• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5160 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۸ اسفند

تحليل فيلم «AZOR» به كارگرداني آندرياس فونتانا

در اهميت بانكدار خصوصي بودن

محمدحسن خدايي

جامعه فرادست آرژانتين در فيلم تحسين‌شده «AZOR» به شكل متناقض‌نمايي بازنمايي مي‌شود: مردماني متزلزل كه توامان تلاش دارند اعتماد به نفس كاذب خويش را هم به نمايش گذارند. گويي نهادهايي چون ارتش، كليسا و دولت يا همان نهادهاي فرادست جامعه كه در دوران ديكتاتوري واجد منافع مشتركي بوده‌اند، اين روزها دچار تضادهايي با يكديگر شده‌ و در نتيجه نوعي هراس همگاني، عدم رضايت از امور و بي‌اعتمادي مابين آنان تسري يافته است. آندرياس فونتانا در مقام كارگردان به فرودستان آرژانتيني چندان نمي‌پردازد تا فرهنگ و مناسبات پيدا و پنهان فرادستان جامعه به شكل دقيق‌تري بازنمايي شود. دوران حكومت ديكتاتوري «خورخه رافائل ويدلا» است و دو سال بعد از پايان جام جهاني فوتبال 1978 و همچنان ميل به مدرنيزاسيون نئوليبرالي در اركان حكومت در حال فوران. مدت‌ها از كودتا عليه دولت قانوني «ماريا استلا مارتينز د پرون» گذشته و كساني كه قدرت را به دست گرفته‌اند براي ساختن جامعه دلخواه خويش كه مبتني است بر مناسبات بازار آزاد و سركوب جنبش‌هاي كارگري، با انواع و اقسام تمهيدات سعي دارند تمام مخالفان را تحت كنترل شديد درآورده تا آرمان‌هاي سوسياليستي جامعه، اختلالي در پروژه‌هاي «اقتصاد سياسي» مبتني بر نئوليبراليسم «بروبچه‌هاي مكتب شيكاكو» تحت زعامت ميتلون فريدمن ايجاد نكند. آندرياس فونتانا كه خود متولد 1981 آرژانتين است به وقايع 1980 كشورش مي‌پردازد تا نشان دهد چگونه فرادستان جامعه براي دوام آوردن در آن وضعيت نامتعادل سياسي و اقتصادي، ائتلاف‌هاي سياسي تازه‌اي شكل داده و در صورت امكان و باتوجه به تهديدات مختلف، سعي داشتند سرمايه خويش را به بانك‌هاي خصوصي سوييس انتقال دهند آن هم به شكل غيررسمي و تحت نظارت كساني چون «رِنه كيز» كه ميانجي آنان بود با بانك‌هاي خصوصي سوييس. بانك‌هايي كه اصول حرفه‌اي‌شان مبتني بر عدم شفافيت است و حفظ اسرار مشترياني اغلب فاسد از كشورهاي مختلف جهان، چراكه بدون سرمايه‌گذاري اين افراد، اصولا امكاني براي ادامه فعاليت اين قبيل بانك‌هاي خصوصي وجود نخواهد داشت. 
