داستان دو نفر
ولي رييس شوراي شهر چه كرد؟ دستور داد صورت مساله پاك شود. يعني به قول خودشان بساط اتوبوسخوابي برچيده شود. مساله از طريق پاك كردن صورت مساله حل شد!! حتي از يك اظهار همدردي و ناراحتي خشك و خالي نيز دريغ كردند.
اين اتفاق همزمان شد با درخواست عمومي جهت استفاده از مساجد براي خوابيدن افراد بيسرپناه. مساجدي كه از انواع امتيازات عمومي مثل پول آب و برق و گاز و... بهره ميبرند و بايد در خدمت مردم باشند. ولي به صراحت چنين درخواستي را رد ميكنند كه مگر مسجد جاي خواب است؟! مساجدي كه بهطور نسبي بيش از هميشه از نمازگزار خالي شده را حداقل با خواب بيسرپناهان پر كنيد.
مساجدي كه هميشه گرم هستند. چه خدمتي بالاتر از اين به مردمي كه به دليل سياستهاي چند دهه اخير دچار اين وضع شدهاند؟ جالب است كه يك آقاي روحاني در زمستان برزيل و با افتخار توييتي با عكس زد كه مسجد ساخت ايران در سائوپائولو كه هوا به 4 درجه زير صفر رسيده به مكان گرم براي كارتنخوابها تبديل شده است. اين يك بام و دو هوا عليه شهروندان ايراني و ديگر كشورها ريشه در بيتفاوتي عجيبي دارد كه ناشي از وجود فضاي عمومي حاكم بر نواصولگرايان است و جز چسبيدن به قدرت آن هم در كوتاهمدت به هيچ چيز ديگري توجه ندارند. آيا نميشد كه چندتا از صدها آپارتمان و ملك مسكوني گرانقيمت كه از طرف شهردار اصولگرايان با شرايط ويژه به اين و آن داده شد را براي خدمترساني به مردم اختصاص ميدادند؟ اين حد از بيتفاوتي درباره فساد و فقر و تبعيض در كنار اين همه شعارهاي اسلامي و عدالتخواهانه، واقعا نوبر است و بازتابي از عمق تناقضات در اين مجموعه است. هنگامي كه ميبينيم از مديران و خدمتگزاراني مثل مجتهدي به مديران امروزي رسيدهايم كه برحسب وظيفه خود بايد به مردم خدمت كنند و نميكنند، بسيار متأسف بايد شد.