ادامه از صفحه اول
مهاجرت يا فراري دادن؟ جاذبه مقصد يا دافعه مبدا؟
چرا بايد يك پدر و مادر فرزند خود را به مهاجرت تشويق كنند؟ مگر ممكن است با تشويق خشك و خالي كسي ميهن خود را ترك كند؟ اگر بگويند كه آنان عِرق ميهندوستي ندارند مشكل بزرگتري ايجاد ميشود. به اين معني كه نظام آموزش و پرورش و دانشگاههاي كشور كه چنين نخبگاني در آنجا آموزش ديده، چرا نتوانستهاند او را ميهندوست و خيرخواه مردم بار آورند؟ مگر نه اينكه اين افراد حداقل تا حدود ۱۶ سال (تا كارشناسي) تحت آموزش نظام رسمي بودهاند؟ مگر نه اينكه همه متون آموزشي و معلمان و استادان آنان از فيلترهاي ويژه گذشتهاند؟ مگر نه اينكه تماموقت تحت سيطره و بمباران تبليغاتي رسانه رسمي و فراگير صدا و سيما بودهاند؟ پس چگونه ممكن است كه با تبليغ چند نفر عزم مهاجرت از كشور كنند؟ كافي است نگاهي به تركيب مديران رده اول و دوم همه قواي كشور كنيم، سياهه آنان را در آوريم و با سياهه فارغالتحصيلان دانشگاههاي نخبهپرور كشور مقايسه كنيم، به روشني شكاف عميقي را ميان اين دو گروه خواهيم ديد. شكاف در تمامي وجوه مشهود است. شكاف منطقهاي، شكاف قومي و مذهبي، شكاف گرايش فرهنگي و سياسي، حتي شكاف خانوادگي و از همه بيشتر شكاف صلاحيتي است. هنگامي كه مجلس كشور هر روز به طور غيرشفاف طرحهايي را مخالف مطالبات عادي مردم در دستور كار قرار ميدهد، چگونه ميتوان نخبگان را به حضور در كشور خود تشويق و اميدوار كرد؟ به درستي گفته ميشود كه ميتوان براي همه مشكلات كشور راهحل علمي پيدا كرد و اين راهحلها وجود دارد. طبيعي است كه چنين كاري فقط از عهده نخبگان برميآيد و نه از عهده كساني كه فاقد حداقل صلاحيتهاي علمي هستند. شايد بتوان گفت كه مساله امروز ايران مهاجرت نخبگان از كشور نيست، بلكه مساله بالاتر از اين است. ميتوان گفت فراري دادن آنان از كشور مساله اصلي و خيانت است. در مهاجرت حداقل دو عامل همزمان نقش بازي ميكنند؛ دافعههاي مبدا و جاذبههاي مقصد، مهاجرت نخبگان ايراني عموما به دليل سنگين بودن كفه دافعههاي مبدا است و نه جاذبههاي خيالي مقصد. بنابراين كافي است كه مديريتي صحيح براي كم كردن دافعهها وارد عمل شود تا فرآيند مهاجرت معكوس شود. اتفاقا سادهترين كارها در اين كشور كم كردن دافعههاي مبدا است. حداقل زيادترش نكنيد.
پوست موز زير پاي آقاي وزير
اولا اينكه اگر خاطر شريفشان باشد پارسال در چنين روزهايي به همراه عدهاي ديگر از پزشكان نامهاي را امضا كردند كه با واردات هر واكسني مخالفت كردند. اينكه آن امضا را فراموش كردهاند عيبي ندارد، اما افتخار كردن به واكسني كه با آن مخالف بودهاند حتما كار ناپسندي است.
ثانيا اگر آقاي وزير ارتباط بين واكسن با برجام و افايتياف را تبيين كنند (بدون كمك از اطلاعات بازيگران سياسي) مورد سپاس است. بهتر است اين مقولات به اهلش سپرده شود تا جناب وزير به وظايف اصلي خودشان بپردازند.
