انتقاد نمايندگان كارگري شوراي عالي كار به اظهارات معاون رفاه وزير تعاون
آيا خط فقر ۴ ميليون تومان است؟
ايلنا| «خط فقر جهاني» براساس استانداردهاي بانك جهاني، اكنون بيش از ۱.۹ دلار در هر روز است؛ اين رقم، خط فقر جهاني براي يك نفر در هر روز است؛ پيشتر خط بينالمللي فقر يك دلار امريكا در نظر گرفته ميشد اما در سال ۲۰۰۸ بانك جهاني اين رقم را ۱.۲۵ دلار بر اساس برابري قدرت خريد سال ۲۰۰۵ تغيير داد. اين سطح در سال ۲۰۱۱ دوباره بهروزرساني شد و به ۱.۹ دلار در يك روز رسيد. حال حتي اگر ۱.۹ دلار را براي يك نفر در هر روز، به عنوان يك معيار بسيار حداقلي جهاني در نظر بگيريم، در سي روز ماه، خط فقر ۵۷ دلار براي يك نفر و ۲۲۸ دلار براي يك خانواده ۴ نفره است؛ اگر دلار را ۲۶ هزار تومان در نظر بگيريم، خط فقر ماهانه براي خانوار ايراني ۴ نفره براساس معيارهاي بانك جهاني، بيش از ۵ ميليون و ۹۰۰ هزار تومان ميشود؛ يعني حدود ۶ ميليون تومان و البته بانك جهاني، اين معيار را «خط فقر خشن» يا بسيار مطلق ميداند كه فقط هزينه كافي براي زنده ماندن است نه زندگي كردن.
در عين حال، بند دوم ماده ۴۱ قانون كار، با تعريفِ سبد معيشت حداقلي، ترجماني غيررسمي براي «خط فقر ملي» فراهم كرده است؛ در اين بند قانون، حداقل هزينههاي زندگي براي خانوار متوسط ايراني (كه فعلا ۳.۳ نفر است) همان خط فقر ملي است كه حداقل دستمزد بايد از آن بالاتر باشد؛ در بهمنماه ۹۹ در جريان مذاكرات مزدي ۱۴۰۰، سبد معيشت خانوار ۳.۳ نفره ايراني، حدود ۶ ميليون و ۹۰۰ هزار تومان تعيين شد و شركاي اجتماعي (دولت، كارگران و كارفرمايان) پاي اين رقم امضا گذاشتند.
حال چگونه است كه 19 ديماه، معاون رفاه اجتماعي وزير تعاون در يك برنامه تلويزيوني ميگويد «ميانگين خط فقر در كشور براي خانواده ۴ نفره حدود ۴ ميليون تومان و براي شهر تهران كمي بيشتر و نزديك به ۵ ميليون تومان است؟»
بايد پرسيد منظور از «استاندارد بينالمللي خط فقر» چيست؛ آيا چيزي جز روزي ۱.۹ دلارِ بانك جهاني است كه خود اين نهاد بينالمللي به تاكيد ميگويد اين عدد، خط فقر براي زنده ماندن است و مبنايي است براي اينكه، اگر فردي كمتر از اين دستمزد روزانه داشته باشد، نميتواند نيازهاي اوليه خوراكي و آشاميدنيِ خود را تامين كند؟
عليرضا حيدري؛ نايبرييس اتحاديه پيشكسوتان جامعه كارگري و از مذاكرهكنندگان كارگري مزد ميگويد: اين اعداد بيشتر شبيه طنز است يا واقعيت. ما يك توافق سهجانبه داريم كه دولت در كميته دستمزد در بهمنماه ۹۹، زير آن را امضا كرده؛ در اين توافق، سبد معيشت حداقلي يا همان خط فقر، نزديك به ۷ ميليون تومان است. اين ۷ ميليون تومان مربوط به «خط فقر ملي» است چراكه محاسبات سبد معيشت حداقلي به صورت سراسري و ملي انجام ميشود و نميتوانند بگويند اين عدد مال تهران و كلانشهرهاست؛ سبد معيشتِ محاسبهشده، متوسط كمينه هزينههاي زندگي در سراسر كشور را دربرميگيرد. معاون وزير رفاه وقتي ميخواهد در جايگاه يك مدير دولتي در ارتباط با خط فقر صحبت كند، يك نگاه به توافقي كه دولت پاي آن را امضا كرده، بيندازد و بعد عدد و رقم اعلام كند. چطور فردي كه مدير بزرگترين دستگاه متولي مقولات فقر و خط فقر و دستمزد است و همه پيششرطهاي محاسبات سبد معيشت را نيز همين وزارتخانه فراهم ميكند، هيچ اعتنايي به توافقات سهجانبه ندارد. وقتي در بهمنماه سال قبل، سبد معيشت حداقلي يا همان خط فقر ۷ ميليون تومان بوده، چطور بعد از گذشت نزديك به يك سال و با وجود تورم حداقل ۵۰ درصدي، خط فقر به ۴ ميليون تومان رسيده است؟ اين معما را بايد خود وزارتخانهايها حل كنند؛ ما جوابي نداريم! شما اثرات تورم ۵۰ درصدي روي سبد ۷ ميليون توماني بهمن سال قبل را در نظر بگيريد و ببينيد به چه عددي ميرسيد.»
