• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5154 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱ اسفند

داستان كوتاه «مرغ عشق» نوشته عدنان غريفي

آوازِ هيچ و هجرت

شبنم كهن‌چي

ادبيات مهاجرت، ادبيات اندوهناكي است؛ اندوهي آغشته به دلتنگي، يأس، خشم و نااميدي. داستان كوتاه «مرغ عشق» نوشته عدنان غريفي يكي از درخشان‌ترين داستان‌هاي كوتاه درباره مهاجرت و دايره كوچكي از احساسات و مشكلاتي است كه گريبان مهاجر را مي‌گيرد. داستاني شسته‌رفته با زباني ساده كه خواندنش هر خانواده‌اي را كه قصد مهاجرت دارد، نگران خواهد كرد. داستان بيش از آنكه درباره دو مرغ عشقي باشد كه به امانت سپرده شده و هويت خود را از دست مي‌دهند، درباره خانواده‌اي است كه به هلند مهاجرت كرده‌اند؛ دلتنگي مادر و پدر براي همان باغ كوچك در جنوب، مشكلي كه با پسرشان در مرحله حساس بلوغ دارند، با ادبياتش، تفريحاتش، دوستانش، ناتواني در كنترل و تربيت او، پشيماني از جلاي وطن و زندگي در غربت، پوچ شدن تزهاي روشنفكري.  به امانت سپرده شدن دو مرغ عشق به خانواده اين داستان در حقيقت كنايه از مهاجرت آنها از خانه خود به خانه‌اي ديگر است و غذا كنايه‌اي است از فرهنگي كه در هر شهر و دياري انسان با تغذيه از آن هويتش را شكل مي‌دهد. همان‌طور كه يك مهاجر با هجرت به دياري ديگر، غذاي روح و روانش عوض مي‌شود و ناگزير هويتش تغيير مي‌كند؛ دو مرغ عشق داستان غريفي نيز با تغيير غذاي‌شان، هويت، صدا، چهره و خلق و خوي خود را از دست مي‌دهند. در حقيقت غريفي با روايت دگرگوني اين دو مرغ عشق، شرح كوتاهي بر بي‌هويت شدن مهاجران نوشته است.  راوي در داستان كوتاه مرغ عشق، اول شخص است و نويسنده تلاش كرده يك ماه از همجواري يك خانواده مهاجر و دو مرغ عشق امانتي را به كوتاه‌ترين شكل ممكن تعريف كند. اين داستان سه شخصيت محوري دارد و نويسنده هيچ تلاشي براي تبديل يكي از اين شخصيت‌ها به شخصيت اول نكرده است. در كنار اين سه نفر، دو مرغ عشق هم هستند كه خواننده در جريان روايت، شاهد دگرگوني آنهاست. نه فقط مرغ عشق‌ها بلكه در اين روايت همه شخصيت‌ها تغيير مي‌كنند. مادر از آن زن صبوري كه ملاحظه پسرش را مي‌كند، تبديل به زني تندخو و بددهن مي‌شود. پسر خانواده هم زبان فارسي‌اش بهتر مي‌شود و حتي از كلمات بهتري براي صحبت كردن استفاده مي‌كند. پدر خانواده نيز دست از تلاش براي اصلاح صحبت كردن پسر و حتي صحبت كردن با همسرش برمي‌دارد و به سكوت پناه مي‌برد. دو مرغ عشق هم تبديل به چيزي مي‌شوند كه هيكل و صداي‌شان شبيه صداي هيچ پرنده‌اي نيست: «آواز پسرم. آواز خوش. آواز مرغ عشق. اين آواز مرغ عشق نيست. آواز حيوونيه كه نه مرغ عشقه، نه كلاغه، نه كركسه، نه هيچ. اين صداي هيچه.» راوي با زباني ساده و روان توانسته فضاي زندگي و مشكلات فرزندان مهاجر را به خوبي نشان دهد. داستان كوتاه مرغ عشق هيچ تصويرسازي، توصيف و تشبيهي ندارد. ما به عنوان خواننده از طبيعت، شهر، خانه، آب و هوا در اين داستان هيچ تصويري دريافت نمي‌كنيم. حتي شخصيت‌ها هيچ چهره‌ و تصويري ندارند. تنها تصوير اين داستان مربوط به زن داستان است: «مثل آن موقع‌ها كه اين بچه ما هنوز كوچك بود و به زيبايي يك پرنده بود و موهاي شلال خرمايي روشن بلندي داشت و صورتش عين فرشته‌هايي بود كه موزه واتيكان ديده بود....» راوي حتي براي نشان دادن تغييري كه در ظاهر دو مرغ عشق به وجود آمده، خيلي كوتاه و ساده اطلاعات به خواننده مي‌دهد بدون توصيف و تشبيه شاعرانه: «پرنده‌ها كه حالا پف كرده و چاق شده بودند» يا «پرنده‌هاي بي‌پر و بال» يا «عضلات زمختشان» يا «پر و بال رنگارنگ پرنده‌ها هر روز بيشتر به سمت تيرگي ميل مي‌كرد.»  هر چه در اين داستان مي‌خوانيم، اطلاعاتي است درباره اينكه چطور يك خانواده با مهاجرت به مملكت غريب، كنترل و تسلط بر فرزندان‌شان را از دست مي‌دهند. همان‌طور كه جايي پدر خانواده مي‌گويد: «حالا تقريبا يك سالي است كه تكليفم را با خودم روشن كرده‌ام: با اين مهاجرت نحس، من نه تنها وطنم كه دوتا بچه‌هايم را هم از دست داده‌ام.» عدنان غريفي، زباني ساده و روان دارد و به خوبي از ديالوگ‌ها براي پيش بردن اين داستان بهره گرفته است. داستان با ديالوگ شروع مي‌شود و در خلال داستان نيز اين ديالوگ‌ها هستند كه كار را پيش مي‌برند؛ ديالوگ‌هايي ساده كه بين همه‌شان يك ديالوگ دايم تكرار مي‌شود: «از نظر علمي اين حرف چرته.» و تا اواخر داستان، پدر خانواده تلاش مي‌كند با تذكر دادن به پسرش بگويد «چرته» كلمه خوبي براي صحبت كردن با مادر و پدر نيست و مي‌گويد: «بگو اين حرف درستي نيست.» اما پدر هم ديگر از اين تذكر دادن دست مي‌كشد و به «پروسترويكا» و «پدر جد كورباچف» لعنت مي‌فرستد.  عدنان غريفي، سال 1323 در خرمشهر به دنيا آمده و در سال 1363 به هلند مهاجرت كرده است. بيشتر آثار او دور از دنياي ادبيات داخل ايران در غربت منتشر شده است. او را در كنار احمد محمود، منصور خاكسار، نسيم خاكسار، بهرام حيدري، مسعود ميناوي و... به عنوان شكل‌دهندگان داستان‌نويسي جنوب مي‌شناسند. داستان كوتاه مرغ عشق در مجموعه داستاني به همين نام در سال 1385 در هلند منتشر شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون