بازخواني يك پرونده قديمي به بهانه المپيك زمستاني
چطور هاكي جان يك خانواده يهودي را
از هولوكاست نجات داد؟
گروه ورزش
اگر بخواهيم نگاه تاريخي داشته باشيم جنبش تحريم المپيك در سال ۱۹۳۶ آغاز شد. قبل از بازيهاي تابستاني بدنام در برلين، و همچنين بازيهاي زمستاني كمتر شناختهشدهاي كه در اوايل همان سال در گارميش پارتنيكرشن باواريا برگزار شد. در نهايت، با وجود همه فراخوانهاي متعدد هيچ بايكوت رسمي اتفاق نيفتاد. زيرا كميته بينالمللي المپيك و به ويژه رييس آينده آن آوري برونديج كه در آن زمان كميته المپيك امريكا را اداره ميكرد بر نگرانيهاي ديگران غلبه كرد و تضمينهاي حزب نازي را پذيرفت.
سالها بعد محققان مركز سيمون ويزنتال ثابت كردند شركت ساختماني برونديج به دليل نگرش دوستانهاش به ورزش آلمان نازي قراردادي براي ساخت سفارت جديد آلمان در واشنگتن دريافت كرد. آلن گاتمن كه زندگينامه برونديج را نوشت، گفت: «نه اينكه او به زيرميزي نياز داشت. درست به همان اندازهاي كه بيل كلينتون براي حمايت از هيلاري به رشوه نياز داشت.»
بنابراين تصميم در مورد تحريم يا عدم تحريم آن بازيهاي زمستاني به يك انتخاب شخصي تبديل شد. بسياري مانند پيتر لون، اسكيباز بريتانيايي از شركت در مراسم رژه افتتاحيه خودداري كردند. در حالي كه برخي ديگر مانند بيلي فيسك قهرمان دو دوره المپيك كلا تصميم گرفت به بازيها نرود.
با اين حال رودي بال با يك تصميم بسيار دشوارتر مواجه شده بود. بال متولد سال ۱۹۱۱ در برلين بود. او ستاره تيم هاكي روي يخ Berliner SC به حساب ميآمد كه براي شش سال متوالي بين سالهاي ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۳ قهرمان ملي آلمان شده بود و يكي از بهترين بازيكنان تيم ملي به شمار ميرفت. او به همراه تيم ملي آلمان در المپيك زمستاني ۱۹۳۲ ليك پلاسيد امريكا موفق به كسب مدال برنز شده بود. او همچنين نيمه يهودي بود.
اين بدان معنا بود كه او اصلا نبايد در تيم ملي آلمان بازي ميكرد. زيرا از سال ۱۹۳۳ به بعد اداره ورزش رايش سياست «فقط آرياييها» را در تمام سازمانهاي ورزشي آلمان به اجرا درآورده بود. بال بعد از اين به سنت مورتيز نقل مكان كرد. چيزي كه روزنامهها از آن با عنوان خود تبعيدي ياد كردند. بال سپس راهي ميلان شد و براي تيم دياولي روسونري به ميدان رفت. او با اين تيم قهرمان ملي ايتاليا و جام معتبر اسپنگلر در سنت موريتز شد. آن زمان او بهتر از هميشه بازي ميكرد. البته وقتي نوبت به انتخاب او براي بازي مجدد براي تيم ملي آلمان در المپيك خانگي رسيد هيچ كس به فرم و اندازه آمادگي او توجهي نداشت. بال در سال ۱۹۷۵ از دنيا رفت و جزييات دقيق آنچه در چند هفته دعوت او به تيم ملي تا بازي براي آلمان نازي گذشت براي هميشه گم شد. اما شنيدهها حاكي از آن است كه كاپيتان آلمان گوستاو يانكه به مقامات گفت كه اگر بال به تيم نيايد همه از بازي كردن امتناع خواهند كرد. اين روايتي است كه تام مكناب در سال ۱۹۳۶ در برلين و جاهاي ديگر مطرح كرد.
نازيها مطمئنا از بال به عنوان بخشي از كمپين پروپاگانداي خود استفاده كردند تا تهديد تحريم المپيك را برطرف كنند. دكتر كارل ديم دبير كميته ملي المپيك آلمان گفت: «از تمام ورزشكاران آلماني كه شرايط بازي در المپيك را داشته باشند استقبالميكنيم. ما قبلا ورزشكار يهودي رودي بال را به عنوان عضوي از تيم هاكي روي يخ انتخاب كردهايم.»
عملكرد درخشان بال در اولين بازي و برد يك- هيچ مقابل امريكا در سراسر جهان گزارش شد. يكي از تيترها اين بود: «نازيها يك يهودي را تشويق ميكنند» و ديگري: «بازي درخشان رودي بال هواداران آلماني را وادار به تشويق كرد» .در عين حال گزارش شد كه بال مجبور به بازي شده است. يك منبع بسيار موثق به خبرنگار روزنامه استراليايي يهودي نيوز گفت كه بال برخلاف ميل خود در بازيهاي المپيك شركت ميكند. خود بال در مصاحبهاي كه با خبرنگار خارجي كانادايي متيو هالتون انجام داد با اين سوال مواجه شد كه چگونه ميتواند بازي براي آلمان نازي را «تحمل كند».
بال كه هميشه از آلمانيها به جاي «ما» با لفظ «آنها» ياد ميكرد به هالتون گفت كه امتناع از بازي براي يهوديهاي آلمان هيچ سودي ندارد و ممكن است به آنها آسيب برساند. هالتون نوشت نميتواند برخي از مكالمات آنها را بازگو كند. پسر هالتون بعدا گفت مطمئنا رمزي بين آنها بود و بال از گفتن بدترين اتفاقات ترس داشت.
مادر و پدر بال هنوز در آن زمان در برلين زندگي ميكردند. در اينجا ما به يك اشاره واقعي به اين موضوع ميپردازيم كه چرا بال چنين تصميمي را اتخاذ كرد. گفته ميشود كه بال با رژيم نازي قراردادي بست و در آن موافقت كرد با اين شرط كه والدينش اجازه خروج داشته باشند،بازي كند.
سوابق مهاجرت نشان ميدهد لئونهارد و گرترود بال در ليست مسافراني بودند كه در ۳ ژوئيه ۱۹۳۶ از ساوتهمپتون به كيپ تاون رفتند. آنها هرگز به آلمان برنگشتند. بال پس از جنگ به آنها ملحق شد و سپس به آلمان برگشت و براي باشگاه قديمي خود بازي كرد.
در سال ۱۹۷۰ در آخرين مصاحبه بال از او پرسيده شد كه آيا او مردي فراموش شده است يا خير و آيا اين ورزش به او بابت بيشتر شناخته شدن مديون نيست؟ بال پاسخ عجيبي داد: «من هستم كه مديون هاكيام. اين ورزش من و خانوادهام را از خطر هولوكاست نجات داد.»