• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5135 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۷ بهمن

خاطرات سفر و حضر (147)

اسماعيل كهرم

يك روز تمام را وقت داشتم كه در واشنگتن بگردم. عرب‌ها آن را واشينغتون مي‌نامند. مي‌گويند زبان عربي كامل‌ترين زبان است. اين صحيح است از نظر گرامر و كم بودن استثنا در قواعد دستور زبان ولي از نظر اجرا و حروف الفبا به نواقص آن واقف هستيم. گ، چ، پ، ژ را به عرب‌‌ها نشان بده به قولي ميگورخند‌! قدم‌زنان به يك ميدان بزرگ كه آب و آب‌نما و... در آن بود رسيديم. انواع قهوه در آن به فروش مي‌رسيد. دوستم را به خوردن يك قهوه دعوت كردم پذيرفت! چرا كه نپذيرد؟ 17 دلار قهوه و پنج دلار براي نشستن سر يك ميز! براي ميل كردن قهوه نسكافه!   وسط ميدان يك عده كه خود را به شكل سرخپوست‌ها تزيين كرده بودند، رقص و آواز اجرا مي‌كردند.  رقص آپاچي، خيلي قشنگ و با احساس يك ساعتي طول كشيد. مردم هم آنها را تشويق كردند. اكنون نزديك‌هاي تنگ غروب بود ميدان زيبايي بود و دسته دسته مردم به داخل آن هجوم مي‌آوردند. دسته موسيقي راضي بودند پول‌هايي را كه شمرده بودند آنها را راضي كرده بود ولي ما نمي‌دانستيم چقدر بود؟ هر چه بود آنها را خوشحال كرده بود دو نفر با شتاب آمدند و كنار ما نشستند و هر دو با هم از من پرسيدند كجايي هستي؟ گفتم ايراني و بلافاصله گفتند كجاي ايران؟ گفتم پايتخت، هر دو ايراني بودند، بازنشسته نيروي هواشناسي بودند. گفتم دلتان مي‌خواهد باز هم بياين ايران؟ يكي از آنها گفت اجازه نمي‌دن. در ادامه گفت اينها با طرح اسكان سرخ‌پوستان آنها را به اصطلاح اسير كردند راست مي‌گفت ما هم در ايران قبايل و طوايف را در يك چهارديواري نشانديم و از كوچ كردن آنها جلوگيري كرديم. به ياد اسكان عشاير در ايران خودمان و عشاير فارس به خصوص كه آنها را در سيستان خانه‌نشين كردند افتادم. برنامه اسكان همه جاي دنيا نتايج ناموفقي داشته است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون