ادامه از صفحه اول
بودجه برجامي
اگر مينوشتند، ۷ يا ۹ درصد شايد بهتر بود! در هر حال مساله مهم اين است كه 5/3 درصد از اين ۸ درصد را ناشي از افزايش بهرهوري دانستهاند! اگر افزايش بهرهوري نيروي انساني منظور باشد كه بعيد است محقق شود، حتي بعيد است كه افزايش پيدا كند، ولي اگر منظور استفاده بيشتر از ظرفيتهاي خالي است، در اين صورت تحقق آن مستلزم حل مشكل برجام است. 5/4 درصد بقيه را ناشي از افزايش سرمايهگذاري دانستهاند كه هيچ چشمانداز مثبتي براي تامين چنين سرمايهاي ديده نميشود. بدون برجام كه قطعا رخ نخواهد داد. پس اين مهمترين ويژگي بودجه نيز به كلي وابسته به سرنوشت برجام است.
۳ـ تراز بودن بودجه يا صوري است يا واقعي. صوري به اين معناست كه درآمدهاي ذكر شده در بودجه عموما خيالي است و فقط براي تراز شدن بودجه نوشته شده است. يك نمونه جالب آن از يك سو تخصيص فروش 5/4 ميليارد دلار نفت براي بخش دفاعي است. از سوي ديگر فروش 2/1 ميليون بشكه نفت نيز با قيمت ۶۰ دلار پيشبيني شده است. خوب! آن5/4 ميليارد دلار كه روزانه حدود ۲۰۰ هزار بشكه ميشود در دل اين 2/1 ميليون است يا بيرون آن؟ اگر در دل آن است، كه درآمدش دو بار در بودجه آمده است و اگر بيرون آن است، بهطور طبيعي بخش دفاعي ابتدا ظرفيت فروش خود را پر ميكند و اجازه تحقق 2/1 ميليون بشكه صادرات را نميدهد، مگر اينكه ظرفيت فروش ايران بيشتر از اين رقم باشد. به علاوه، سهم صندوق توسعه ملي از فروش 5/4 ميليارد دلار كجاست؟ يكي ديگر از موارد صوري بودن درآمدها عدم تصويب ارز ترجيحي در مجلس است كه به يك باره بخش مهمي از درآمدهاي ريالي مورد انتظار دولت را كم ميكند.
۴ـ ماليات و افزايش شديد سهم آن در بودجه گره كور ديگر اين بودجه است. مهمترين مشكل مالياتها اين است كه طي يك دهه رشد اقتصادي در مجموع در جهت منفي است ولي سهم ماليات در بودجه در حال افزايش است و اين يعني افزايش فشار به مردم و چون زيرساختهاي اجرايي و فرهنگي و اعتمادي ميان مردم و حكومت وجود ندارد، اين ارقام مالياتي يا محقق نميشود، يا موجب تنش و بحران اجتماعي خواهد شد و حتي ممكن است به توليد نيز ضربه جدي بزند و برخي بنگاهها تعطيلي خود را ترجيح دهند.
۵ـ شيوههاي تامين كسري بودجه نيز در فهم آثار بودجه بسيار مهم است. فروش داراييهاي دولت، فروش اوراق مشاركت و چشم دوختن به صندوق ذخيره ارزي و بالاخره استقراض از بانك مركزي از طريق پيشفروش نفتهاي نفروختهشده يا فروختهشده ولي پول آنها وصول نشده، شيوههاي تامين كسري بودجه است. كفگير همه اين شيوهها تا حدي به ته ديگ خورده است. ولي دولت در حال فشار آوردن به بانكها براي خريد اوراق مشاركت است، در حالي كه بانكها همزمان تحت فشار براي پرداخت وام ازدواج، مسكن و وامهاي بدون وثيقه نيز هستند و طبعا براي تامين اين تعهدات خود به بانك مركزي مراجعه خواهند كرد و اين خلاف همان چيزي است كه دولت مدعي است كسري بودجه را از طريق استقراض از بانك مركزي انجام نميدهد. اين كار يعني دور زدن يك واقعيت ساده. كافي است كه بانكها وامهاي تكليفي را بپردازند و اوراق قرضه را نيز بخرند، در اين صورت پولي براي پرداخت تسهيلات جهت سرمايهگذاري باقي نخواهد ماند، به علاوه تورم شديدي نتيجه اين نوع استقراض از بانكها خواهد بود كه كل فرآيند برنامهريزي را مختل ميكند.
