ما اهل زندهرودیم
علی یگانهنسب
یک دغدغه مشترک داشتند، درِ گوشی، مجازی، حضوری به هم خبر دادند و برای صبح جمعه ساعت ۱۰ باهم وعده کردند... وعده مردم اصفهان تبدیل شد به تجمعی که حرف اصلی آن اعتراض به خشکی طولانیمدت زایندهرود بود. آنها خیلی وقت است که حالِ دیدن خط خشکیده ممتد وسط شهر خود را ندارند اما اینبار روی امتداد همین خشکی که تا چند سال پیش رودخانه بود وعده کردند تا به زایندهرودی که شهرشان را جان میبخشید، جان دهند.
اگر به چشم، چندین هزار نفری را که صبح جمعه خود را برای جاری بودن دايمی زایندهرود خالی کردهاند دیده باشید، این توصیف اغراق نیست؛ همانطورکه در توصیف اهمیت رودخانه بیجان زایندهرود برای اصفهانیها هرچه بگوییم اغراق نیست اما شاید عجیب باشد. عجیب اینکه مردم این شهر غمها و شادیهایشان را با یک رودخانه جاری تقسیم میکردند اما حالا برایش اشک میریزند و یکدست میشوند تا نگذارند آخرین تیرهای نابودی بر سر و بدن همه چیز شهرشان اصابت کند.
چرا اعتراض؟
سخت است که کشاورز باشی و رزق و روزی خود را از یک رودخانه بگیری اما آب رودخانه را ببندند، بیچارگی است که در شهر محل تولدت مجبور باشی با آلودگی و فرونشست و مشکلات ریز و درشت محیط زیستی زندگی کنی و نتوانی لب باز کنی، عجیب است که با سیاستهای اشتباه یک تالاب را بخشکانند و حتی پرندگان مهاجر هم دیگر مهمان شهرت نباشند؛ اینها مثل استخوان در گلوی مردم یک شهر و استان گیر کرده بود تا اینکه پاییز ۱۴۰۰ ورق برگشت.
کشاورزانی که چند سال است کشت درست و حسابی نداشتهاند بارها و در ماههای گذشته از شرق اصفهان به مرکز استان آمدند، تجمع کردند، فریاد زدند اما کسی صدایشان را نشنید؛ با زن و بچه آمدند، فایدهای نداشت، به کنایه بر ادارات دولتی بنر نصب کردند که «اگر ما را مسلمان نمیدانید به ادیان دیگر پناه ببریم» اما هیچ اتفاقی نیفتاد تا اینکه در بستر خشک زایندهرود چادر به پا کردند تا شاید مسوولانی که هرچند وقت یکبار با ریش سفیدی یا تهدید آنها را به خانههایشان میفرستادند، اینبار اعتراض مسالمتآمیز آنها را پاسخ دهند. چادر نارنجی کشاورزان شرق با چادر آبیرنگ کشاورزان غرب اصفهان، پیام شرق تا غرب اصفهان را اینبار عیانتر به گوش همگان رساند... این روی عریان زندگی کشاورزان اصفهان است که روزی صبح تا شب پای زمین کشاورزی بودند اما حالا بیکارِ بیکار، وسط رودخانه نشستهاند.
مردم هم آمدند
چند روزی از برپایی چادرها میگذرد و مردم دسته دسته کنار کشاورزان میآیند که حقابه اصفهان را مطالبه کنند؛ این حقابه تنها برای کشاورزان نیست بلکه خواسته آنها جریان دايمی زایندهرود و رسیدن آب تا تالاب گاوخونی است. آنها در کنار کشاورزان در این چند روز با گروههای کوچک جمع میشدند و اعتراض میکردند، خیرین دیگهای غذا را هم بهپا کردند تا نشان دهند کشاورز و کارمند، شهری و روستایی، در کنار هم زایندهرود را میخواهند. این تجمعهای کوچک بالاخره به یک تجمع بزرگ تبدیل شد و مردم اصفهان یکسو آدم به آدم در بستر زایندهرود جمع شدند و یکسوی دیگر خودرو پارک کردند و انگار نبودن در این جمع خیلی برای آنها گران تمام میشد. حد و حدود اعتراض هم شب گذشته در شبکههای اجتماعی تعیین شد تا کسی راه مطالبه را اشتباه نگیرد. مردم عهد کردند که فقط زایندهرود را صدا بزنند و همین هم شد؛ صدای تجمع و کف و سوت مردم، صداهای غیر را گرفت تا بهانه دست کسی ندهد.
