نگاهي به توسعه مجموعهداري در گفتوگو با مدير گالري آرتيبيشن
تعريف گالريداري همواره در حال تغيير است
شهرزاد رويايي
معمولا تعريف و تصوير ما از گالري، مكاني براي نمايش و فروش آثار هنري است و احتمالا در هر كجا كه اين اتفاق بيشتر و در مقياس مالي بزرگتري رخ دهد، آن گالري را به عنوان گالري موفقتري ميشناسيم، اما حسين محسني، گالريدار جوان و مدير گالري آرتيبيشن، در سال ۹۷ و در آستانه سيسالگياش با نگاهي استارتآپي و پژوهشي، تعاريف جديدي را به گالري اضافه كرده كه به آويختن چند اثر به ديوارهاي يك مكان ختم نميشود. محسني بعد از ايجاد آرتيبيشن و ارتباط با بازار اقتصاد هنر در بستر آنلاين و بعدتر در مكان فيزيكي گالري، دريچههايي براي توسعه و پژوهش هنر تجسمي از طريق كاركرد گالري گشوده كه تعريف گالري را به معنايي لايهلايه نزديك كرده است. او به همراه گروهي جوان در حال حاضر آرتچارت را با هدف بررسي فضاي اقتصاد هنر و روند رشد هنرمندان و باشگاه را با نگاه به مفهوم آرتيست رزيدنسي (اقامت هنري) به عنوان زيرمجموعههاي آنلاين و غيرآنلاين آرتيبيشن فعال كرده، اما به رغم داشتن چشماندازي روشن، نبود حمايت و تعاريف درست از مجموعهداري و سازوكار مناسب براي بازار هنر را مانع رشد در اين عرصه ميداند. حسين محسني از مسير گالريگردي روزهاي دانشجويي تا چالشهاي امروز در مجموعهداري و گالريداري در جواني و مديريت پلتفرمهاي موثر در فضاي هنر تجسمي ميگويد.
چه تعريفي از مسووليتها و چالشهاي گالريدار امروز در مقايسه با سالهاي دورتر داريد؟
تعريف گالريداري، مانند همه مشاغل تعريف در حال تغييري است. به صورت عام گالريدار به كسي اطلاق ميشود كه آثار هنرمند را در فضاي خود به نمايش گذاشته و او و آثارش را به چند مجموعهدار معرفي ميكند و در حيطه هنر فعاليت ميكند اما واقعيت اين است كه امروزه نقش گالريدار را بايد خيلي فراتر و تعيينكنندهتر دانست. جايگاه گالريداري جايگاهي چندوجهي است كه شايد در قالب يك نفر خلاصه نشود. زماني يك گالري با يك يا دو نفر اداره ميشد يا در مواردي مانند تالار قندريز شامل يك گروه چند نفره ميشد. اما امروزه گالري بستري ايجاد ميكند كه چند گروه حرفهاي بتوانند خدمات متعدد و متنوعي را در بخش تجسمي و در حيطه اقتصاد هنر به اهالي هنر ارايه كنند. به اين ترتيب هنرمند با همكاري با گالري ميتواند علاوه بر انتظار نمايشگاه و فروش آثار خود با وصل شدن به نمايشگاهگردان يا مشاور، منتقد و مخاطب حرفهاي به مسير درستي هدايت شود. گالريدار ميتواند با تحليل و بررسي دقيق نگاه يك هنرمند از منظر ارزش هنري يا كيفيت اقتصادي به هنرمند كمك كند. همچنين امروزه، گالري چه در بازار داخلي و چه در عرصه بينالمللي براي آثار هنري و هنرمندان بازارسازي ميكند و آثار را در معرض تماشاي مخاطب مخصوص به خودش قرار ميدهد. در اين ميان گالري با برگزاري نمايشگاه، توليد محتوا و ساير كارهايي كه از جنس ارايه حرفهاي آثار هنري است، نقش خود را ايفا ميكند.
