نماينده رهبري در امور دانشجويان خارج كشور از «غيريتسازي» در حوزهها انتقاد كرد
خودسانسوري حوزويان زير سايه تنگنظري گروههاي فشار
نماينده رهبري در امور دانشجويان خارج از كشور و رييس دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم كه اخيرا در يك گفتوگوي مطبوعاتي، وضعيت كيفي و علمي كرسيهاي درس خارج، تضارب آرا و آزادانديشي در حوزه علميه امروز و همچنين مفهوم و ويژگيهاي «حوزه انقلابي» را مورد بررسي قرار داده، درباره بُعد علمي معتقد است: «در حوزه علميه امروز در حد و وسعتي كه انتظار داريم دلباختگي به آموختن، تحمل دشواريها و در عين حال همت بالا داشتن براي آموختن مشاهده نميشود.» به گزارش شفقنا، حجتالاسلام احمد واعظي «آزادي بيان» و «آزادانديشي» را در دو فضاي رسمي و غيررسمي حوزه متفاوت از يكديگر ميداند و معتقد است: «فضاي رسمي حوزه، نسبت به گذشته تنگتر شده و با آزادي بيان به معناي واقعي كلمه فاصله داريم. در حقيقت گروههاي فشاري هستند كه با تنگنظري و تصورات محدودي كه دارند، نهادها را تحت فشار قرار ميدهند و به نوعي يك خودسانسوري در اين نهادها ايجاد كردند.» نماينده رهبري در امور دانشجويان خارج از كشور ميگويد: «بسياري از دلبستگان نظام و انقلاب، آرزوي تاسيس تمدن نوين اسلامي را دارند، اما اگر ما در درون حوزه نتوانيم با يكديگر گفتوگو و همديگر را تحمل كنيم، چطور ميخواهيم براي جهانيان تمدن درست كنيم؟! وقتي تمدني شكل ميگيرد كه نخبگان، صنعتگران، هنرمندان، صاحبان فكر و انديشه آن جامعه اجازه بروز و ظهور علمي و معرفتي داشته باشند؛ بنابراين اگر كسي واقعا دلسوز انقلاب، رهبري و اهداف ايشان باشد و نسبت به انقلاب تعهد داشته باشد، بايد متحمل ديگران بوده و نسبت به صاحبان فكر و انديشه رواداري داشته باشد. در عين حال بايد فضاي نقد و بررسي موشكافانه علمي، تضارب آرا، نقد عالمانه و توام با اخلاق در حوزهها بسيار پررنگ شود.» استاد واعظي همچنين نيمنگاهي به محورهاي هفتگانه «حوزه انقلابي» دارد و عنوان ميكند كه منظور و تصور از حوزه انقلابي، تاسيس حوزهاي جديد نيست؛ بلكه بحث وضعيتشناسي حال و حاضر حوزهها به لحاظ نگرش، تعهد و نگراني نظري و عملي نسبت به انقلاب و اهداف انقلاب است. در نتيجه به باور او، بايد بررسي شود كه ميزان نارضايتي حوزويان نسبت به عملكرد حاكمان، مديران و دولتها در چه وضعيتي است و البته اميدواري و نگاه مثبت به آينده انقلاب در چه سطحي است! او كه معتقد است «گروههاي فشار با «تنگنظري» نهادهاي حوزوي را محدود ميكنند» و منتقد گروهي است كه به باور او، با تفسيرهاي مضيق خود از «حوزه انقلابي»، مرتكب «غيريتسازي» ميشوند، انتقادهايي را نسبت به نگاه حاكميت به كانونهاي علمي وارد كرده و با بيان اينكه فضاي مديريت و حكمراني به روي اين كانونها گشوده نيست، از عدم توازن و ناهماهنگي «رشد كمي» با «ارتقاي كيفيت» در حوزهها گفته و با تاكيد بر ضرورت تكميل چرخه پژوهش در تحقيقات حوزوي و دانشگاهي ميگويد: «محل تلاقي پژوهشهاي حوزوي و دانشگاهي با فضاي حكمراني و مديريت كلان جامعه اندك است.» اين درحالي است كه او درعينحال حوزههاي علميه را نيز موردانتقاد قرار داده و با طرح پرسشهايي انتقادي ميگويد كه «اگر نميتوانيم در حوزه با يكديگر گفتوگو كنيم، چطور ميخواهيم براي جهانيان تمدن درست كنيم؟!» و ادامه ميدهد: «اگر سلايق يكديگر را تحمل نكنيم، ميتوانيم به سمت تمدن نوين حركت كنيم؟!»