هيچ كس نميداند در منچستريونايتد چه اتفاقي رخ داده
سايه نحسي روي سر تئاتر روياها
مرضيه حسينخاني
لوله گونار سولشر از سرمربيگري تيم منچستريونايتد اخراج شد تا تعداد سرمربيان اخراجي اين باشگاه در طول ۷ سال به عدد ۴ برسد. اين براي تيمي اتفاق افتاده كه از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۳ تنها يك نفر روي نيمكتش نشسته است؛ سر الكس فرگوسن.
سولشر مربي نروژي كه بازمانده دوران فرگوسن بود بعد از شكست ۴ بر يك مقابل واتفورد از نيمكت شياطين سرخ به سمت درب خروجي ورزشگاه هدايت شد تا تنها سرمربي بدون جام بعد از دوران فرگوسن لقب بگيرد. پيش از او ديويد، لوييس فنخال و مورينيو جامهايي براي يونايتد به ارمغان آورده بودند. در حال حاضر از زيدان، پوچتينو، لورن بلان و تنهاگ به عنوان اصليترين گزينههاي جانشيني سولشر در منچستر نام برده ميشود. در حالي كه سران باشگاه منچستريونايتد احتمالا براي اشتباه بعديشان آماده ميشوند و سكان هدايت تيم به صورت موقت به مايكل كريك سپرده شده كارشناسان و رسانهها هم در حال پيچيدن نسخههاي مختلف براي رهايي منچستريونايتد از اين وضعيت هستند. سلطه معنوي فرگوسن به مثابه يك كهن الگو ضعف سرمربيان، اشتباهات محاسباتي مديران خريدهاي غلط رونالدو و بسياري ديگر از مسائل به عنوان مشكلات منچستر شمرده ميشود. اينكه واقعا كدام يك از اينها مشكل اصلي تئاتر روياهاست را كسي به درستي نميداند.
معماي امروز منچستريونايتد بايد به اين شكل مطرح شود: چرا باشگاهي كه امكانات دارد سرمايه دارد از لحاظ بازيكن و كادرفني كامل است و عملا مشكل قابل ذكري در آن به چشم نميخورد بايد به اين روز بيفتد. اگر ليورپول سالها دستش از جام كوتاه ماند به اين دليل بود كه مديران باشگاه سرمايه كافي به تيم تزريق نميكردند و قرمزهاي آنفيلد نميتوانستند ستارهها را نگه دارند. تيمي كه نتواند ستارههايش را حفظ كند هم به جام نميرسد. يا در مورد چلسي قبل از آمدن توخل. يك انتخاب اشتباه در نشاندن ساري روي نيمكت تيم و بعد از آن تكرار اشتباه با سپردن هدايت تيم به لمپارد آبيهاي لندن را از مسير موفقيت دور كرد. مديران بلافاصله با آوردن توخل مشكل را حل كردند. يا بايرن چند سال پيش آن زماني كه به افسي هاليوود معروف شده بود. در آن دوران مديريت باشگاه با انتخابهاي اشتباه و هدر دادن سرمايه باشگاه تيم را به ورطه نابودي كشاند. اين مشكل با تغيير و تحول در كادر مديريتي باشگاه برطرف شد. نمونهها بسيار است و در همه اين نمونهها مردم و رسانهها با چشم غيرمسلح هم ميتوانستند مشكل را تشخيص دهند.
بيشتر تيمهاي اروپايي وقتي به مشكلي برميخورند دقيقا ميدانند مشكل از كجاست و با برطرف كردن آن به درستي ميتوانند آب رفته را به جوي بازگردانند. اين در مورد منچستر صدق نميكند. خيلي بعيد به نظر ميرسد كه هم مويس مربي خوبي نبوده باشد هم فنخال هم مورينيو و هم سولشر. قطعا بازيكناني كه يونايتد در اين سالها جذب كرده هم جزو بهترينهاي بازار بودهاند. در اين دو سال كه ديگر حرفي در اين زمينه باقي نميماند. سانچو، كاواني، مگواير، فرناندز، رونالدو و مشتي ستاره ديگر قرمزپوش شدند. از امكانات و سرمايه در گردش و درآمد هم كه نميتوان حرفي زد. كدام تيمي است كه امروز آرزوي داشتن برند يونايتد را نداشته باشد؟ پس واقعا مشكل كجاست؟
كسي چه ميداند! شايد هم واقعا بحث مسائل متافيزيكي در ميان باشد. شايد اين باشگاه توسط دشمنانش طلسم شده. شايد هم گليزرها به عنوان مالكان باشگاه آدمهاي شومي هستند كه با خودشان بدبياري آوردهاند. فعلا مديران باشگاه مشكل تيم را سرمربي تشخيص دادهاند و دنبال سرمربي جديد ميگردند. شايد اين سرمربي جديد بايد كسي باشد كه بيشتر از هر قابليت ديگري متافيزيك قدرتمندي داشته باشد و بتواند احساس خوشايند را به اولدترافورد منتقل كند. اين صفت در بين گزينههاي هدايت يونايتد بيشتر از هر كسي در زيدان به چشم ميخورد، اينكه خود زيدان هم چنين احساسي داشته باشد، معلوم نيست.