۶ـ افزايش حقوق كاركنان مطلقا متناسب با تورم نيست. به ويژه تورم در مواد غذايي بسيار بالاتر است. اين امر موجب افزايش بيشتر فقر عمومي و نيز تشديد نابرابريها خواهد شد. اگر ميزان افزايش حقوق كارگران نيز همين مقدار اندك باشد عوارض آن غير قابل پيشبيني است. گرفتن ماليات بيشتر و پرداخت كمتر دستمزد و حقوق نسبت به تورم، فشار مضاعفي را تحميل خواهد كرد كه به مراتب از مشكلات قبلي چالشبرانگيزتر است.
۷ـ در يك كلام پيام بودجه، كسري شديد بودجه، فشار مضاعف تورمي، افزايش شكاف درآمدي و فشار بيشتر به مردم است، تنها راه تعديل اين تبعات آن هم تا حدودي، به سرانجام رسيدن برجام است. ولي حتي اگر برجام هم نهايي شود، مشكلات فوق باقي خواهند بود البته با قدري تعديل و اگر برجام حل نشود در اوج ظاهر ميشوند.
درباره برافراشتن پرچم بيگانه بر فراز ميدان آزادي
در صورتي كه اقدام انجام شده مبناي قراردادي و عمل متقابل نداشته باشد و به ابتكار فردي يا نهادي در ايران انجام شده باشد، قطعا موجب وهن ملي است و يك ماجراجويي و دخالت بيخردانه در امور سياست خارجي كشور است . اگر اين عمل مبناي توافق براي عمل متقابل نداشته باشد هر نهادي اعم از شهرداري، وزارت خارجه و رياستجمهوري كه در اين كار دخيل بوده يا از آن مطلع شده و مانع انجام آن نشده باشند، طبعا مقصرند و بايد مواخذه شوند. اگر چنين كاري با همين ويژگيها قبلا در مورد پرچم كشور ديگري نيز انجام شده باشد بايد به شكل مشابه با آن هم برخورد شود.
در عين حال اگر اين عمل، با بيتوجهي و سهلانگاري انجام شده باشد، من اميدوارم هيچ نهاد نظامي و امنيتي، به هيچ شكلي در اين ماجرا نقشي و دخالتي نداشته باشد و هيچ كدام از اين موارد اعم از اقدام يا توصيه، يا تاييد يا حمايت، يا حتي حمايت با هويت مجعول در فضاي مجازي، هيچ ربطي به هيچ فرد و نهاد مرتبط با نيروهاي مسلح كشور نداشته باشد. پرچم هر كشور نزد نيروهاي مسلح آن كشور مظهر اقتدار ملي است و احترام به آن به منزله احترام به ملت و كشور و اصول و ارزشهاي ملي، تماميت ارضي و حاكميت ملي است. شيوه احترام به پرچم در مراسم رسمي نظامي همه كشورها، به خوبي اين ويژگيها را در فرهنگ نمادين نظاميان نشان ميدهد و به همين دليل متقابلا هر نوع تاييد يا دخالت براي نمايش پرچم يك كشور بيگانه بر فراز پايتخت، در ايام جشن ملي كشور يا هر ايام ديگري، عميقا متعارض با هويت نيروهاي مسلح و مايه وهن آن حاكميت، آن ملت و آن نيروي مسلح است.