جسد كودك 6 ساله بدون كمك مسوولان در كانال آبي در اروميه پيدا شد
روايت 24 ساعت سرگشتگي پدري
در جستوجوي فرزندش
بهاره شبانكارئيان |«يه روز كامل دنبالش گشتيم. من، همسرم، فاميل، كل شهرك و همسايهها. رفتم اداره آگاهي بهم گفتن تقصير خودته. چرا حواست به بچهات نبود؟ پنج بار رفتم اداره آگاهي تا بار آخر آن هم به زور، شكايتنامه نوشتم.» اين درد دل پدر برديا اطماني كودك 6 سالهاي است كه از بيماري بيش فعالي رنج ميبرد و در روز حادثه به يكباره غيب شد و فردا جسد بيجانش به خانه برگشت. روستاي ولنده سفلا در ۸ كيلومتري شهرك شاهد در اروميه واقع شده است كه بر اثر سهلانگاري مسوولان شهرداري منطقه ۳ اروميه، در نهر اين روستا چند كودك غرق شدهاند. از آب نهر اين روستا جهت كشاورزي استفاده ميشود اما در زمستانها آب با عمق يك متر و نيم تا ۲ متر راكد ميماند. بر اساس شنيدههاي خبرنگار «اعتماد» تا به حال 5، 6 كودك در اين نهر كشاورزي، غرق شدند و هيچ ارگاني مسووليت اين مشكل را به عهده نگرفته است. كانالهاي روباز يكي از مشكلات شهر اروميه است و حالا تبديل به دغدغه ساكنان اين منطقه شده. از سقوط خودروها تا سقوط كودكان، بارها از مسوولان خواسته شده در اين باره چارهانديشي كنند. با وجود تمام درخواستها و ناديده گرفتن آنها توسط مسوولان، محمد خليلپور، رييس شوراي شهر اروميه، در 2 روز اخير در رابطه با اين حوادث اعلام كرد كه با توجه به حادثه ناگوار غرق شدن كودك خردسال در داخل آب، براي پوشش يا ايمنسازي كانالهاي داخل محدوده شهري به ويژه در محلات حاشيه شهر بايد با ضربالاجل اقدام كرد. اين در حالي است كه يك منبع مطلع، تصميمهاي خليلپور را قاطعانه ندانست و در اين باره براي «اعتماد» شرح داد كه خليلپور 10 سال است كه عضو شوراي شهر اروميه است و در اين مدت بارها شاهد چنين اتفاقاتي بوده است و اين تصميمات فقط در حد حرف عنوان ميشود و از عملي شدن آن خبري نيست. سال گذشته محمد حضرتپور، شهردار اسبق اروميه به اتهام «تشكيل شبكه فساد و ارتشا در مديريت شهري» دستگير شد و هنوز پرونده او در اين خصوص بسته نشده است. در حال حاضر حسين مهديزاده، شهردار اروميه است اما با اين حال تصميمي براي كانالهاي آبي روباز اين شهرستان گرفته نشده است. چند كودك ديگر بايد قرباني تصميمات بدون عمل از سوي مسوولان شوند؟ ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۴ آذر ماه، جسد بيجان «برديا اطماني» كودك ۶ ساله ساكن شهرك شاهد اروميه را پس از گذشت يك روز از مفقود شدنش، از داخل همين نهر در روستاي ولنده سفلا بيرون كشيدند. سوم آذر ماه ساعت از نيمه ظهر گذشته بود كه ترس به دل پدر و مادرش ريخت. در خانه همسايه را كوبيده و داد كرده بودند كه برديا گم شده. همسايهها پريشانتر از خانواده، برديا را ديده بودند كه آخرين لحظه در كوچه مشغول بازي با پدربزرگش بوده است. تمام اهل شهرك و خانوادهاش، تا صبح روز پنجشنبه همه جا را گشتند و بالاخره ۸ صبح برديا را در نهر كشاورزي روستاي ولنده سفلا يافتند كه آرام خوابيده بود و بدنش تكان نميخورد. حالا 4 روز گذشته از آن صبح و آن اتفاق. خبر غرق شدن اين كودك، 2 ماه پس از غرق شدن كودك ۲ ساله ديگري در اين نهر كشاورزي منتشر شد. در آن نيمروز وقتي پدربزرگش مشغول صحبت با يكي از همسايگان شد، برديا مانند يك بازي قايمموشك براي مدت طولاني غيب شد و پس از يك روز توسط خانوادهاش بدون اينكه نفسي بكشد، پيدا شد. اشك در چشمان پدر برديا حلقه ميزند و بغض راه گلويش را ميبندد: «يه روز كامل دنبالش گشتيم. من، همسرم، فاميل، كل شهرك و همسايهها. رفتم اداره آگاهي بهم گفتن تقصير خودته. چرا حواست به بچهات نبود؟ پنج بار رفتم اداره آگاهي تا بار آخر آن هم به زور، شكايتنامه نوشتم.» بهروز اطماني، پدر برديا با گذشت
4 روز از اين اتفاق وحشتناك براي «اعتماد» جزييات روز حادثه را بازگو ميكند.
