سيستانوبلوچستان، قاره پهناور فقر ايران
بايد هشدار داد در صورت تداوم وضعيت موجود بايد منتظر يك فاجعه انساني بود. در سالهاي دهه هشتاد خشكسالي هفتساله بهطور كلي كشاورزي و دامداري سنتي را در اين استان كه عمده شغل مردم بود از بين برد و زيست روستاييان را با مخاطرات فراواني مواجه ساخت به گونهاي كه به دليل سوءتغذيه بالا و دسترسي نداشتن به مواد پروتييني كافي، در بين مردمان مناطق مختلف استان به ويژه در روستاها بيماري شبكوري در ابعاد گستردهاي شيوع پيدا كرد. حال پس از گذشت بيش از يكونيم دهه از آن سالهاي سياه و ترسناك اكنون نيز بيم آن ميرود باتوجه به حجم بيكاري بالا در سطح روستاها و شهرهاي مختلف استان و نيز تضعيف اقتصاد، سطح معيشت خانوادهها و تورم لجامگسيخته و پايين آمدن قدرت خريد مردم دور از ذهن نخواهد بود كه وضعيت به همانگونهاي كه در سالهاي خشكسالي اتفاق افتاد پيش برود.
پس از خشكساليهاي طولانيمدت كه فقر و فلاكت و تنگدستي و تيرهروزي را بر ساكنين اين خطه چيره نمود متاسفانه سياستهاي اقتصادي دولتها در قبال ريشهكني فقر و بالا بردن سطح درآمد و رفاه مردم اين استان چندان اثربخش نبوده است و كار ساز. مضاف بر آن هنوز قامت مردم از همان ضربات كاري خشكسالي طولانيمدت دهههاي هفتاد و هشتاد راست نگشته و نفسشان نيز بلند به خاطر از بين رفتن مشاغل غالب منطقه كه طي سالهاي اخير بلاياي طبيعي متعدد ديگري چون سيل و توفان دوباره بلاي جان مردم شد و خسارات فراواني را به بار آورد كه در به وجود آمدن اين وضعيت بغرنج و ظهور ناامني غذايي و تشديد سوءتغذيه كودكان تاثيرگذار بوده است و موثر. به هر جهت دولت براي فائق آمدن بر اين وضعيت چارهاي جز اعطاي تسهيلات بلاعوض به خسارتديدگان سيل و توليدكنندگان به ويژه كشاورزان ندارد كه در سيل اخير و سالهاي گذشته مشاغلشان را از دست دادهاند.
مساله فقر و سوءتغذيه در سيستانوبلوچستان نه با كمكهاي مقطعي و مسكن دولتها چون توزيع سبد غذايي و افزايش يارانه حل خواهد شد و نه اينكه با آستين بالا زدن خيرين در اين راستا؛ بدون ترديد با تمركز بر اشتغال و تكيه بر پتانسيلهاي عظيم توليد منطقه در بخشهاي مختلف صنايع دستي، معادن، گردشگري، كشاورزي؛ دامداري و سرمايهگذاري در بخشهاي فرهنگي خواهد توانست قاره پهناور فقر و فلاكت و آسيبهاي اجتماعي متعدد در اين استان را برچيد و از بين برد.