 فيلم با چند نما از مردي آغاز مي‌شود كه رو به ما مي‌خندد و گاه به صورت ناگهاني سكوت مي‌كند. مردي خوش‌چهره كه خنده و سكوت توامان‌ او، استعاره‌اي است از وضعيت پارادوكسيكال آرژانتين دهه هشتاد ميلادي. اين مرد هيچ‌گاه معرفي نمي‌شود اما مي‌توان او را همان «رِنه كيز» دانست كه مدتي است ناپديد شده و امورات بانك را دچار بحران كرده. اين غياب به سفر شريك او يعني «يان دِ ويل» به بوئنوس آيرس منتهي مي‌شود، زيرا كسي بايد باشد كه به دل مهلكه برود و به آشفتگي‌ها نظم بخشد. نقش «يان دِ ويل» را بازيگر توانايي چون «Fabrizio Rongione» ايفا مي‌كند. مردي تودار كه در يكي از آزمون‌هاي مهم زندگي‌ مجبور شده به يك كشور بحران‌زده چون آرژانتين سفر كاري كند و با جماعتي از فرادستان آنجا به معاشرت بپردازد و با نمايشي از هوش و ذكاوت، اطمينان مخدوش شده را بار ديگر نسبت به بانك كه ميراث خانواد‌گي اوست جلب كند. با آنكه اغلب كساني كه با «يان دِ ويل» ملاقات مي‌كنند و در مهماني‌هاي مجلل‌، پذيراي او و همسر زيبايش مي‌شوند، تلاش دارند رفتار دوستانه‌اي داشته باشند، اما او احساس مي‌كند كه هميشه مردي است زير سايه «رِنه كيز». بنابراين «AZOR» را مي‌توان تضاد ديالكتيكي رويكردهاي يك بانكدار جديد با بانكدار قديم دانست كه بهتر است به فرجامي خوش منتهي شود در غير اين صورت، اعتبار حرفه‌اي او به همراه آينده بانك كه اين روزها بار مديريتش بر دوش اوست، براي هميشه از دست خواهد رفت. شبحِ «رِنه كيز» همه جا حضور دارد، چراكه فرادستان آرژانتيني كه از دل كودتاي 1976 به موقعيت‌هاي ممتازي نائل آمده‌اند، با تمام گرايشات سياسي و اخلاقي متفاوت و گاه متضاد، گويي در يك توافق مشترك و تا حدوي نانوشته، به اين واقعيت رسيده‌اند كه مي‌بايست براي دوام آوردن و حفظ دستاوردهاي كوچك و بزرگ زندگي خويش در دوران ديكتاتوري، به بهشت سرمايه‌گذاري غيرشفاف جهان يعني سوييس و بانك‌هاي خصوصي آن مراجعه كنند و چه كسي بهتر از «رِنه كيز».  فرادستان در فيلم «AZOR» به اشكال مختلف بازنمايي مي‌شوند. في‌المثل فرماندهان نظامي ارتش را درنظر بگيريم كه با آنكه قدرت واقعي را در دست دارند اما اين روزها بيش از پيش احساس خطر مي‌كنند، يا آن زمين‌داراني كه تغييرات سياسي زمانه را دريافته‌اند و با نوعي حزن و حسرت در حال خداحافظي با دوران فئوداليسمي هستند كه هويت‌بخش آنان بود، يا مردان متنفذ مذهبي كه بعد از عبادت در پيشگاه خداوند با يك بانكدار سوييسي ملاقات كرده و در باب معاملات با ريسك بالاي اقتصادي در فاركس گپ مي‌زنند و شانس و شجاعت خويش را مي‌آزمايند و در ادامه در باب پاكسازي جامعه از لوث منحرفان سياسي، گزين‌گويه از خود به يادگار مي‌گذارند. وضعيت نابسامان سياسي در اواخر دوران ديكتاتوري باعث آن شده كه اين جماعت فرادست كه اين روزها منافع خويش را در خطر مي‌بينند مدام با تدارك مهماني‌هاي پرهزينه و حضور در دورهمي‌هاي شبانه، هراس و ناامني اجتماع را تاحدودي كنار زده و تاب‌آوري طبقاتي خويش را افزايش دهند. اما ديكتاتوري نشان داده كه حتي به وفادارترين متحدان خويش هم اعتماد كامل ندارد و در بزنگاه‌هاي تاريخي، به راحتي مي‌تواند سراغ هر كسي با هر ميزان از ثروت و قدرت برود و او را براي هميشه نابود كند.  روايت فيلم به پنج قسمت تقسيم شده و مي‌توان عنوان هر قسمت را آشكارسازي يكي از رموز مهم بانكداري خصوصي دانست. به هر حال مناسبات سرمايه‌داري مافيايي، در سير تكامل خويش، زباني تخصصي آفريده كه بتواند در مقابل مشكلات قانوني، به خوبي واكنش نشان داده و مسائل غيرمنتظره را مديريت كند. حتي عنوان فيلم هم اشاره به سكوت كردن دارد، چراكه كارگزاران بانك هنگام معامله با مشتريان بي‌اعتماد خويش، مي‌بايست رازدار و معتمد باشند. پس يكي از خصلت‌هاي مهم بانكدار خصوصي بودن، رعايت اين زبان خصوصي است. زباني كه نه فقط در محيط كاري كه حتي در مهماني‌هاي شبانه و پر زرق و برق، كاربردي است و رعايت آن نشانه‌اي از تجربه و حرفه‌اي بودن.