وجه ديگر كار گالري خدمات و وظايفي است كه در قِبل خريدار يا مجموعهدارش انجام ميدهد كه در ارتباط با كارگزار يا خود مجموعهدار به او كمك ميكند تا هويتسازي كند و بتواند آثار مناسبي خريداري و از هنرمندان خوبي حمايت كند. گالري نقش مجموعهدار را از نقش دلال هنري جدا ميكند و تلاش دارد مجموعهاي از آثار هنري براي مجموعهدار فراهم كند كه از نظر هنري و جنبه اقتصادي باارزش باشد. ديگر مسووليت مهم گالري، كمك به توسعه پژوهش در حوزه هنر است؛ به اين معني كه باني توليد محتوا درباره هنرمندان و شيوههاي آفرينش هنري ميشود تا به جامعه تجسمي كمك كند چه هنرمند، چه مجموعهدار و چه گالريهاي ديگر با بستري روشن در اين مسير تصميمگيري كنند. قبلتر گالريدار ميكوشيد تا خدماتش نسبت به خريدار و هنرمند را خيلي شخصي و در فضايي غير رقابتي ارايه كند يعني شما وقتي وارد گالري ميشديد با اطمينان نسبت به انتخاب آن گالريدار و تماشاي آثار، ميتوانستيد خريد كنيد يا با هنرمند ارتباط بگيريد، از اين منظر نقش گالريها بيشتر نقش مشاورهاي بود، اما به مرور و با توسعه دانش هنري و دسترسي به اطلاعات هنري و اقتصادي نقش گالريدار فقط ارايه اطلاعاتي كه در دسترس همه است، نخواهد بود. نقش گالريدار تحليل و بررسي و ارايه اطلاعات حاصل از اين تحليل و بررسي به هنرمند و مجموعهدار و بقيه فعالان هنري است. شفافيتي كه هماكنون و به مانند ساير بازارها در بازار هنر هم در حال شكلگيري است به اين حقيقت منجر ميشود كه گالريدار جذابيت دنياي هنر را به حساب عدم شفافيت اين بازار نگذارد بلكه سعي كند با تحليل به اين نتيجه رسد كه چگونه ميتوان يك هنرمند مناسب انتخاب كرد يا يك مجموعهدار چه آثاري را بايد در مجموعهاش داشته باشد يا يك هنرمند بهتر است چه مسيري را طي كند. از اين شفافيت همه طرف بهره ميبرند و چه هنرمند و چه مجموعهدار ميتوانند از اين وضعيت به نحو احسن استفاده كنند. شايد نقش گالريها امروزه موثرتر و مهمتر از قبل باشد چون هم دادهها را در اختيار عموم قرار ميدهند و هم از اين دادهها در جهت اهداف و تحليلهايي كه دارند استفاده ميكنند و از اين نظر يك گالري نقش مهمتري ايفا ميكند و ميتواند در رشد يا سركوب يك جريان هنري نقش ايفا كند. به نظر ميرسد گالريها براي گذشتن از نقشي كه توسط يك واسطه فروش هنري ايفا ميشود فراتر بگذارند كه نياز درست يك مجموعهدار را پاسخ بگويند و رونق و توسعه بازار هنر رهاورد حضور آنان شود.
با توجه به اينكه شما چندين دوره است كه نمايشگاهي با عنوان كلكسيونر را برگزار كردهايد و بر مجموعهداري تاكيد ميكنيد، چقدر جامعه را آماده براي اين حرفه ميدانيد و حمايت از مجموعهداري در جامعه ما تا چه اندازه جا افتاده و شناخته ميشود؟
بازار هنرهاي تجسمي بازار غير وابستهاي بوده است. دولتمردان ما حمايتي از اين حرفه ندارند و رسانهها هم نه فقط هيچ حمايتي از اين بستر نميكنند، بلكه در مقابل مجموعهداري و رونق اقتصاد هنر قرار ميگيرند؛ متاسفانه خريد هنر را در بسياري موارد به پولشويي ارتباط ميدهند، در حالي كه متوجه نيستند كه كل رقم حاصل از خريد و فروش در هنر تجسمي نسبتي منطقي با پولشويي ندارد و اصلا چنين امكاني را فراهم نميكند. فرهنگسازي به درستي انجام نشده و مجموعهداري در نظر عموم جامعه نوعي تجملگرايي محسوب ميشود و اين نگاه در حالي رخ ميدهد كه در گذشته افراد بزرگ و مهمي به خريد آثار هنري پرداختهاند و از اين عرصه حمايت كردند اما به نظر ميرسد جذابيتهاي مجموعهداري در نسل جوان استقلال اين بازار را حفظ خواهد كرد.
گالريدار چگونه و براساس چه روند و شاخصهايي آثار هنري را قيمتگذاري ميكند؟
فارغ از فضا و نوع ارايه، مبحث درست در قيمتگذاري به واسطه ميزان تقاضاست. گاهي شاهديم كه سليقهاي ساخته ميشود و علاقه و تمايل به داشتن يك سري از آثار بيشتر ميشود و همين موضوع بر قيمتگذاري يا برآورد كارشناس اثر ميگذارد. با توجه به گسترش بسترهاي مختلف شفافيت در بازار هنر به مانند ديگر بازارها در حال رشد است. اشتباه است به اين نگاه شود كه هرچه كيفيت يك اثر بيشتر باشد لزوما قيمت بالاتري هم در بازار داشته باشد. بهطور مثال ممكن است در بازار يك سبك از يك رشته هنري در يك كشور از كشوري ديگر بالاتر باشد يا يك هنرمند در صورتيكه از جامعه و بازار ايجاد شده جلوتر باشد زماني آثارش گران شود كه بهره اصلي را خود نبرد. يك گالريدار با بررسي روند حركت يك هنرمند سعي ميكند قيمت آثار او را در مسيري درست و حرفهاي هدايت كرده و به مجموعهدار هم كمك كند كه اگر نگاهاش به خريدي آثار هنري، صرفا به قصد سرمايهگذاري است، درست و صحيح انتخاب كند و با پيشنهاد قيمت اشتباه مسير حرفهاي يك هنرمند را خراب نكند.
