلكه همه آنان از تعقيب و گرفتن دزد، قاتل، قاچاقچي، كلاهبردار و... خوشحال ميشوند ولي بعيد است كه هيچ علاقهاي به اين نوع برخورد با زنان، خواهران و دختران خود داشته باشند. اهداف حكومت درباره حجاب را با قانوننويسي و اجراي اينچنيني آن نميتوان حل كرد. اين كار آب در هاون كوبيدن است.