چرا روسيه و امريكا به اوكراين علاقه دارند
بهرنگ ذكاوتي
در مناقشه اوكراين دنياي غرب و روسيه شديدا در برابر هم موضع گرفتهاند و براي تسلط بر اوكراين تا سرحد جنگ پيش رفتهاند.
در اين يادداشت دلايل و ريشههاي جنگ احتمالي را بررسي ميكنيم.
1- اوكراين زادگاه روسيه است: نخستين حكومت روسيه 12 قرن پيش در كييف تاسيس شده و در سال 988 ميلادي حاكم آن مسيحيت ارتدوكس را به روسيه معرفي كرد است. روسيه و اوكراين از قرن نهم ميلادي و از زماني كه كييف به عنوان پايتخت روسيه انتخاب شد، باهم مرتبط هستند، از سال 1657ميلادي نيز در معاهدهاي با تزار روسيه متحد شدند. سپس اوكراين با بلاروس هسته نژادي اسلاو اتحاد شوروي را شكل دادند.
اين اتحاد تاريخي موجب شد تا اكثر اوكراينيها به دو زبان روسي و اوكرايني صحبت كنند كه زباني بسيار نزديك به هم هستند و تشابهات فرهنگي بسياري بين اين دو كشور وجود داشته باشد.
2- وقوع انقلاب نارنجي در اوكراين: انقلاب نارنجي در سال 2004 تا 2007 در اوكراين رخ داد و باعث سرنگوني دولت طرفدار روسيه شد. از آن سال اقتصاد آزاد و گفتمان دموكراسيخواهي و حقوق بشري در اوكراين فراگير شد و در مجموع اوكراين به كشوري طرفدار غرب و اتحاديه اروپا تبديل شد. اين تغييرات باعث نگراني روسيه و چند جمهوري ديگر شده است.
3- پيشروي ناتو در قلمرو تاريخي روسيه: در سالهاي اخير ناتو با پذيرش ليتواني و استوني و لتوني نفوذ اطلاعاتي و عملياتي خود را به مرزهاي روسيه رسانده كه باعث نگراني مسكو شده است. روسيه ميخواهد به هر نحوي از عضويت اوكراين و گرجستان در ناتو جلوگيري كند.
4- اهميت استراتژيك درياي سياه براي روسيه: اوكراين با دارا بودن بنادر مهم در سواحل درياي سياه به عنوان بخش استراتژيك اتحاد شوروي به شمار ميرفت كه در حال حاضر نيز تسلط بيشتر بر درياي سياه براي روسيه اهميت استراتژيك دارد. روسيه در سال 2014 با تصرف منطقه كريمه و بندر سواستوپل آن را تبديل به مقر اصلي ناوگان دريايي روسيه در درياي سياه كرد. شايد هدف بعدي روسيه بندر اودساي باشد.
5- ملاحظات اقتصادي اوكراين براي روسيه: اوكراين صنعت كشاورزي بزرگي داشته و دارد از اينرو براي تامين غذاي روسيه اهميت فراواني داشته است. در سالهاي اخير صادرات مواد غذايي اوكراين به بروكسل و ساير كشورهاي اروپايي جايگزين صادرات به روسيه شده. ضمنا تا قبل از انقلاب نارنجي روسيه بزرگترين شريك تجاري اوكراين بوده كه چين و كشورهاي غربي جاي روسيه را گرفتهاند. همچنين گاز اوكراين تبديل به رقيبي براي گاز روسيه در اروپا شده است.
6- انگيزههاي فردي پوتين: ولاديمير پوتين همچنان اين شانس را دارد كه پس از پايان دوره فعلي رياستش در سال 2024 يك دوره 6 ساله ديگر در اين مقام باقي بماند. لذا حفظ تنش يا تسخير اوكراين به ايشان كمك ميكند تا يك پيام سياسي را در سراسر روسيه مخابره كند كه او يك مدافع سرسخت منافع روسيه در جهان است.
فارغ از روايت تاريخي اتحاد روسيه و اوكراين اين كشور قرباني اصلي قحطي سالها 1933-1932 بود كه در دوره استالين رخ داد. همچنين اوكراين بيش از ساير جمهوريهاي سابق شوروي بابت فاجعه چرنوبيل تاوان داد. اين وقايع و ساير اختلافات در دوري دو كشور و ميل به استقلال اوكراين بيتاثير نبوده است.
