علي ولياللهي |تيم ملي فوتبال ايران هفته پيش مقابل كره جنوبي قرار گرفت و با نتيجه يك- يك متوقف شد. بحث شكل بازي تيم و عملكرد فني دراگان اسكوچيچ از همان زمان داغ شده و همچنان مورد توجه علاقهمندان به فوتبال است. در اين ميان اظهارنظرها گاه شكل تخريب به خود گرفتهاند و گاه شكل پرستش! در چنين فضايي جاي خالي تحليل فني و همهجانبه احساس ميشد. به همين مناسبت سراغ فرزاد آشوبي يكي از كارشناسان فوتبال كشورمان رفتيم تا جمعبندي كلي نسبت به چهار ديداري كه تيم ملي با هدايت دراگان اسكوچيچ در انتخابي جام جهاني برگزار كرده، داشته باشيم.
در چهار مسابقهاي كه ايران در مقدماتي جام جهاني به انجام رسانده چه چيز بيشتر نظر شما را جلب كرده است؟
بعد از گذشت چهار بازي ميشود به يك جمعبندي نسبت به تفكرات آقاي اسكوچيچ و عملكرد ايشان رسيد. آنچه در اين چهار بازي بيشتر از هر چيزي به چشم آمده، نوسان است. ما خيلي نوسان داريم و فاقد آن توانايي هستيم كه روي يك ريتم كار كنيم. اين هم البته خودش بخشي از آن نوسان است. ما تيمي هستيم كه خوبيم اما در دقايقي آن استانداردهاي خيلي بالا را نداريم. بعد وقتي شرايط تغيير ميكند خوب ميشويم. به نظرم اين موضوع بايد حل شود. با وجود اينكه تيم ملي نتايج خوبي گرفته و من خودم كار آقاي اسكوچيچ را به شخصه خيلي دوست دارم و بازيكنان فوقالعادهاي داريم در بخش تيمي بايد پيشرفت كنيم.
يعني ممكن است اين شرايط در كار صعود ما خللي وارد كند؟
ايده شخصي من اين است كه ما و كره به جام جهاني صعود خواهيم كرد و تنها بحث باقيمانده سر جايگاه دو تيم است. اما براي اينكه تيمي داشته باشيم كه به شكل بينالمللي عمل كند بايد در يكسري از زمينههاي بازي به خصوص در بخش تيمي پيشرفت كنيم و كاملتر بشويم. در غير اين صورت مثل هميشه خواهيم بود.
نكات منفي تيم ملي از نظر شما در بازي مـقابل كره جنوبي چيست؟
اين نقاط منفي در تمام بازيهاي ما ديده شده بود منتها چون كره كيفيت بالاتري داشت، توانست اين نقاط را بيشتر به ما بشناساند. يكي از نقاط منفي اين بود كه فاصله بين خطوط در تيم ما زياد است. ديگر اينكه در تغيير فاز از حمله به دفاع به اندازه كافي دقيق و سختگير نيستيم. اين هم به دليل فاصله خطوط زياد است، چون بازيكنان بايد حجم بيشتري را پوشش بدهند و بدوند. در بخش پرس و باز پسگيري توپ آن كيفيت لازم را نداريم. همچنين تيم در مركز زمين هم فاقد آن سرعت لازم است. اينها فاكتورهايي است كه در صورت بهبود خيلي به كاملتر و قويتر شدن تيم كمك ميكند.
بخشي از انتقادات نسبت به اسكوچيچ در مورد چيدمان نفرات است. اينكه هنوز سرمربي تيم ملي به اين نتيجه نرسيده كه وحيد اميري وينگر است يا مدافع. يا در مورد جاي جهانبخش و قليزاده. اين تغييرات بسته به شرايط بازي است يا سرمربي هنوز به شناخت كامل نرسيده؟
فكر ميكنم آن شناخت كامل نشده. البته كه وقتي اين تغييرات چند بار اتفاق افتاد، مشخص شد جهانبخش به عنوان يك هافبك راست عملكرد بهتري خواهد داشت، چون عليرضا بازيكني است كه نياز به فضا دارد براي بازي كردن. وقتي ميرود سمت چپ و با پاي غير تخصصياش به داخل بازي ميكند كه فشردگي تيم حريف هم بيشتر است عملا روي كيفيت بازياش تاثير منفي ميگذارد. در مورد قليزاده معتقدم با اينكه علي بازيكن فوقالعاده خوبي است و تكنيك بالايي دارد اما در بازيهاي پرفشار ميتواند بازيكني باشد كه در ادامه به تيم كمك كند. در بازيهايي كه با حريفي كيفي بازي داريم و فضاها بسيار كاهش پيدا خواهد كرد.
