ادامه از صفحه اول
هنر،سياست و اخلاق...
شايد اين حركت به ظاهر ساده و معمولي به نظر ميآيد اما مكرر شاهد بوديم كه اگر در رديف اول مراسم جايي براي عدهاي از مقامات و مسوولان پيشبيني نشود موجب دلخوري و اسباب سرزنش برگزاركنندگان ميگردد؛ عدهاي از صاحبان منصب اداري هميشه اصرار دارند كه بايد پيوسته در رديف اول مراسم مختلف حضور يابند تا شأن آنها رعايت شود غافل از آنكه شخصيتي چون دعايي هر كجا بنشيند به آنجا شأن ميدهد. آقاي سيد محمود دعايي شخصيتي كه بيش از نيم قرن با امام، انقلاب و نظام بود و ۲۴ سال نمايندگي مردم شريف تهران را با كمترين حاشيه در مجلس شوراي اسلامي به عهده داشتند. با تاكيد و دعوت مجدد جناب آقاي دكتر سلطانيفر و اصرار ايشان به رديف جلو فراخوانده ميشود، سيد محمود دعايي اين مرد بزرگ كه هميشه با قامت استوار و شجاعت وصفناپذير از حقوق، آزادي و استقلال اين ملت دفاع ميكند و در همه صحنههاي تلخ و شيرين ۵ دهه كشور حضور فعال و موثري داشته و دارد و در لايههاي اجتماعي و فرهنگي در بين آحاد جامعه در اوج عزت قرار دارد و يكي از خوشنامترين روحانيون سياسي كشور به حساب ميآيد در نهايت تواضع و فروتني، در محضر تاريخ و ملت ايران در مقابل يك استاد برجسته و بزرگ عرصه هنر قد خم ميكند و اداي احترام مينمايد و بر دستي كه صحنه عاشوراي حسيني و شام غريبان اهلبيت سيدالشهدا را به تصوير كشيده، بوسه ميزند و درس بزرگي به ديگران ميدهد. اين بوسه هزاران پيام را به همراه داشت و اهلش ميفهمد كه اين بوسه چه ارمغان اخلاقي، عرفاني در حوزه ادب و هنر داشته و دعايي خاضعانه و آرام مثل هميشه به استاد فرشچيان اداي احترام كرد و كناري نشست و نظارهگر تجليل از استاد فرشچيان و رونمايي از آثار اين استاد فرهيخته شد.
انسان يكي هزار شود از افتادگي
هر دانهاي كه خاكنشين گشت، خرمني است
(كاشاني)
صحنهاي كه در مجموعه تاريخي سعدآباد خلق شد، زيباييهاي شگرفي در آن نهفته بود. آنجا كه تبلور هنر استاد فرشچيان نمايان ميشود و محمود دعايي روحاني اعتدالگرا به عنوان سياستمدار متدين نسبت به ايشان تواضع ميكند و ظريف اين وزير محبوب از احساس غرور و خودباوري به دست آمده از آثار استاد در عرصه بينالملل ميگويد، حلاوت همزيستي اخلاق، هنر و سياست كام ملت بزرگ ايران را شيرين و آنها را به اين عرصه اميدوار ميكند.
اولين قرباني يد واحد كيست؟
در ابتدا گمان كردم كه اشتباهي لپي بوده و خبر به زودي اصلاح ميشود اما اشتباه از من بود.نميخواهم اين سخنان را تفسير و تحليل كنم فقط ميخواهم از ناظران منصف سوال كنم كه اگر ما روزنامهنگارها يا حتي مسوولان دولتي غيرهمسو با شما، چنين گزارههايي را مطرح ميكرديم الان كجا بوديم؟
راستي سخنراني آقاي شهردار پايانبندي خوبي هم دارد، آن را هم بازگو ميكنم تا روزي كه به هر دليلي مسووليت ايشان در شهرداري تهران خاتمه پيدا كرد، عملكرد ايشان را بر مبناي همين گفتههاي خودش بسنجيم. «ديگر بهانهاي براي كار نكردن نيست، پرونده تعارض در مديران نظام بسته شده و همه نهادها يد واحد هستيم و در هيچ دورهاي اين مساله به اين شكل وجود نداشته است، بنابراين بهانهاي وجود ندارد و وظيفه ما كار است.»
وراي اينكه اشاره دقيق آقاي زاكاني به وجود تعارض ميان مديران نظام و نهادها و يكدست شدن مديريت كشور، خود جاي بحث زيادي دارد، به جرات ميتوان گفت خاموش ماندن اين دست خبرها و مورد تحليل و انتقاد قرار نگرفتن آنها يكي از آسيبها و آفتهاي همين «يد واحد» بودن است، آسيبي كه چاقوي دو لبه است و ممكن است در اوج شادماني يكباره بندها را براي مديران پاره كند. بايد ديد كدام يك از مديران اين دوره باهوشتر است و كدام يك اولين قرباني آفت يد واحد خواهد بود.
مدرسه پساكرونا
از تدريس معلماني كه از سواد رسانهاي و ديجيتالي بهرهمند هستند و از فناوريها براي جذابيت تدريس استفاده كردند، لذت بردهاند و در مقايسه به خوبي تفاوتها را درك كردهاند و والدين هم شاهد و ناظر اين تفاوتها بودهاند و ضمن اينكه به اهميت و جايگاه نقش و حرفه معلمي هم با تمام وجود پي بردند و متوجه شدهاند كه چقدر سخت و حرفهاي است.
نكته ديگر اينكه شرايط راحت خانه براي حضور در كلاسها موجب شده است آنها بيش از گذشته از مقررات خشك و پادگاني مدارس متنفر باشند و يكي از دلايل مخالفت و نگراني دانشآموزان براي حضوري شدن همين موضوع است كه دوباره به پادگانهايي برميگردند كه نامش مدرسه است لذا متوليان مدارس بايد براي مدرسه پس از كرونا ضوابط و مقررات متفاوت و منعطفي را تعيين كنند.
نكته بعدي استفاده از موبايل و تبلت است كه قبلا آوردن آن به مدرسه ممنوع بود حال يكي از مهمترين و ضروريترين ابزار آموزشي تلقي ميشود و مطالبه دانشآموزان استمرار استفاده از آن براي بهبود كيفيت آموزشي است، لذا براي اين مهم نيز بايد چارهانديشي شود و در رويكرد تلفيق آموزش حضوري و غيرحضوري استمرار استفاده از موبايل و تبلت ديده شود. آشنايي دانشآموزان با دنياي مجازي نكته ديگري است كه با حضوري شدن دانشآموزان بيم آن ميرود كه وجه تهديدآميز آن توسط متوليان مدارس پررنگتر شود؛ اقدامي كه اگر به فرصتهاي آن توجه نشود شكاف دانشآموزان با مدرسه را افزايش ميدهد در صورتي كه آموزش و راهنمايي دانشآموزان براي بهره بردن از فضاي مجازي ميتواند تاثيرات مثبتي را داشته باشد. در زمينه مدرسه پساكرونا به نكات متعدد ديگري هم ميشود اشاره كرد كه براي طولاني نشدن نوشته از آن خودداري ميكنم ولي انتظار دارم كارشناسان حوزه آموزش و فعالان مدني و صنفي رسانهاي اين حوزه به اين مهم بپردازند و به مسوولان و متوليان آموزش و پرورش از وزارتخانه تا مدرسه هشدار بدهند تا اشتباهاتي را مرتكب نشوند كه شكافهاي تشديدكننده ناكارآمدي را افزايش دهد.