حال به اين موضوع ميپردازيم كه سود طرفين از درگيري جنگ اوكراين چه خواهد بود؟
1- با جنگ در اوكراين ناتو دوباره منسجم شده و هژموني امريكا تقويت ميشود.
در سالهاي اخير به ويژه از زمان رياستجمهوري ترامپ، آلمان و فرانسه دچار ترديدهاي فزايندهاي در مورد اينكه امريكا به عنوان يك شريك دفاعي چقدر قابل اعتماد است بوده و صداهايي در اتحاديه اروپا به گوش ميرسد مبني بر اينكه آن اتحاديه بايد مسير دفاعي مستقلي از امريكا پيش بگيرد. ضمن اينكه رهبران كشورهاي اروپايي از اينكه امريكا بخواهد آنها را وارد يك جنگ كند خشمگين هستند، چراكه اين كار ميتواند صدمات اقتصادي بزرگي به آنها وارد كند. آن هم زماني كه آنها در تلاش براي يك جهش اقتصادي مناسب پس از ركود كرونايي هستند.
2- با شروع جنگ آلمان خط گاز روسيه (نورداستريم) را لغو ميكند و اروپا مجبور به خريد گاز از امريكا خواهد بود.
در نتيجه ميزان صادرات گاز طبيعي امريكا و همچنين قيمت داخلي گاز به دليل كمبود ناشي از صادرات به اروپا افزايش مييابد.
و در نهايت شركتهاي گازي ايالات متحده كه عمدتا متعلق به شركتهاي نفتي هستند از سود مضاعف برخوردار خواهند شد.
3- با شروع جنگ بهانهاي براي اعزام نيرو و تسليحات پيشرفتهتر به شرق اروپا (لهستان و روماني) و حوزه بالتيك (استوني و لتوني و ليتواني) ايجاد ميشود.
هماكنون برخي كارشناسان سياسي ايالات متحده از تسليح كردن كشورهاي فوق به عنوان نيروي بازدارنده در برابر توسعهطلبي روسيه حمايت ميكنند. ضمنا دولتهاي آن منطقه نيز از اين موضوع راضي خواهند بود. اين به معناي تخصيص بودجه هنگفت از سوي ايالات متحده براي تقويت حكومت آنهاست و بدون شك استحكام و تقويت دولتمردان آن كشورها را در پي دارد.
4- در ازاي تسليحات بيشتر و بهتر ايالات متحده امتيازات اقتصادي بيشتري از اوكراين دريافت ميكند.
از سال 2014 سرمايهگذاران و شركتهاي امريكايي به اقتصاد اوكراين نفوذ كردهاند. با ارسال تسليحات و ايجاد بدهي هنگفت نفوذ شركتهاي امريكايي عميقتر ميشوند. ضمن اينكه ممكن است نخبگان اقتصادي اوكراين نيز از اين نفوذ استقبال كنند، زيرا تجربه صنعتي شدن كره جنوبي و ژاپن را در ذهن دارند.
5- با شروع جنگ سرويسهاي اطلاعاتي امريكا به سوي مولداوي حركت ميكنند و رژيم دستنشانده امريكا در آنجا مستقر ميشود.
مولداوي كشوري كوچك بين روماني و اوكراين است كه بين نيروهاي طرفدار غرب و روسيه تقسيم شده. با حركت نيروهاي اطلاعاتي امريكا به سوي مولداوي موازنه قدرت به نفع نيروهاي طرفدار غرب تغيير كرده و حكومت طرفدار غرب در آن كشور حاكم ميشود.
6- آزمايش سلاحهاي امريكايي در ميدان واقعي جنگ
آغاز جنگ باعث ميشود صنايع تسليحاتي امريكا علاوه بر اينكه سود عظيمي نصيبشان ميشود، بلكه فرصتي است تا سلاحهاي امريكايي در برابر روسيه آزموده شوند همچنين سلاحهاي روسي نيز وارد عرصه مقايسه شده و آزمايش ميشوند.
در آن صورت نقاط ضعف تسليحاتي آشكار ميشود و اجازه اصلاح و ارتقاي تسليحات براي استفاده در آينده در نقاط ديگر جهان را ميدهد. به خصوص اينكه ايالات متحده علاقهمند به آزمايش تسليحات سايبري خود در برابر روسيه نيز است.
پژوهشگر و كارشناس اقتصاد سياسي
اقتباس: دكتر جك راسموس (استاد اقتصاد سياسي دانشگاه سنت ماري كاليفرنيا)