وعدهها تکرار میشود
عصر نشده، وعدهها و دستورها داده شد؛ وعدههایی که مردم امیدوارند مانند تمام آنچه در این سالها گفته میشود نباشد؛ وعدههایی باشد که حقابه محیطزیست و کشاورز اصفهان را محقق کند و مردم با آن در مرکزیترین محلات مرکز استان نخواهند با تانکر آب شرب خود را تامین کنند؛ وعدهای که اصفهانیها را مقابل مردم هیچ استان دیگری قرار ندهد. زایندهرودِ خشک دندان لق ملیگرایی ما مردم شده است، آنها که باید برای امروزِ رودخانه پاسخ دهند پشت اختلاف بین استانی پنهان شدهاند تا مردم یقه همدیگر را بگیرند اما تجمع مردم اصفهان نشان داد که همه از این یقه بیتقصیر را گرفتن، خسته شدهاند. وعده و دستور آخر چه بود؟ محمد مخبر، معاون ريیسجمهور روز جمعه در گفتوگوی تلفنی و زنده با مردم اصفهان که از شبکه خبر پخش شد، از وفاداری مردم استان در جنگ و در همه صحنههای انقلاب تشکر کرد و گفت: امسال خشکسالی وضعیتی پیش آورده که در اکثر استانهای کشور دچار مشکل هستیم به شکلی که رييسجمهوری در طول همین یک ماه گذشته دو بار شورای عالی آب را برگزار کرد. آیتالله ريیسی در دو ماه گذشته هم مرتب شرایط آب کشور را دنبال میکرد و امروز هم به شدت پیگیر وضعیت آبی در استان اصفهان بود. او خبر داد که به وزیر نیرو و جهاد کشاورزی دستور داده است تا به سرعت مشکل آبریز زایندهرود در هر سه استان چهارمحالو بختیاری، اصفهان و یزد را تدبیر و این مساله به هر نحوی، مدیریت شود. مخبر اضافه کرد: من شرایط مردم اصفهان را درک میکنم و خودم در بین این عزیزان در شرق اصفهان حضور داشتم و شرایط سخت آنجا را دیدهام. این سه استان دچار مشکل هستند. ما هم به جد دنبال این هستیم که انشاءالله با هر وسیله مشکل رفع شود. حالا باید منتظر نتیجه جلسه شنبه دولتمردان بود تا عیار این دستور و وعده جدید نیز مشخص شود؛ کشاورزان گفتهاند که تا آب پاکی را روی دستشان نریزند، به خانه برنمیگردند و مردم هم میگویند تا کشاورزان باشند و آب در بستر زایندهرود نباشد، هربار بیشتر و یکصداتر تجمع میکنند تا حق خود را از زایندهرود بگیرند.
پیشتر هم بارها مسوولان کشوری و استانی وعده داده بودند، شورای شهر اصفهان در دوره فعلی یکی از شعارهای خود را مطالبه جریان دايمی آب در زایندهرود اعلام کرده بود، نمایندگان کنونی ابتدای کار، هدف اصلی خود را تحقق حقابه اعلام کردند و استاندار گذشته پیگیری این موضوع را نقطه روشن کارنامه خود میدانست با اینحال وضع پروژههای انتقال آب و جلوگیری از بارگذاریهای غیرقانونی در بالادست اگر بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده است. حالا که این چند خط بهانهای شد برای سرودن مرثیه پایان حیات در نصف جهان، بیمناسب نیست که پایان آنهم صداي مردم اصفهان باشد؛ آنها امروز یکصدا این شعار را به سبک و برچسب محلی خودشان فریاد زدند: «ما اهل زندهرودیم، با آب زنده بودیم، خشکیدنت غم ماست، راضی به آن نبودیم!»