• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5067 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۷ آبان

ماسك اهدايي وزير و بازي مركب

ابراهيم عمران

سكانسي در سريال «بازي مركب» كره‌اي‌ها وجود دارد كه مرد با شخصيت و مثلا جنتلمن و دانشگاهي و نفر اول درس و مدرسه و رفيق سابق؛ ركبي به دوست پاكستاني‌اش مي‌زند و به جاي تيله، سنگ در كيسه انبانش مي‌گذارد و به اصطلاح او را پي نخود سياه مي‌فرستد و از اين خوان سخت بازي كه لاجرم يك نفر بايد از بين برود؛ مي‌گذرد و  بينوا آن فرد پاكستاني به نام علي كشته مي‌شود از بابت فرمول من در آوردي اين جنتلمن كره‌اي. خب اينها چه ربطي مي‌تواند به يادداشت اين ستون داشته باشد؟ گويا سفير كره جنوبي در بيمارستان آتيه تهران بسته‌اي ماسك به ايراني‌ها اهدا مي‌كند تا در راه مبارزه با كوويد نوزده، كمكي به ما كرده باشد! خب دم نداشته مهر و محبت شما گرم! مشتي اجازه مي‌داديد فصل دوم سريال‌تان هم ساخته مي‌شد تا دوز و كلك بيشتري ازتان مي‌ديديم و آنگاه شما هم به جاي تيله، سنگ به ما قالب مي‌كرديد. نمي‌دانم حالا كه از نظر تامين واكسن و ماسك مشكل خاصي وجود ندارد؛ اين كردار جناب سفير چه معنايي مي‌تواند داشته باشد؟ مگر ما لنگ ماسك، حال از هر نوع آن هستيم كه ايشان با خدم و حشم و عكاس بدانجا مي‌رود تا مهرشان را ثبت نمايند؟ يا به چه دليل مسوولان بيمارستان اين هديه را مي‌پذيرند و حاضرند در اين نمايش بالماسكه حضور داشته باشند؟ نكند بسان شخصيت مكار سريال‌شان نقشه‌اي در كارشان باشد و ما بي‌خبر؟ انگار تحقير شدن براي عده‌اي معناي خاصي ندارد و حاضرند بابت سر خط خبرها بودن؛ اعتبار ملتي را خدشه‌دار نمايند. هربسته صدتايي اين ماسك‌ها بين دوازده تا پانزده هزار وون كره معادل ده الي سيزده دلار است. يعني دوهزار ماسك اهدايي نزديك به دويست تا دويست و شصت دلار مي‌شود! به هر حال چنين رفتارهايي در حافظه جمعي‌مان مي‌ماند. هر چند در منازل‌مان توليدات شما زياد به چشم مي‌خورد؛ ولي نوع تفكرتان نيز بسيار غير موجه است در مورد الان‌مان. اين كارها را با ما نكنيد. پيرمرد داستان سريال‌تان نشويد كه براي ساعاتي خوش بودن؛ چهارصد و اندي نفر را به كشتن داد. نمي‌گويم پول‌هاي بلوكه‌شده ما را برگردانيد. كه تصميم‌گيري‌اش نه دست شماست و نه ما؛ ولي آگاه باشيد اين مردم حاليه رنج كشيده از فشار اقتصادي و كرونا؛ روزگاري بزرگ‌مردي در كلام داشتند سعدي نام كه سروده بود براي اين روزها: ماري تو كه هر كه را ببيني، بزني/ يا بوم كه هر كجا نشيني، بكني/ زورت ار پيش مي‌رود با ما/ با خداوند غيب دان نرود/ زورمندي مكن بر اهل زمين/ تا دعايي بر آسمان نرود/

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون