كوين يامگا؛ گمشده آبيها از اسكانديناوي آمد
متولد ماه اكتبر!
اميد مافي
۱- زير برف و باران سرزمين سردسيري، آنقدر باريد تا بتواند در قامت يك لژيونر تيزچنگ به عصاي دست «وايله بلد كلوب» بدل شود و در ليگ برتر دانمارك به شيوه خودش توفان بهپا كند. اما سرنوشت به او روي خوش نشان نداد تا رفيق فابريك سعيد عزتاللهي فصلي خاموش را سپري كند و سر از دالان انزوا درآورد. روزهاي تلخ در سرماي آن سوي كپنهاگ سبب شد تا آرتور كوين يامگا پس از ۲۹بار حضور در مراتع سبز دانمارك به مقصد جديدي بينديشد. مقصد بعدي خانهاي آبي در هزاران كيلومتري اسكانديناوي بود. او به تشخيص فرهاد مجيدي به تهران درندشت آمد تا در فصل مرگ و زندگي حريفان را به ايستگاههاي متروك تبعيد كند و با گلهايش سوار بر ترن دودي تا آرمانشهر لاجوردي پيش بتازد. دو گل دلربا از يامگا در حوالي زايندهرود كاري كرد تا توپچي كامروني- فرانسوي يك شبه به دردانه فرهاد مجيدي بدل گردد و نامش سر از سايتها و خبرگزاريها و روزنامهها درآورد.
۲- پس از مامه تيام و شيخ دياباته چشمها به آن سوي مرزها بود تا غريبهاي ديگر از راه برسد و سيم خاردارهاي بيوجود را قال بگذارد تا سينهچاكان آبي نفسي از ته دل بكشند و در بزرگراه آرامش قدم بزنند... و آن مرد آمد. با قامتي بلند و محاسني كمپشت تا شايد بتواند در سختترين روزها به ياري تيمش بشتابد و در آغوش ديگر تفنگداران خودي آرام بگيرد. نود دقيقه جنگيدن همراه با سر مصدوم و بانداژ شده براي كوين يامگا خوشيمن بود. او كه روي زمين هنر خود را بارها به رخ كشيد با شليكهاي مرموزانه و چشمنواز خود دو بار فولادشهر را تسخير كرد تا عشق آبيها پاي جعبه جادو با لبخند چاي لبسوز را بنوشند و به اين بينديشند كه گاه گمشده يك ارتش نيمه سري از فراسوي ابرها و كوهها ميآيد.
۳- فرهاد مجيدي پيش از بازي در مورد او گفته بود با آنكه تخصصش در دفاع راست بيشتر از نقاط ديگر ميدان است اما از شم گلزني بالايي برخوردار است و ميتواند گرههاي كور خط آتش استقلال را باز كند. فرهاد در گعده خصوصي شب پيش از بازي از رو كردن يك آس در نصف جهان سخن گفته بود. اتفاقي كه در روز موعود افتاد و جنگجويي با شماره ۱۱ كارد را بر استخوان ذوبيها فرو كرد تا ميزبان تازيانه بيرحم آفتاب ولرم فولادشهر را بر جسم زار و نزار مردانش لمس كند.
۴- او شايد به اندازه تيام يا حتي شيخ نامدار نباشد اما مرور رزومه بازيگرياش از روبرو سيه نا، آرتزو، كارپي، پسكارا و شاتورو نشان ميدهد استقلال صاحب رِنجر سخت جاني شده است كه توان مبارزه در رينگ يشمي را دارد و ميتواند با فرارها، دريبلها و شوتهاي خود ميان حفرههاي ذهن فرمانده جايي براي خويش دست و پا كند. هر چند نبايد كاري كرد كه سيهچرده خجالتي غوره نشده مويز شود و براي تيمي كه به قدر كافي اطوار خريده پشت چشم نازك كند. دورگهاي كه نيمي از تبارش به شيرهاي رام نشدني آفريقا برميگردد و نيم ديگر به جنتلمنهاي رمانتيك كنار رود سن شايد در فصل بيست و يكم بيآنكه پشت سرش را نگاه كند تا پايان يك ماراتن كشنده جانانه پيش برود. آيا او ميتواند كاري كند كه دوآتشهها دست از بيمحلي بردارند و دورتر از سكوهاي تبآلود به عشق يك غريبه نفس را در سينهها حبس كنند؟
۵- در مورد رقم قرارداد او حرفهاي بسياري زير چادر شايعات به گوش ميرسد. به هر حال كوين يامگا قيد كرونهاي تانخورده دانماركي را زده تا ثابت كند همهچيز چرك كف دست نيست و ستاره ۲۵ ساله حاضر است در ازاي تولد دوباره در بطن چمنزار، اسكناسهاي سبز را كمي تا قسمتي ناديده بگيرد. هر چند منابع مطلع خبر آوردهاند كه رقم قرارداد ماشين گلزني آبيها بيشتر از توپچيهاي خودي نيست و مصطفي آجورلو در جايي گفته كه براي پرداخت دستمزد بازيكني كه در دسته B فوتبال ايتاليا بارها تورها را لرزانده و هنر ذاتي خود را به رخ كشيده مشكلي وجود ندارد.
۶- حالا ديگر در پيادهروهاي خيابان وليعصر او يك چهره ناآشناي غربتي نيست. حالا عشق فوتبالهايي كه غمهاي خود را با گلهاي او هاشور ميزنند با تماشايش در بالاي شهر تهران به گونهاي رفتار خواهند كرد كه كوين يامگا متوجه خواهد شد اينجا همچون كپنهاگ يك موجود ناشناخته نيست و بسياري براي سلفي و امضاي يادگاري با او سر و دست خواهند شكست. براي فوتبالي كه خارجيهايش چنگي به دل نميزنند وجود يك سيه چرده گلزن كه آمده تا رقص پرچمهاي لاجوردي را در باد گارانتي كند غنيمتي است. حتي اگر او عمري با آرزوي بازي در جناح راست يووه زندگي كرده باشد و زبانمان لال روياي حضور در اردوگاه بانوي پير را به گور ببرد.
۷- اين شما و اين كوين يامگا. وقتي باز هم گل زد و پرنده خوشبختي را روي شانههاي آبيها نشاند به اين فكر كنيد زمين جاي خوبي است براي پسر به ظاهر بيتكلفي كه نگران عاشق شدن در مهر ماه اين سرزمين گربهاي شكل نيست!