فعاليت در روزهاي كرونا را چطور پشت سر گذاشتيد؟
بله، به علت شيوع ويروس كرونا گالريهاي حضوري تعطيل شده بودند و از طرف ديگر شاهد كاهش جدي ارزش پول و افزايش قيمت دلار بوديم و بسياري از هنرمندان با توجه به افزايش هزينههاي زندگي قيمت كارها را بالا برده بودند. ما با برگزاري مزايدهها و نمايشگاههاي آنلاين در آرتيبيشن توانستيم حضور خود را تثبيت كنيم و قيمتها را شفاف كنيم. به همين دليل علاوه بر فعاليت عادي خود به عنوان شاخصي براي قيمت شناخته ميشديم. هنرهاي تجسمي شايد در بين ديگر رشتههاي هنري بهرغم عدم حمايت، فعالترين در اين دوران محسوب شود البته شايد بهرهگيري بهتر از رسانههاي اجتماعي، تسهيل در ورود پول به ايران، شرايط ارسال و تبادل آثار ميتوانست اين فرصت را تبديل به بهانهاي براي حضور بينالملليتر تبديل كند. كرونا رشد تجارت الكترونيك را چند برابر كرد و مسيري كه امروز در استفاده از فضاي مجازي در مشاغل مختلف هستيم را كرونا رقم زد. متاورس، NFT، فروش آنلاين حراجيها همه در اين برهه شكل گرفتند. فرصتي كه كشور تحريم زده ما با داشتن بسترهاي درست داخلي ميتوانست از آن خيلي بهرهمند شود. اميدوارم تصميمگيران ما متوجه عقب ماندن خودشان از بخش خصوصي باشند و ممكن است اين عقب ماندن اثرگذاري درست را به دستاندازهايي كه هرروزه در ادارات و بخشهاي مختلف با آنها مواجهيم ملالآور و آسيبزنندهتر شود.
انتظار ميرفت مانند همه دنيا كه با ارايه تسهيلات شهري يا مالياتي مجموعهداران را علاقهمند به اين مهم كنيم نه آنكه با عدم بررسي درست اندازه جايگاه بازار داخلي به جاي تقويت، مسير را به سمت منزوي و خلوت شدن بازار هنر ببريم. انتظار از كميسيونهاي فرهنگي و اقتصادي مجلس درك نياز اين بازار است كه با قانونگذاري درست به دنبال ترفيع جايگاه ايران در منطقه باشند و انتظار از شهرداريها ميرود كه به گالريها كه فضاي تنفس شهري محسوب ميشوند به عنوان فرصت توسعه فضاي گردشگري فرهنگي و هويت شهري نگاه شود نه فضاي تجاري. شايد براي خلق آينده بهتر براي بازار هنر با همكاري و تسهيل شرايط دولت محقق شود.
چه طيفي از جامعه امروز در عرصه مجموعهداري مشتاق و فعال هستند؟
هرچه به عقب برگرديم با بانكها و شركتهاي مهم مواجه ميشويم كه مانند همه دنيا مجموعههاي خوبي از آثار هنري زمان خود جمعآوري كردند و هرچه به زمان اخير نگاه ميكنيم، نقش شركتها و بانكها را كمرنگتر ميبينيم. امروز اين بخش خصوصي است كه با كشف اين فرصت سعي بر جبران كمبودهاي صنايع و شركتهاي تاثيرگذار در اقتصاد كشور را بازي ميكنند. همچنين قشر جوان و بهروز كه خود مسير خود را هوشمندانه مييابند به جمع خريداران هنر اضافه شدهاند و هدفشان از خريد صرفا سرمايهگذاري نيست، بلكه علاقهمندي به هنر موجب شده است كسب اعتبار كنند. الان ارزش خريد آثار هنري - چه از جنبه اقتصادي و چه از جنبه اعتبار - براي بسياري از خريداران آشكار است و تعداد اين قبيل خريداران نسبت به قبل بيشتر شده و خريداراني با سنيني كمتر از ۵۰ سال خريدار آثار هنري هستند و حتي جوانترها آثار هنري را بر حسب بودجهشان به عنوان هديه ميخرند. نسل جوان تفريحات مدرن فرهنگي را دوست دارد و به آن بيشتر توجه ميكند. اين قشر ميداند كه سرمايهگذاري روي هنر طولانيمدت اما در عوض اطمينانبخش است. مثلا در اوايل دهه نود دلار كمتر از 3000 تومان بوده است. و الان قيمت دلار حدودا ده برابر شده است اما يك اثر هنري از هنرمند شناختهشده با شرايط يكسان بيش از 50 برابر شده است. براي متوجه شدن اين مورد نتايج حراجها كه شفاف است را بررسي كنيد. اميدواريم مانند همه دولتها كه براي تشويق مردم به هنر تسهيلاتي براي ورود و حضور اثر بخش در اين بازار تبيين ميشود در كشور ما اين مهم از سوي مسوولان در نظر گرفته شود تا سرعت بهتري در پيوستن نومجموعهداران و تقويت حضور مجموعهداران اصيل شكل گيرد.
