توسعه و مفهومي به نام توانمندسازي زنان
توانمندي زنان در زمينههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي پيششرط جامعه تحولخواه و ترقيجويانه است. چطور از زنان به حاشيه رانده شده ميتوان توقع پرورش نيروي انساني آگاه و كارآمد را داشت. در زماني كه جامعه ما دچار معضلاتي مانند فقر و بيكاري است و شكلگيري نگاهي در ميان جوانان به مفهوم نااميدي از آينده است، ما در ميدانهاي فرهنگي و ورزشيمان شاهد چنين رفتارهاي علني از نابرابريهاي جنسيتي هستيم. كشيدن خطي بين زنان و مردان، ديدن نگاههايي در اين سو و آن سوي اين خط كه فرياد نابرابري جنسي را به آسمان ميبرد و چشمان زنان در اين تصاوير، كه ميتوان از خشكيده شدن جوانههاي اميد در دل و ذهن آنها ديد و احساس كرد. با چنين نگاههاي حاكم بر جامعه ما به چه سطحي از توسعه ميتوانيم دست يابيم و گام در مسير كدامين توسعه ميتوان گذاشت؟ يا به چه سطحي از ارتباطات جهاني ميتوانيم دست پيدا كنيم؟ امروزه مشكلات جامعه فقر است، بيكاري جوانان است، افزايش روز به روز نااميدي از آينده است، پس بياييم راه برونرفت از اين مشكلات را فداي كليشههاي جنسيتي نكنيم. مجبور نباشيم هنوز هم در مورد مسائلي تبعيض و نابرابري جنسيتي سخن بگوييم. نگاهمان را به زنان تغيير دهيم، به زنان سرزمينمان قدرت و توان و ميدان دهيم و مرد و زن همگام با هم و در يكراستا در جهت حل مشكلاتمان در جامعه قدمهايي محكم، راسخ و بلند برداريم و اين يعني گام گذاشتن در مسير توسعه، خواستن و داشتن انديشه ترقيخواهانه و ترقيجويانه، يعني اصلاح ايستارها و نگاههايي كه پيششرط توسعه هستند. يعني برداشتن موانع و سنگلاخهايي كه راه توسعه را مسدود ميكنند و اجازه تحول و ترقي را نميدهند. زنانگي و توانمندي، احساس بزرگي روح و آرامش ميخواهد و رهايي آزادهاي از اسارت ذهن و عين را ميطلبد، پس بياييد با دادن عزت نفس و اعتماد به زنان سرزمينمان، اين بزرگي روح و آرامش را به آنان هديه كنيم و آنان را از قفسهاي تبعيض رها سازيم تا احساس شادي و رضايت كنند و بهره بگيريم از رشد و توانمندهاي زنان خويش تا مرهمي شويم بر دلهاي ريش.