چهارشنبه؛ روز حادثه
پدر برديا، روز حادثه را با بغض شرح ميدهد: «دو تا پسر دارم. يه پسر ديگهام 4 سالشه. از برديا كوچيكتر بود. برديا بيشفعال بود. مشكل تكلم داشت. كلمات رو خوب نميتونست تلفظ كنه. چهارشنبه همين چهار روز پيش، طرف ظهر بود كه با پدربزرگش رفت تو كوچه بازي كنه. هميشه ميرفت. اون روز تا پدرم سرش رو برگردوند ديگه برديا اونجا نبود. به من تلفن كرد خودم رو رسوندم خونه. من آرايشگرم.» صدايش از شدت گريه مدت زيادي قطع ميشود اما با سوال در مورد اينكه بعد چه اتفاقي افتاد؟ گريهاش را كنترل ميكند و ادامه ميدهد: «پدرم ميگه؛ همسايه براي سلام و احوالپرسي اومد جلو گرم صحبت با اون شده كه يه دفعه متوجه ميشه برديا نيست.ما تو شهرك شاهد اروميه هستيم. 8 كيلومتر اون طرفتر يه روستا هست به نام ولنده سفلا، تا حالا 5، 6 بچه؛ نميدونم شايدم بيشتر تو نهر اين روستا غرق شدن. همين 2 ماه پيش بود كه يه پسر 2 ساله تو همين نهر غرق شد. نه حصار داره. نه يه سرپوشي، هيچي هيچي نداره. خواهش ميكنم شما صداي ما بشو تو اروميه شايد اين مسوولان يه فكري كردن.»
جسد بيجان برديا كنار نهر روستا
با ناراحتي ميگويد: «كل شهرك بسيج شدن تا برديا رو پيدا كنيم. اولش با خانواده و اقوام بعد كل محل اومدن بريم دنبال برديا. ديدم هر جا رو كه ميگرديم برديا رو پيداش نميكنيم.» پدر برديا ادامه ميدهد: «يه روز كامل دنبالش گشتيم. من، همسرم، فاميل، كل شهرك و همسايهها. رفتم اداره آگاهي بهم گفتن تقصير خودته. چرا حواست به بچهات نبود؟ پنج بار رفتم اداره آگاهي تا بار آخر آن هم به زور، شكايتنامه نوشتم. همون هم كلي دوست آشنا جمع كردم كه اينا از ما يه شكايتنامه بگيرن. ساعت 11 شب شكايتنامه رو گرفتن. رفتم سراغ نيرويهاي هلال احمر اما تو اون ساعت هيچ كدامشان جواب ندادن به ما. تا خود صبح همه جا رو گشتيم تا اينكه عمهام نزديك ساعت 8 صبح در نهر همين روستاي ولنده سفلا پيداش كرد.» گريه ميكند.پس از حدود چند ثانيه ادامه ميدهد كه «هيچ كس به ما كمك نكرد. خودمون پيداش كرديم. افتاده بود كنار اين نهر. رسوندمش بيمارستان امام خميني اروميه اما دكتر اونجا به ما گفت برديا ديگه نفس نميكشه. برديا يك روز كامل در پزشكي قانوني بود. من راضي به كالبدشكافي نبودم. خودم ميدونم پسرم گم شده بود.» تا ثبت اين گزارش در ساعت 3 بعدازظهر (6 آذر ماه) يك منبع مطلع، درخصوص پيدا شدن جسد اين كودك عنوان ميكند كه كشف جسد اين كودك براي دادستان اروميه با شبهاتي روبهرو شده است طوري كه دادستان اروميه نمايندهاش را براي بازديد از محل اعزام كرد. اثبات شده است كه اين كودك مشكل شنوايي داشته و ناشنوا بوده است. تنها موردي كه در اين ميان ابهامات اين ماجرا را زياد كرده، اين است كه فاصله محل زندگي اين كودك با روستا زياد است. همين ابهامات باعث شد كه دستور كالبدشكافي جسد صادر شود و روز 6 آذر ماه جسد اين كودك به خاك سپرده شد.