تفاهم، خيلي دور، خيلي نزديك
زماني كه جهان پيراموني متوجه شوند، تفاهم ميان ايران با كشورهاي مقابل تنها در سالهاي معدود (مثلا تا پايان دوره زمامداري بايدن)، قابليت اجرايي دارد، طبيعي است از سرمايهگذاريهاي پايدار در ايران و تعريف پروژههاي مشترك اقتصادي در افق بلندمدت خودداري ميكنند. در واقع در اين مدل، غرب از ايران ميخواهد وارد توافقي شود كه قرار نيست سودي از آن برداشت كند. بنابراين به نظر ميرسد يكي از پرانتزهاي باز در گفتوگوها مرتبط با تضامين مورد نظر ايران در اين زمينه باشد. 3) مساله بعدي، مساله نحوه پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي است. ايران خواستار «لغو» تحريمهاي اقتصادي مورد نظر است، اما ايالات متحده از «تعليق» مرحله به مرحله تحريمها سخن ميگويد. وقتي به جاي لغو تحريمها، فرآيند تعليق تحريمها مطرح شود، باز هم شركاي اقتصادي ايران در جهان پيراموني با حساسيتها و نگرانيهاي بيشتري، مناسبات اقتصادي و ارتباطي خود با ايران را دنبال خواهند كرد. پس رسيدن به يك تعريف واحد در خصوص پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي، ابهام ديگري است كه هنوز درباره آن گفتوگوهاي دامنهداري ميان دو طرف جريان دارد. 4) در سوي ديگر اين معادله، كشورهاي مقابل نيز در خصوص اعمال نظارتهاي لازم بر برنامههاي هستهاي ايران، مطالباتي دارند كه هنوز درك مشتركي درباره آنها شكل نگرفته است. غرب خواستار بازگشت ايران به تعهدات برجامياش است، اما در عين حال معتقد است ايران بايد نوع خاصي از توان فني و مهندسي را در حوزه غنيسازي به كار بگيرد. اين در حالي است كه ايران به اين نكته اشاره ميكند، وقتي قرار است، ايران، حجم مشخصي از غنيسازي داشته باشد، چه فرقي ميكند، اين حجم با سانتريفيوژهاي IR8، غنيسازي شود يا با ماشينهاي IR1. در حالي كه كشورهاي مقابل روي عدم استفاده از سانتريفيوژهاي مدرنتر، پافشاري ميكند و خواستار پذيرش آن توسط ايران هستند. طبيعي است ايران نيز با توجه به وضعيت كلي مذاكرات، حاضر نيست از دستاوردهاي فني خود در حوزه غنيسازي دست بكشد. 5) همانطوركه قبلا اشاره شد، مجموعه اين گزارههاي تحليلي، نه مبتني بر اسناد و مدارك شفاف، بلكه براساس ارزيابيهاي تحليلي رسانهها و اخبار جسته و گريختهاي است كه در رسانههاي مختلف داخلي و خارجي بازتاب پيدا كرده است. بهرغم همه اين پرانتزهاي باز، اما به نظر ميرسد دو طرف براي رسيدن به تفاهم، جدي هستند و در صورت تداوم گفتوگوها، احتمال دستيابي به توافق چندان دور از دسترس نيست. واقع آن است كه امروز اغلب تحليلگران اميدوار به تحقق تفاهمي هستند كه اجرايي شدن آنها بخش قابل توجهي از مشكلات معيشتي و اقتصادي ملت ايران را بهبود ميبخشد. توافقي كه براي حصول ابعاد و زواياي گوناگون آن بايد منتظر روزها و هفتههاي آينده بمانيم تا از دل اين پرانتزهاي باز، مسيري به سمت درك مشترك گشوده شود.