آيا تحولات اوكراين بر مذاكرات احياي برجام و رابطه تهران- بروكسل تاثير ميگذارد؟
دوراهي اوكرايني پيش پاي ايران
آرمين منتظري
ولاديمير پوتين؛ رييسجمهوري روسيه به رسميت شناختن استقلال دو جمهوري جداييطلب دونتسك و لوهانسك را صادر و بعد نيز آغاز «عمليات ويژه نظامي» روسيه عليه اوكراين را اعلام كرد. اين اقدام پوتين موجب شد كه جهان درباره آينده نظم امنيتي اروپا كه از سال 1945 پابرجا بود، انديشه كند. در اين ميان، حمله روسيه به اوكراين موجب شد كه يك كشور خود را در بر سر يك دوراهي بيابد و آن كشور ايران است.
البته اصلا عجيب نبود كه ايران در اعلام مواضع رسمياش درباره رخدادهاي اوكراين از موضعگيري مستقيم به نفع يا عليه اروپا يا روسيه اجتناب كرده و به جاي آن، انگشت اتهام سرزنش را به سوي امريكا و ناتو دراز كند. البته ايران نه استقلال اين دو جمهوري جداييطلب را به رسميت شناخت و نه از دستور پوتين در حمله به اوكراين حمايت كرد. در عوض، روز سهشنبه هفته گذشته، تهران از طرفين درگيري خواست خويشتنداري پيشه كنند.
تهران دو روز قبل از درخواست از همه ايرانيان اوكراين براي خروج از اين كشور پيشنهاد كرد براي پايان يافتن جنگ ميان مسكو و كييف از ظرفيتهاي ديپلماتيك استفاده شود. سعيد خطيبزاده، سخنگوي وزارت خارجه ايران با اشاره به دستور پوتين در به رسميت شناختن استقلال دونتسك و لوهانسك و همچنين آغاز «عمليات ويژه نظامي» در اوكراين گفت: «از همه طرفهاي درگير ميخواهيم خويشتندار بوده و از هر اقدامي كه ميتواند به تنشها دامن بزند، خودداري كنند.» وزارت خارجه ايران از همه طرفهاي درگير خواست «در چارچوبي مسالمتآميز گفتوگو كرده و اختلافات ميان خود را حل و فصل كنند.» خطيبزاده اعلام كرد كه تهران «با حساسيت موضوعات مرتبط با اوكراين را دنبال ميكند.» چند ساعت بعد از آغاز حملهاي نظامي روسيه به اوكراين كه از زمين، هوا و دريا انجام شد، وزارت خارجه ايران پستي را در حساب توييتر خود منتشر كرده و خواستار توافق خصومتها و پيگيري راهحل مسالمتآميز براي بحران شد. در اين پست آمده است: « ما معتقديم كه توسل به جنگ راهحل نيست. برقراري آتشبس و تمركز براي رسيدن به يك راهحل سياسي و دموكراتيك، يك ضرورت است.»
از يك سو، جمهوري اسلامي ايران نميخواهد با مواضع ديپلماتيك خود روسيه را برنجاند. طي سالهاي گذشته، ايران براي دور زدن نسبي تحريمهاي فلجكننده امريكا و كم كردن فشار بيسابقه امريكا مجبور بود در برخي زمينهها به روسيه رو بيندازد. در طول تحريمهاي اخير، ايران سعي كرده از شكاف به وجود آمده بين غرب و روسيه بر سر مساله اوكراين به نفع خود استفاده كند. سيد ابراهيم رييسي، رييسجمهوري ايران ماه گذشته به روسيه سفر كرد تا نشان دهدكه ايران در رويارويي روسيه با امريكا، در كنار مسكو ايستاده است.
رييسي در ديدارش با ولاديمير پوتين خطاب به رييسجمهوري روسيه گفت: «درست مانند شما، ما هم 40 سال است كه در مقابل تحريمهاي امريكا ايستادهايم. شرايط استثنايي ميطلبد كه يك همگرايي خاصي بين دو كشور در مقابله با يكجانبهگرايي امريكا ايجاد شود.»
اما از سوي ديگر، بايد گفت كه تهران در گذشته الحاق شبه جزيره كريمه به خاك روسيه در سال 2014 را به رسميت نشناخت و الحاق دو جمهوريجدايي طلب آبخازيا و اوستياي جنوبي را نيز به خاك روسيه به رسميت نشناخت. روسيه در سال 2008 با حمله به گرجستان اين دو جمهوري را تصرف كرده و به فاصله كوتاهي آنها را به خاك خود ضميمه كرد.
بنابراين طبيعي است كه ايران استقلال دو جمهوري جداييطلب دونتسك و لوهانسك را نيز به رسميت نشناسد. تا به اينجاي كار، تنها كشورهايي كه استقلال اين دو جمهوري جداييطلب را به رسميت شناختهاند عبارتند از: كوبا، ونزوئلا، سوريه و نيكاراگوئه. يكي از دلايل اصلي اتخاذ چنين موضعي از سوي ايران، برخي مشكلات داخلي است.