چه نيازي موجب شد كه بعد از آرتيبيشن آنلاين و آرتيبيشن گالري به سمت آرتچارت برويد و سايتي براي تحليل بازار هنر و توليد محتواهاي اقتصادي داشته باشيد؟ آيا در طراحي اين سايت الگوبرداري خارجي هم داشتيد؟
در شرايطي كه هيچ پشتيبان مالي كه از ديدگاه مسووليت اجتماعي يا حمايت غيرانتفاعي براي فعاليت فرهنگي و هنري نباشد استقلال مالي اين حوزه بيش از پيش احساس ميشود. با توجه به حضور سرمايهگذاران جديد و تحول دسترسي به دادهها در همه بازارها نياز شفافيت اطلاعات اقتصادي در هنر هم بيش از پيش مهم شمرده ميشد. چون ما در سايت آرتيبيشن قيمت آثار را شفاف بيان ميكنيم بايد قيمت درست را از نادرست تشخيص ميداديم و براي رسيدن به استاندارد نيازمند جمعآوري داده داشتيم كه علاوه بر آثاري كه در آرتيبيشن ارايه ميشد به مشتريان و مخاطبان خود به جهت مشاوره قيمت و خريد درست راهنمايي منطقي و محكم كنيم.
نياز به يك مرجع تحليل و بررسي براي خيلي از اهالي هنر محسوس بود اما شايد به جهات مختلف بيشتر جنبه مصرف شخصي داشت و در منظر عموم گذاشتن اين اطلاعات وظيفه فروشندگان هنر را سختتر ميكرد. پس از جمعآوري دادههاي آثار و آناليز غير اتوماتيك، داشتن پلتفرم متناسب با اين نياز ضروري به نظر ميرسيد. يكي از اهرمهاي موفقيت به نظرم داشتن تيم خلاق و پويا و داشتن مشاورهاي باتجربه است و اين يكي از سرمايههاي اصلي ماست. با بررسي تيمي و با مشورت با اهالي بازار هنر، نمونههاي خارجي موفق و معروف اين عرصه را بررسي كرديم و از سال ۹۸ آرتچارت شكل گرفت. در ابتدا حجم دادههاي متفاوت و گاه متناقض وقت زيادي گرفت اما از ميانه امسال با اضافه شدن افراد ديگري به تيم آرتچارت مسير درست خود براي تاثيرگذاري را ترسيم نمود. به نظر ميرسد با كمك و تبيين جايگاه آرتچارت شاهد حرفهايتر شدن بازار هنر شويم. بازاري كه ابايي از شفافيت ندارد، با تحليل بازار توسط منتقدين و اهالي هنر رشد و توسعه بلندمدت را دربر خواهد داشت و اين تبديل يك بازار جدي با ارايه سنتي به بازاري با رويكرد توسعه حرفهاي و ساختاريافته است.
كرونا رشد تجارت الكترونيك را چند برابر كرد و مسيري كه امروز در استفاده از فضاي مجازي در مشاغل مختلف هستيم را كرونا رقم زد. متاورس، NFT، فروش آنلاين حراجيها همه در اين برهه شكل گرفتند. فرصتي كه كشور تحريمزده ما با داشتن بسترهاي درست داخلي ميتوانست از آن خيلي بهرهمند شود. اميدوارم تصميمگيران ما متوجه عقب ماندن خودشان از بخش خصوصي باشند و ممكن است اين عقب ماندن اثرگذاري درست را به دستاندازهايي كه هر روزه در ادارات و بخشهاي مختلف با آنها مواجهيم را ملالآور و آسيبزنندهتر كند