خستگي
خستهام از آرزوها؛ آرزوهاي شعاري
شوق پرواز مجازي؛ بالهاي استعاري
لحظههاي كاغذي را؛ روز و شب تكراركردن
خاطرات بايگاني؛ زندگيهاي اداري
آفتاب زرد و غمگين؛ پلههاي رو به پايين
سقفهاي سرد و سنگين؛ آسمانهاي اجاري
با نگاهي سرشكسته؛ چشمهايي پينهبسته
خسته از درهاي بسته؛ خسته از چشمانتظاري
قيصر امينپور