خاطرات سفر و حضر (146)
اسماعيل كهرم
در ساحل سانديهگو در كاليفرنيا بودم. تازه بعد از 12 ساعت پرواز و دو تعويض هواپيما رسيده بودم. از پنجره هتل دريا را ميديدم. ناگهان هجوم مردم را ديدم كه به نقطهاي سرازير و در نقطهاي جمع شدند. دقت كردم چند نفري را روي دست به ساحل ميآوردند. رفتم بيرون، حدسم درست بود حمله كوسه. در آن ساحل كوسه ببري بيداد ميكرد. اين كوسهها 5/5 متر طول و 900 كيلوگرم وزن دارد و يكي از كوسههايي است كه قطعا به انسان حمله ميكند. جوان را ديدم، غيرممكن بود زنده بماند. يك ران، يك دست و پهلو به كل از بين رفته بود. هليكوپتر آمد، جوان را برد. شب در اخبار ديدم كه او فوت كرده بود. در ساحل چند نفر با يك يونيفرم اطلاعات جمع ميكردند. اينها كارشناسان پرونده بينالمللي حمله كوسه بودند وابسته به دانشگاه فلوريدا. اين پرونده بعد از جنگ دوم جهاني تشكيل شد و كليه حملههاي كوسه به انسان را در سراسر عالم ثبت ميكند. به طور متوسط سالي 12 نفر در عالم توسط حمله كوسه از بين ميروند. غرق شدن كشتي دارا در خليج فارس دوازده نفر را طعمه كوسهها كرد. به گفته شاهدان عيني حمله كوسه فقط چند ثانيه به طول انجاميده بود و يك جوان قويهيكل مثله شده بود.
با وجود مطالعات فراوان هنوز دلايل حمله كوسه يك راز است. راز سر به مهر. در محلي سخنراني ميكردم، بانويي با چشم گريان گفت كه همسرش قرباني حمله كوسه شده بود. به ايشان قول دادم كه كتابي را در اين مورد بنويسم. نوشتم. ولي نه آنطور كه دلم ميخواست.