گلي كه از كره خورديم شبيه به اتفاقي بود كه در بازي با امارات رخ داد و شجاع اخراج شد. در مورد مشكلي كه در اين زمينه وجود دارد، توضيح بدهيد.
صحنه بسيار نزديك بود. اين هم يكي از مشكلات است. ما در زماني كه به زمين حريف ميرويم براي پرس يا زماني كه در فاز حمله هستيم و در زمين حريف توپ را از دست ميدهيم، واقعا مشكل داريم. آنجا جايي نيست كه ما اجازه بدهيم تيم حريف بازياش را شكل بدهد. به خاطر اينكه ما در زمين آنها هستيم و خيلي باز بازي ميكنيم و وقتي توپ از دست ميرود بايد به شدت بازيكن صاحب توپ حريف تحت فشار قرار بگيرد تا نتواند ضد حمله طراحي كند. در بازي با امارات همين اتفاق رخ داد و توپي كه در زمين حريف و پشت محوطه آنها از دست رفت به بازيكن امارات رسيد. بازيكني كه پشت به دروازه ما بود و با اينكه دو بازيكن نزديك او داشتيم اين دو بازيكن عوض فشار آوردن به بازيكن امارات براي پاس دادن به عقب يا عرض او را رها كردند و اين باعث شد بازيكن امارات بچرخد و نفر جلويياش را صاحب توپ كند. اينها مسائلي است كه ريز است اما ميتوان تفاوتهاي بزرگي را رقم بزند. ما بايد در اين زمينهها بهتر بشويم.
نكات منفي را گفتيم. تيم ملي مدل اسكوچيچ چه نكات مثبتي دارد؟
اولين نكته مثبت ايشان اين است كه برخلاف قبلتر ما تيمي هستيم كه تمايل داريم بازيسازي را از عقب زمين شروع كنيم. اين جذاب است چون بازي مستقيم ريسك از دست دادن توپ را بالا ميبرد. نكته ديگر اينكه ما تيمي هستيم كه شخصيت و پرستيژ بسيار بالايي پيدا كرديم. شما ببينيد وقتي ما گل خورديم مقابل كره تا زماني كه به گل رسيديم چه كيفيتي داشتيم و چه فشار وحشتناكي را توانستيم به تيم كره وارد كنيم تا به گل برسيم. ما در آن زمان توانستيم در تمام نقاط زمين كرهايها را محبوس كنيم. اين نشان ميدهد كه ما پتانسيلهاي بالايي داريم. همين پتانسيل بالا باعث شده بتوانيم يازده بازي را به اين شكل سپري كنيم. اما خب به هر حال هيچ بازيكني هيچ تيمي و هيچ شخصي كامل نيست. همين جاست كه نقش آقاي اسكوچيچ پررنگتر ميشود كه اين بازيكنها و اين فضاي تيمي را به سمت تكامل هدايت كند. من گفتم بسيار كار ايشان را دوست دارم و مطمئنم اتفاقات بهتري هم براي تيم ملي ما رقم خواهد خورد. با توجه به اينكه ايشان با يك روش استاندارد و حرفهاي و جهاني تيمش را مهياي بازيها ميكند برخلاف سايرين كه ليگ را دو هفته تعطيل ميكردند و همه را ميبردند اردو. همين كه ايشان اين كارها را نميكند و به تيمورك اعتقاد دارد يعني كارش نياز به صبر و حوصله بيشتري دارد.
برخي اين انتقاد را مطرح ميكنند كه اسكوچيچ در نتايج تيم ملي تاثيري نداشته و اين بازيكنان هستند كه نتايج را رقم ميزنند.
من فكر ميكنم بايد اصلاح كنيم اين سوال را. آنهايي كه به اين شكل انتقاد ميكنند نامش را نميشود بگذاريم انتقاد. اسمش تخريب است. اسمش زير سوال بردن يك شخص است. نه! من معتقدم آقاي اسكوچيچ بسيار انتخاب خوبي بوده براي تيم ملي ما و ميتواند با داشتن زمان بيشتر شرايط بهتري را هم براي تيم ملي رقم بزند. با وجود اينكه علاقهاي به مثال و مقايسه ندارم بسياري از تيمهاي بزرگ دنيا بودهاند هستند و در ادامه خواهند بود كه بهرغم داشتن بازيكنان سطح بالا در گرفتن نتايج به مشكل برميخورند. حالا اينكه همه چيز را مربوط به بازيكنان بدانيم و نقش سرمربي را انكار كنيم اصلا ارزش ندارد كه مورد بحث قرار بگيرد، چون اگر اين شكلي بود اصلا نيازي نبود سرمربي براي تيم انتخاب شود. خودشان ميتوانستند كارشان را پيش ببرند. چون ايشان دارد بر اساس يك روش استاندارد جهاني كار ميكند، برطرف كردن مشكلات نيازمند صرف زمان بيشتري است.
