درباره رمان «مسکو 2042» اثر ولادیمیر واینوویچ
روسيه معاصر در آينه رمان انتقادي
گروه هنر و ادبيات
«مسکو 2042» رمانی است از ادبیات روز روسیه که به تازگي از سوی نشر برج روانه بازار شده است.
به گزارش «اعتماد» این رمان خواندنی که اثری است از ولادیمیر واینوویچ با ترجمه زینب یونسی به زبان فارسی برگردانده شده است. مسکو 2042 اثری است متفاوت و عجیب که سعی دارد خوانندهاش را نه در گذشته و حال نگه دارد که به آیندهای جذاب و قابل تامل پرتاب کند. ولادیمیر واینوویچ از جمله نویسندگانی است که با این اثر خود نشان داده است که چندان به ژانر خاصی پایبند نیست. چرایی این موضوع را میتوان در حین خواندن مسکو 2042 متوجه شد. رمانی که گرچه از ظرفیتهای ژانر علمی- تخیلی استفاده میکند اما تنها در آن حیطه باقی نمیماند و زیربنای خود را براساس رئالیسم طنزآلودی پایه میگذارد که خواننده را از گیر افتادن در اثری فانتزی در میآورد.
ولادیمیر واینوویچ از داستاننویسها و مقالهنویسهای روس است که خود از اتحادیه نویسندگان شوروی بود که در پی مواضع انتقادی ابتدا از اتحادیه نویسندگان روس و سپس در سال 1980 از شوروی اخراج شد. وی به مدت 10 سال در آلمان زندگی کرد و سپس در سال 1990 با رفع اتهام از سوی میخاییل گورباچف به روسیه بازگشت. او در میان علاقهمندان ادبیات معاصر روس بسیار مورد توجه قرار گرفته و آثارش به دیگر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.
از ویژگیهای بارز رمان «مسکو 2042» طنز انتقادی شگفتانگیزی است که واینوویچ نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه خود و نسبت آنها با آینده دارد. واینوویچ در نگاه انتقادی خود به هیچچیز رحم نمیکند و هر مساله و فاجعهای را که منجر به تحمیق اندیشه انسانی شده است به تندی با سویه انتقادی خودش همراه میکند. اما آنچه در این زمینه به وی کمک کرده است تا کمی بدین سویه انتقادی تند و تیزش انعطاف ببخشد، طنز بسیار قابل توجه و تاملی است که مدام در سیر روایت و لحن راوی نهفته است. البته سعی و تلاش مترجم این اثر نیز در برگرداندن چگونگی و یافتن لحن روایت در زبان فارسی بسیار حايز اهمیت است. واژهسازیهای معادلی که مترجم برای برخی کلماتی که شاید قابلیت برگردان مستقیم نداشتهاند یا به پرداخت بیشتر لحن طنزآلود نویسنده کمک کرده از دیگر نکاتی است که میتوان بدان اشاره داشت.
از دیگر آثاری که زینب یونسی طی سالهای اخیر از زبان روسی به فارسی برگردانده است، میتوان به آثاري مانند «هوانورد»، «استالین خوب»، «زندگی حشرهای» و «زلیخا چشمهایش را باز میکند» اشاره کرد.