ايران نيز مانند دولت چين، اين نگراني را دارد كه با به رسميت شناخته شدن جمهوريهاي جداييطلب روندي معمول شود و به اين ترتيب تماميت و پيوستگي ايران نيز در معرض خطر قرار بگيرد. باربارا اسلاوين، مدير طرح آينده ايران در شوراي آتلانتيك در گفتوگويي با شبكه تيآرتي ميگويد: «به نظر من واكنش ايران به دستور بيست و يكم فوريه ولاديمير پوتين، محتاطانه و دشوار بود. ايران خود را منزوي ميبيند و نميتواند همين دوستان اندكي كه هم در جامعه جهاني دارد، از دست بدهد. اما ايران از ديدن اينكه روسيه تكهاي از سرزمين يك كشور مستقل را كنده و به خود ملحق كرده، خشنود نيست. چه اينكه در گذشته، روسيه همين كار را با ايران نيز كرده است.»
پارامتر مذاكرات هستهاي
احتمالا مهمترين سوالي كه اين روزها مقامات ايراني از خود ميپرسند، اين است كه تبعات دستورهاي اخير پوتين در به رسميت شناختن دونتسك و لوهانسك و حمله روسيه به اوكراين چه تاثيري بر چشمانداز احياي برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) خواهد گذاشت. چه اينكه با ادامه مذاكرات هستهاي در خصوص احياي برجام هنوز در وين در حال انجام است. برخي تحليلگران معتقدند كه تشديد تنشها در اوكراين ممكن است قدرتهاي جهاني و ايران را وادار كرده كه با سرعت بيشتر توافق هستهاي سال 2015 را احيا كنند.
باربارا معتقد است: «من فكر ميكنم تنشهاي اخير بين غرب و روسيه بر سر شرق اوكراين، ميتواند به عنوان يك كاتاليزور براي حل بنبست احياي برجام عمل كند، زيرا اين مساله يكي از معدود مسائلي است كه 1+5 درباره آن توافق دارند. هيچكس نميخواهد و اساسا نيازي نيست كه بحران ديگري غير از اوكراين بر امنيت جهاني تاثير منفي بگذارد.»
به همين ترتيب، اين احتمال هم وجود دارد كه روسيه بتواند روند مذاكرات وين را كند كند يا براي امتياز گرفتن از واشنگتن در رابطه با بحران اوكراين، دست به تضعيف مواضع ايران در جريان مذاكرات بزند. مقامات تهران مدتها نگران بودند كه مسكو ايران را به عنوان بخشي از مذاكرات گستردهتر با غرب معامله كند و به اين ترتيب ايران را بهطور فزايندهاي در سطح بينالمللي تنها بگذارد. در حال حاضر، ايرانيها با دقت پيامدهاي اوكراين را رصد كرده و به گونهاي موضعگيري ميكنند كه روسيه را به عنوان يك شريك مهم از دست ندهند و در عين حال مجبور هم نباشند از حمله نظامي روسيه به اوكراين دفاع كرده و استقلال دو جمهوري جداييطلب دونتسك و لوهانسك را به رسميت بشناسند. با توجه به سابقهاي كه از روسيه در خصوص مذاكرات هستهاي سراغ داريم اگر روسيه با بهانه امتياز گرفتن در خصوص اوكراين دست به تحركاتي اخلالگرانه در مذاكرات هستهاي وين زد، نبايد خيلي تعجب كرد. هيچ چيزي براي روسها به اندازه اوكراين اهميت ندارد. اگر پوتين حاضر شده همه تحريمها و فشارهاي غرب را بپذيرد و به اوكراين حمله كند، چرا نبايد در راستاي تقويت موضعش در اوكراين، دست به اقدامات اخلالگرانه در مذاكرات بزند. اما اقدام كردن روسيه سخني است و موفقيتش سخني ديگر. واقعيت اين است كه موضوع اوكراين، موضوعي نيست كه امريكا و اوكراين بخواهند بر سر آن خيلي به روسيه امتياز بدهند. از اين جهت است كه ممكن است مانورهاي سياسي روسيه در وين، عايدي چنداني برايش نداشته باشد. هر چند بهطور كلي عاديسازي روابط ايران با اروپا لزوما در راستاي منافع سياسي و اقتصادي روسيه نيست. با برداشته شدن تحريمهاي ايران، نفت و گاز ايران دوباره به بازارهاي جهاني بازخواهد گشت و ايران ميتواند خود را به عنواني رقيبي براي روسيه در حوزه انرژي مطرح كند. از سوي ديگر چنانچه مذاكرات وين به نتيجه مثبت برسد و تحريمهاي ايران به شكلي واقعي برداشته شوند، مذاكرات اروپا و ايران براي خط لوله گاز از ايران به اروپا ميتواند آغاز شود. هر چند اين مذاكرات ميتواند موجبات خشم عصبانيت روسيه را فراهم آورد، اما واقعيت اين است كه صادرات گاز ايران به اروپا پروژهاي شدني است و هر دو طرف در اين خصوص تمايلاتي دارند.