• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5131 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳ بهمن

راي دادن با پا!

مرتضي ميرحسيني

مشهور است كه حكومت‌هاي كمونيستي اروپاي شرقي زندان‌هاي بزرگي بودند كه هر كدام‌شان بخشي از مردم آن نواحي را به زور در خود و مطيع نگه مي‌داشتند. اين زندان‌ها در بسياري ويژگي‌ها شبيه به هم بودند، اما در هر كشوري الماني خاص آن را از زندان‌هاي ديگر متمايز مي‌كرد. مردم يا درواقع مقامات آلمان شرقي، ديوار برلين را داشتند. آلمان در 1949 به دو ناحيه غربي و شرقي تقسيم شد و در هركدام از اين دو ناحيه حكومتي مستقل از ديگري شكل گرفت. اما تا مدت‌ها رفت‌وآمد آلماني‌ها از اين ناحيه به آن ناحيه آزاد بود و جز چند ايست بازرسي براي بررسي اوراق هويتي افراد، چيزي مرز دو حكومت را مشخص نمي‌كرد. اما سال به سال و به‌ويژه بعد از سركوب خونين اعتراضات سال 1953، تعداد كساني كه زندگي در آلمان غربي را به ماندن در آلمان شرقي ترجيح مي‌دادند بيشتر مي‌شد، زيرا به قول ويكتور شبشتين «مردم از نزديك شاهد بودند كه در كشورشان چه اتفاق‌هايي دارد رخ مي‌دهد. رژيم روز به روز اقتدارگراتر مي‌شد و فشار بيشتري بر مردم مي‌آورد... آلمان شرقي در قياس با آلمان غربي، بسيار فقيرتر، سخت‌گيرتر، ملال‌انگيزتر، عبوس‌تر و غيرآزادتر بود. هرقدر جنگ سرد شدت بيشتري مي‌يافت، مردم آلمان شرقي با مهاجرت بيشتر به غرب ناخشنودي خود را از وضع موجود ابراز مي‌كردند. «مهاجرت يا به عبارتي راي دادن با پا تنها شيوه مجاز براي راي دادن بود!» از اوايل دهه 1960 مهاجرت از آلمان شرقي به غربي عملا به سيلي بي‌توقف تبديل شد. طبق آمار در نيمه‌هاي دهه 1950 هر ماه حداقل 20 هزار نفر از سيطره كمونيست‌ها مي‌گريختند و به آلمان غربي مي‌رفتند، اما از سال 1961 به بعد، اين عدد به هفته‌اي حدود 30 هزار نفر رسيد. «بيش از 3 ميليون تن از اهالي آلمان شرقي طي دوره‌اي 12 ساله به آلمان غربي مهاجرت كرده بودند. اين 3 ميليون نفر معادل يك‌ششم جمعيت آلمان شرقي بود. نيمي از مهاجران زير 25 سال سن داشتند، از تحصيلات عالي برخوردار بودند و جزو نخبگان كشور به شمار مي‌رفتند.» ديوار برلين براي مهار اين سيل مهاجرت ساخته شد و «منطق حكومت كمونيستي با بر پا ساختن يك نماد زشت و يغور» تحقق يافت. نه نارضايتي عمومي مردم آلمان شرقي كمتر شد و نه حكومت آنجا تغييري در سياست‌هاي خودش داد. فقط در عملياتي موسوم به «عمليات گل سرخ» در پروژه‌اي ضربتي، سه‌روزه ديواري بلند با برج‌هاي نگهباني مجهز به نگهبانان مسلح و تك‌تيراندازها و سيم‌هاي خاردار و شبكه‌اي از تورهاي سيمي ساختند كه كسي از اين سمت برلين به آن طرف آن نرود (تازه در محوطه بين دو ديوار، سگ‌هاي تعليم‌ديده پليس مخفي پرسه مي‌زدند). اين ديوار بلند -كه يك‌طرف آن 3 متر و طرف ديگرش 3 و نيم متر ارتفاع داشت- با نورافكن‌هايي كه روي آن نصب شده بودند و شب‌ها را با نوري مخوف روشن مي‌كردند «بروز فيزيكي هراس و پارانوياي شمار اندكي از آدم‌ها بود كه بر مسند قدرت نشسته بودند.» عده زيادي از اهالي آلمان شرقي در فرار از آن زندان بزرگ، هنگام عبور از ديوار كشته شدند و فقط شمار اندكي -از جمله 29 نفر در چنين روزي از سال 1963- از آن به سلامت گذشتند. مي‌دانيم فرجام اين ديوار و حكومتي كه آن را ساخته بود و «مانع محافظتي ضدفاشيستي» مي‌ناميد، بسيار شبيه به هم شد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون