خانههايي براي ساخته نشدن
بيتالله ستاريان
1) زمان به سرعت برق و باد ميگذرد و موعد رسمي بررسي وعدههاي ارايه شده مسوولان از راه ميرسند. همانگونه كه حافظ شيرين سخن پارسي ميگويد كه «مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو/ يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو» بايد ديد تا چه اندازه وعدههايي كه دولت در حوزههاي اقتصادي و معيشتي ارايه كرده، تحقق يافته يا بر زمين ماندهاند؟ آيا در وضعيت معيشتي جامعه بهبودي حاصل شده؟ بازار ارز به ثبات مورد نظر رسيده است؟ نهضت اشتغالزايي وعده داده شده شكل گرفته؟ و... يكي از وعدههاي مهمي كه طي ماههاي گذشته تبليغات فراواني از سوي دولت در خصوص آن صورت گرفت، وعده ساخت، يك ميليون واحد مسكوني در هر سال و ساخت 4ميليون مسكن طي 4سال است. نشانههاي مستند حاكي از آن است كه اين وعده به هيچوجه امكان تحقق پيدا نكرده و بايد آن را در ليست وعدههاي بر زمين مانده دولت قرار داد. اما بايد توجه داشت، در فاصله ارايه اين وعدهها و عدم تحقق آنها، اقشار محروم، ذيل فشارهاي سنگين معيشتي قرار گرفته و براي داشتن يك مسكن اجارهاي حداقلي، ناگزير به طي هفت خواني از مصائب گوناگون هستند.
2) واقع آن است كه ارايه وعده، يك بحث است و ارايه برنامه، بحث ديگر. هر فرد و جرياني به راحتي ميتواند، وعدههاي متعددي در حوزههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... ارايه كند، اما مساله اصلي برنامههايي است كه براي تحقق اين وعدهها بايد ارايه شود. از اين منظر معتقدم دولت، هرگز برنامه درخوري پيرامون مكانيسم تحقق وعده ساخت مسكن ميليوني ارايه نكرده است. به نظر ميرسد، مشكل اصلي دولتها در حوزه مسكن بر آمده از عدم آشنايي دولتها و فقر اطلاعاتي با واقعيات حوزه مسكن است. بايد توجه داشت در حوزه مسكن، ظرفيتي معادل نيمي از اقتصاد كل كشور نهفته است. يك زنجيره توليد پويا كه از مواد معدني و مصالح پايه گرفته تا توان فني و مهندسي و...را در بر ميگيرد. اين حوزه، همچنين اشتغالزايي بالايي دارد و اثرات قابل توجهي در معيشت مردم به جاي ميگذارد. بايد ديد آيا ساختارهاي تصميمساز در حوزه مسكن به اندازه گستردگي و اهميت اين حوزه تعبيه شدهاند؟ پاسخ به اين پرسش منفي است. تنها يك معاونت (معاونت مسكن) در يك وزارتخانه به امر مسكن ميپردازد، بدون اينكه در نظام بانكي و بانك مركزي، وزارت صمت، سازمان برنامه و بودجه و...نهادهايي تخصصي مرتبط با مسكن تعبيه شده باشند. با يك معاونت و نهايتا يك شورا كه نميتوان، ساختاري در اين حجم و گستردگي را انتظام بخشيد.
3) آمارها حاكي از آن است كه كل واحدهاي مسكوني كشورمان، حدود 28ميليون واحد است. اين 28ميليون واحد مسكوني بهرغم همه محدوديتها، شامل فضاهاي آموزشي، بهداشتي، امنيتي و انتظامي، ورزشي و... هستند. حالا دولت وعده داده است كه طي 4سال قصد دارد، 4ميليون واحد مسكوني به اين حجم اضافه كند. با يك حساب سرانگشتي مشخص ميشود كه اين 4ميليون واحد مسكوني، حدود 4درصد ظرفيتهاي مسكوني كل مملكت است كه طي قرون متمادي ايجاد شده است. يعني دولت وعده داده، 4درصد كل كشور را طي 4سال دوباره ميسازد. در كنار اين 4ميليون واحد مسكوني، بايد ساختارهاي آموزشي، ورزشي، رفاهي، درماني و...مورد نياز نيز در نظر گرفته شود. محاسبات دقيق آماري نشان ميدهد براي اين منظور، اعتباري حدود 4هزار هزار ميليارد تومان نياز است.اين اعتبار به اندازه نقدينگي كل كشور است. ممكن است، دولت روي كاغذ بتواند اين اعداد و ارقام را كاهش دهد، اما در عمل نميتوان اين اعتبارات را كاهش داد. در برابر اين نياز، حدود360هزار ميليارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است، طبيعي است با اين ارقام، نهايتا فجايعي مانند مسكن مهر ساخته خواهد شد. بدون اينكه پيشبينيهاي آموزشي، رفاهي، بهداشتي و... صورت گرفته باشد.
4) دولت با تبليغات فراوان اعلام كرد كه قصد ساخت 4ميليون مسكن را دارد. اين رفتار باعث ميشود، بخش خصوصي نحيف ايران كه هر سال نهايتا توانايي ساخت 100الي 200 مسكن را دارد، بلافاصله سرمايههاي خود را از كشور خارج كند. يعني اين روش تبليغاتي، نه تنها كمكي به بهبود شاخصهاي رشد مسكن نميكند، بلكه باعث خواهد شد تا ظرفيتهاي موجود نيز در مسير اتلاف قرار بگيرند. براي تحرك سازنده در بازار مسكن، دولت قبل از هر اقدامي بايد رويكردهاي تبليغاتي را كنار بگذارد و از ظرفيتهاي علمي، تحقيقاتي و دانشگاهي كشور براي تدوين يك برنامه مستند و اجرايي استفاده كند. ضمن اينكه مسوولان بايد بدانند، تصميمسازي در حوزه مسكن يك مقوله چندوجهي است و نياز به يك پكيج كامل دارد. بنابراين براي رشد توليد مسكن، دولت ابتدا بايد ساختار اقتصادي كشور را اصلاح، تحريمها را لغو كرده و زمينه جذب سرمايههاي خارجي را فراهم كند تا در يك برنامه ميانمدت و بلندمدت، ساخت و ساز مسكن از 300 الي 400 هزار واحد مسكوني به 600 الي 700هزار واحد برسد.
5) مطرح كردن ضربالاجلهاي يكساله يا 4ساله در واقع سنگ بزرگي است كه نهايتا برداشته نخواهد شد، چراكه از قديمالايام گفتهاند، سنگ بزرگ نشانه نزدن است، همانطور كه وعدههاي بزرگ و بدون برنامه نشاندهنده، بر زمين ماندن است... .