محمدرضا تاجيك؛ نماينده مجمع عالي نمايندگان كارگري كشور در شوراي عالي كار نيز در ارتباط با خط فقر ۴ ميليون توماني معاون رفاه وزير تعاون ميگويد: جامعه هدف وزارت كار، كارگران و بازنشستگان هستند و اين جامعه هدف گسترده، همه در ارتباط با محاسبات سبد معيشت و خط فقر ملي اطلاع دارند؛ بنابراين شنوندهها بايد اين اظهارات را تحليل كنند؛ ما سال گذشته در شوراي عالي كار، رقم حداقل معيشت را حدود ۶ ميليون و ۹۰۰ هزار تومان براي خانواده ۳.۳ نفره تعيين كرديم حالا بعد از گذشت يك سال، چطور خط فقر براي خانواده ۴نفره شده ۴ ميليون تومان؟ نكته اينجاست كه شركاي اجتماعي و مسوولان وزارت كار پايين صورتجلسه مربوطه را امضا كردهاند؛ همين امضاها بهترين مدرك است براي اثبات اينكه خط فقر به هيچوجه زير ۷ ميليون تومان نيست. امروز با اين تورم حداقل ۵۰ درصدي، هرجور كه حساب كنيم سبد معيشت يا همان خط فقر، بسيار بالاتر از ۸ يا ۹ ميليون تومان ميشود؛ انشاءالله امسال در جلسات دستمزد، عدد رسمي خط فقر را براي مزد ۱۴۰۱ محاسبه ميكنيم؛ بهزودي مشخص ميشود كه خط فقر ملي بسيار بالاتر از اين حرفهاست؛ ۴ ميليون تومان نصف خط فقر هم نيست!»