استانداردي كه آقاي اسكوچيچ مدنظر دارد با استاندارد فوتبال باشگاهي ما همخواني ندارد. همين حالا تمام ليگهاي دنيا چند هفته است برگزار شده و ما تازه ميخواهيم وارد رقابتها شويم.
خب اين مشكل ليگ ماست. ليگ ما استاندارد نيست. مشكل از آقاي اسكوچيچ نيست. از يك طرف ديگر اين را هم در نظر بگيريد كه نزديك به ۷۰ درصد تيمي كه در اختيار ايشان است اصلا داخل ايران بازي نميكنند. با اين شرايط چقدر سخت ميشود اين بازيكنان را هر ماه يا هر دو ماه فقط چند روز در اختيار داشته باشيد و در همان چند روز اينها را به يك هارموني برسانيد و توجيه كنيد نسبت به تفكرات خودتان. به خصوص در فوتبال ما كه بهشدت در بحث آكادميك ضعف دارد و بازيكنها وقتي به سطوح بالا ميآيند اين ضعفها بيشتر خودش را نشان ميدهد. همه اين مسائل هست و طبيعتا اگر آقاي اسكوچيچ هم اردوهاي دو هفتهاي يا پانزده روزه برگزار ميكرد طبيعتا ما ميتوانستيم شكل بهتري از تيم را شاهد باشيم. اما با همه اين تفاسير و مشكلاتي كه وجود دارد من لذت ميبرم كه مربياي داريم كه مطابق استانداردها عمل ميكند و فكر ميكنم زمان بيشتر به آقاي اسكوچيچ و تيم ملي كمك كند.
آيا فكر نميكنيد اسكوچيچ در بازي با كره ميتوانست نفرات ديگري را به كار بگيرد.
اين تنها موضوعي كه يك مقدار ذهن مرا درگير كرده. در اين بخش است كه شايد آقاي اسكوچيچ ميتوانست در تركيب خودش تغييرات جزيي داشته باشد. البته كه مرسوم نيست تغييرات پرتعداد آن هم براي يكي تيم ملي. اما گاهي يك يا دو تغيير ميتواند روند حركتي يك تيم را دچار تغيير كند و شرايط را به گونهاي پيش ببرد كه مورد انتظار گروه فني است. من فكر ميكنم بازيكني مثل مهدي ترابي يا سامان قدوس ميتوانند كمك كنند. البته استايل بازي ما جوري است كه قرار گرفتن سامان در آن كمي سخت ميشود، اما بازيكني با كيفيت مهدي ترابي اين قابليت را دارد كه مورد توجه بيشتري قرار بگيرد.
چون بحث سامان قدوس در اين هفته خيلي داغ بود، ميشود بيشتر توضيح بدهيد كه چرا استايل سامان به سبك تيم ملي نميخورد؟
استايل بازي تيم ملي نميخورد. سامان قدوس بازيكن بسيار خوبي است و ترديدي در اين وجود ندارد. منتها در روشي كه ما به شكل ۲-۴-۴ بازي ميكنيم خيلي سخت است كه بتوان براي سامان قدوس يك جايي در نظر بگيريم كه هم اين بازيكن تمام قابليتهايش را بتواند به نمايش بگذارد و هم در روند حركتي تيم مشكلي پيش نيايد. به ويژه زماني كه تيم توپ را در اختيار ندارد. با توجه به خصوصيات بازي سامان يا تيم بايد استايل بازياش را تغيير دهد يا بسته به شرايط مدلي از وظايف را تعريف كنيم كه سامان زماني كه ما صاحب توپ نيستيم، بتواند كمك كند. يعني براي ساير بازيكنان تعريف شده باشد كه به چه شكل بايد عمل كنند. سامان به شكلي بازي ميكند كه با توپ بسيار عالي عمل ميكند اما در بخش بدون توپ جوري است كه نميتوان چندان از او انتظار داشت. اين روش بازي با اين سيستم كار را براي استفاده از سامان از ابتدا سخت ميكند.