ثالثا آقاي عيناللهي زماني وزير شد كه اوضاع گل و بلبل بود. اگر نميدانند بدانند كه هيچ كشوري حاضر نبود در اوج كرونا به صورت انبوه، واكسن در اختيار ايران بگذارد. وقتي رييس دولت قبل متوجه شد پذيرفتن حرف مخالفان واردات واكسن (همچون آقاي عيناللهي) جنايت در حق مردم است و نيز وقتي يقين كرد توليد واكسن داخلي سراب است از رييسجمهور چين درخواست كمك كرد. طبيعي است كشوري پهناور با جمعيت يك ميليارد و چندصدميليوني، نياز ما را به خودش ترجيح ندهد و به رييسجمهور ايران قول بدهد در اولين فرصت امكان ارسال واكسن را فراهم كند. يعني وعده كرد 100ميليون واكسن سينوفارم را شهريور به ايران تحويل دهد. دست بر قضا واكسنها وقتي به ايران رسيد كه آقاي دكتر عيناللهي سرنگ به دست منتظر تزريق بود. البته كه تزريق واكسن به حدود 50ميليون جمعيت كار ارزشمندي است، اما اولا اگر بسيج و نهادهاي مردمي نبودند، وزير محترم بهداشت مستاصل ميماند و ثانيا مقدمه اين تزريق (يعني واردات) به همت دولت قبل فراهم شد. ضمنا چينيها با همه اصرارشان بر اجراي FATF به درخواست دولت گذشته آن را ناديده گرفتند. چنانچه آقاي وزير نيازمند اطلاعات دقيقتر هستند دستور بفرمايند منشيشان تلفن همتاي چينيشان يا شماره سفير چين در تهران را بگيرد و جناب وزير با آنها صحبت كند تا همه چيز معلوم شود.
مديريت سانحه؟
سازمان هواشناسي روز شنبه ۱۱ ديماه با صدور هشدار قرمز در استانهاي بوشهر، هرمزگان، كرمان و فارس اعلام كرد كه روز يكشنبه بارش شديد باران و تداوم آن همراه با وقوع رعد و برق و ريزش تگرگ و وزش باد شديد خواهد شد. مخاطرات اين شرايط جوي به سيلابي شدن مسيلها و طغيان رودخانهها، آبگرفتگي گسترده معابر شهري، امكان آبگرفتگي منازل در مناطق مستعد، جاري شدن رواناب، اختلال در تردد، لغزندگي و كاهش ديد در جادهها، احتمال تخريب پل و مسدود شدن جاده و وارد شدن خسارت به محصولات كشاورزي ميشود. در جنوب استان سيستان و بلوچستان و كرمان بارش باران و جاري شدن سيلاب موجب مسدود شدن ۲ محور اصلي و يك محور فرعي در جنوب اين استان شد. محورهاي اصلي زهكلوت به ايرانشهر، كلكسورك به كهنوج و راههاي فرعي آبنماي مظفرآباد و بيژنآباد در رودبارجنوب مسدود شدند. بروز سيلاب در بيشتر رودخانههاي فصلي هفت شهرستان جنوبي استان كرمان گزارش شد. بيشترين حجم بارش باران در اين منطقه در شامگاه يكشنبه بود و منجر به تشكيل ستاد بحران اداره كل راهداري جنوب كرمان شد. اينكه ما چقدر در طبيعت دستكاري كردهايم و مسيل سيلابها را بستهايم يا ساختوساز انجام دادهايم و سواحل رودخانه را تغيير شكل دادهايم، ميتواند در وقوع سيلاب و توپوگرافي يك منطقه اثرگذار باشد. خشكسالي و بارشها به تغيير اقليم مربوط است. با تغيير اقليم نظم آبوهوا به هم خورده و همزمان با خشكسالي بسيار شديد، بارشهاي سيلآسا نيز رخ ميدهد. مديريت بحران بايد شامل «مديريت پيشگيرانه ريسك سانحه» سيلاب باشد، ولي به نظر ميرسد كه به جاي شناخت ريسكهاي موجود و تلاش براي كم كردن معرضيت انسانها و داراييها در برابر مخاطرات، همچنان در حال مديريت سانحه (آمادگي در 48 تا 24 ساعت قبل از سيلاب، بر اساس هشدار سازمان هواشناسي) و سپس مديريت پاسخ (مقابله) بر اساس امداد و نجات هستيم. چنين كاري همچنان بسيار آسيبزا و معيوب است.