افشين حبيبزاده؛ رييس سابق فراكسيون كارگري شوراي اسلامي شهر تهران ميگويد: «اساسا چند نوع خط فقر را ميتوان در نظر گرفت؛ يكي از آنها «فقر خشن» است كه با گرسنگي پيوند خورده است. اين سطح از فقر به پايينترين سطوح درآمدي برميگردد. حيات افرادي كه زير آن قرار دارند، در خطر است. اين اولين سطحي است كه در نظر گرفته ميشود اما اين دستهبندي در سطوح پايينتر به «فقر مطلق» و «فقر نسبي» ميرسد كه فقر مطلق خشنتر از فقر نسبي است. اين تعاريف بيشتر با «توزيع نابرابر درآمد» ارتباط ميگيرند. معمولا در ايران خط فقر نسبي را در نظر ميگيرند و به خط فقر مطلق يا خشن نميپردازند. اگر آماري هم ارايه ميشود هم مبتني برخط فقر نسبي است. گزارشي كه معاون رفاه به آن استناد كرده، مربوط به پيشبيني وضعيت فقر در سال ۹۹ و بررسي سال پيش از آن است. اين گزارش را هم وزارت كار در دولت گذشته تهيه كرده بود. از آنجا كه ارقام اين گزارش محدود به اين مدت بوده است، مبناي نتايج گزارش دادههاي سال ۹۸ است. به همين دليل، اين گزارش مربوط به سال ۹۹ هم نيست كه معاون وزير براي سال جاري به آن استناد كرده است. به هر شكل، به گزارشي استناد شده كه مربوط به پيشبيني نتايج سال ۹۹ است و نه واقعيتهاي مربوط به اين سال. تازه در گزارش برگرفته از دادههاي سال ۹۸، بعد خانوار ۳.۲۴ در نظر گرفته شده بود كه با همان بعد خانوار و پيشبيني سال ۹۹، حدود ۳۲ درصد از مردم زير خط فقر زندگي ميكردند؛ يعني مجموعا رقمي حدود ۲۶.۵ ميليون نفر را دربرميگرفت؛ از هر ۳ نفر يك نفر زير خط فقر زندگي ميكرد. اين در حالي است كه در سال ۹۰ حدود ۱۸ درصد جمعيت ايران زير خط فقر مطلق زندگي ميكردند و اين ميزان در سال ۹۷ به حدود ۲۴ درصد رسيده بود. قاعدتا ۲۶ ميليون نفرِ سال ۹۸ به حدود ۳۰ ميليون نفر در سال ۹۹ افزايش يافته است. در نتيجه بر مبناي گزارشِ قديم معاونت رفاه، در حال حاضر بيش از ۳۰ ميليون نفر از جمعيت كشور در فقر مطلق به سر ميبرند. به هر صورت معاون وزير در مورد سال ۹۸ صحبت ميكند كه با سال ۹۹ هم ارتباطي ندارد؛ چه برسد به دادههاي اقتصادي سال ۱۴۰۰. در سال ۱۳۹۹ با سقوط جدي ارزش ريال مواجه شديم. با در نظر گرفتن وضع اقتصادي مردم در اين سال، ديگر نميشد خط فقر را ۴ ميليون تومان در نظر گرفت و شاخص به بيش از اين ميزان و حدود ۶ ميليون تومان رسيده است؛ البته در گزارش كميته امداد، خط فقر در مردادماه ۱۰ ميليون تومان عنوان شده است كه عدد قابل ملاحظهاي است اما از مرداد تاكنون هم شاهد افزايشِ فقر هستيم كه در نتيجه اين رقم به حدود ۱۲ ميليون تومان ميرسد. از معاون وزير انتظار ميرود كه دادههاي بهروز و سنجششده را ارايه كند. همه انتظار دارند كه ارقام معاونت وزارتخانه، قريب به واقعيت باشد اما بررسي جديدي صورت نگرفته و يكباره خط فقر ۱۰ ميليون توماني مربوط به نيمه اول سال ۱۴۰۰ را زير سوال بردهاند، البته هميشه بين خط فقر در كشور با شهرهاي بزرگ تفاوت قائل ميشويم و تفاوت تهران با ساير شهرهاي بزرگ كشور هم زياد است و به نظر نميرسد كه در تهران خط فقر تنها ۱ ميليون تومان بيشتر از شهرستانها باشد. تهران در زمينه هزينههاي خوراكي و غيرخوراكي سرآمدِ كشور است اما چون آماري كه معاون وزير به آن استناد كرده قديمي است و مربوط به ۹۹ و ۱۴۰۰ نيست، پس اصلا نميتوان به رقم ۵ ميليون تومان يا رقمي حول آن دست يافت. با توجه به اينكه جمعيت زير خط فقر مطلق از ميانگين ۱۵ درصد براي سالهاي ۹۲ تا ۹۶ به حدود ۲۴ درصد در سال ۹۷ و تا سال ۹۹ به حدود ۳۰ درصد رسيده و در حال حاضر هم بيش از ۳۰ درصد است كه بيش از ۳۰ ميليون نفر را در برميگيرد، اين احتمال هم وجود دارد كه تا ۲ برابر اين بيش از ۳۰ ميليون نفر، در فقر نسبي به سر ببرند.»