 اغلب نماهايي كه آندرياس فونتانا در بازنمايي آن دوران سياه به‌كار گرفته، مربوط به فضاهاي مورد علاقه و استفاده فرادستان است. باغ‌ها، استخرها، موزه نظامي، كليسا، باشگاه نگهداري اسب و پيست‌هاي مسابقه اسب‌دواني. گاهي كه «يان دِ ويل» از اين مكان‌ها دور شده و قدم به اجتماع مي‌گذارد او را نه در خيابان كه سوار بر اتومبيل مي‌بينيم كه با فاصله‌ و از يك جايگاه امن در حال تماشاي زواياي تاريك و خلوت خيابان‌هاي بوئنوس آيرس است. همسر زيباي او يعني «اينس» با بازي درخشان 
Stéphanie Cléau به خوبي توانسته نقشي تعادل‌بخش در اين ماموريت كاري ايفا كرده و همچون مشاوري با ذكاوت، اين سفر دشوار و حياتي را قابل تحمل كند. يان و اينس همچون زوجي وفادار، بر ارزش‌هاي خانواده مسيحي در يك جامعه بي‌ثبات تاكيد دارند و حضور خلاقانه زن به نوعي مرد را از لغزش‌هاي اخلاقي مصون نگه مي‌دارد. در زمينه فضاسازي از طريق موسيقي، آهنگ‌هاي انتزاعي و هراس‌آور Paul Courlet در خلق اتمسفري غيرقابل اعتماد مابين سوژه‌ها و موقعيت‌ها به خوبي عمل مي‌كند، چراكه به قول اغلب آدم‌هاي اين فيلم «دوران سياهي است و ارزش‌هاي خوبي چون زبان فرانسه، دموكراسي و زيستن در يك فضاي آزاد، مدت‌هاست كه از دست رفته است.» بنابراين موسيقي هم انتزاعي و فضاساز است.
 اما شايد مهم‌ترين شخصيت كه آندرياس فونتانا در چند قاب به تصوير مي‌كشد و وضعيت سياسي آرژانتين را به شكل استعاري با حضور غايب او پيوند مي‌زند دختر جواني به نام «لئوپولدا» باشد. او يكي از سي هزار نفري است كه در دوران ديكتاتوري ربوده و ناپديد شدند. همان اقدامات ضد انقلابي كودتاچيان كه در گفتار هراس‌آور «تاتوسكي بزرگ» كه گويا يك كشيش بلندپايه است تئوريزه مي‌شود. او مانند تمامي آن رهبران سياسي كه جامعه را گرفتار بيماري مي‌دانند از قاطعيت در پاكسازي پلشتي‌هاي جامعه سخن مي‌گويد. اما او دقت نمي‌كند كه شايد يكي از اين افراد پاكسازي‌شده‌، لئوپولداي جوان و زيبا است با گرايشات چپ‌گرايانه سياسي. دختر يكي از همان مشتريان بانك خصوصي كه تاتوسكي بزرگ گاهي در يك مهماني شبانه، ملاقاتش مي‌كند. اين مرد پرقدرت كليسا اعتقاد دارد بهتر است براي رسيدن به جامعه آرماني با قاطعيت دست به حذف موارد انحرافي چون لئوپولدا بزنيم. «AZOR» با نگاهي سرد و با طمانينه تلاش دارد مناسبات در حال زوال فرادستان آرژانتيني را به تصوير كشد. اما از ياد نمي‌برد كه در غياب نيروي فرودستان، شايد بيش از اين نتوان به آن فرادستي نزديك شد و زوال آن را به نمايش گذاشت. براي همين است كه شجاعت «يان دِ ويل» در رفتن به منطقه «لازارو» و جوش دادن معامله با نظاميان پرقدرت آن منطقه، نه نشانه‌اي از شجاعت او نسبت به «رِنه كيز» كه از قضا به رنگ جماعت درآمدن تمام عيار اوست. لحظه‌اي كه سوار بر قايقي كه گويا با نيرويي جادويي در دل سياهي هراسناك منطقه لازارو به پيش مي‌رود و بانكدار سوييسي را با واقعيت سرمايه‌داري مافيايي آرژانتين بيش از پيش آشنا مي‌كند. مرد جوان تنها مي‌تواند به دستورالعملي چون «AZOR» توجه كرده و سكوت كند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون