مروري بر تاريخچه اسكار، مهمترين جايزه سينمايي جهان-1
حركت بر مدار سليقه مخاطب
ابوالفضل نجيب
اهداي جوايز نودوچهارمين مراسم اسكار در سال 2022 با اتفاقي نادر همراه شد. اتفاقي كه بلادرنگ صدر اخبار مهمترين شبكههاي خبري جهان را به خود اختصاص داد. اهميت اين اتفاق براي ساعاتي مهمترين اخبار روز جهان از جمله حمله نظامي روسيه به اوكراين، مذاكرات وين و بسياري خبرهاي ديگر مهم روز را تحتالشعاع خود قرار داد. شايد اين اتفاق در هر مراسم مشابهي تا اين اندازه اهميت و پژواك رسانهاي نميداشت. هر چند عامل و در كانون آن ستاره بزرگي چون ويل اسميت قرار داشت. اين اتفاق مربوط به سيلي زدن اين بازيگر امريكايي به كريس راك كمدين مراسم اسكار بود. دليل اين اتفاق تلقي بيحرمتي از شوخي كلامي راك با همسر اسميت بود. واكنشها به اين اتفاق تا روزهاي متوالي ادامه پيدا كرد. رفتار اسميت از زواياي مختلف مورد واكاوي و تجزيه و تحليل قرار گرفت. هر چند اسميت دقايقي بعد از نواختن سيلي به گونه كريس راك با چشماني اشكآلود از كرده خود ابراز پشيماني و عذرخواهي كرد اما عذرخواهي اسميت در اينكه عمل او را در تاريخچه اين مراسم به نقطه عطف تبديل كند، تاثيري به جا نميگذارد.
دليل اهميت اين پژواك بيترديد در مراسمي است كه نه تنها در پيوند با سينماي امريكا و جهان، بلكه با عالم سياست، تجارت و ... حائز اهميت است. درك اين اهميت نيز در تاريخچهاي است كه تقريبا با تمامي و مهمترين اتفاقات سياسي، اقتصادي و ... جهان و صدالبته تاثيرگذارترين تحولات در صنعت و هم هنر سينما پيوند خورده است. آنچه شايد در اهميت اسكار مغفول مانده بيترديد پيوند و تاثيرگذاري و تاثيرپذيري آن از همه اتفاقات و تحولات ممكن در عمر قريب به يكصد سال اين مراسم است. به همين بهانه نگاهي اجمالي به تاريخچه مراسم اسكار يا همان آكادمي هنرها و علوم سينمايي امريكا مياندازيم. شايد مرور تاريخچه اسكار بتواند مهر تاييد و تاكيدي باشد بر اهميت اين مراسم و چند و چون و چرايي اهميت اتفاقات حاشيهاي پيرامون مراسم اسكار.
اسكار يا همان جايزه آكادمي هنرها و علوم سينمايي امريكا، اولين و قديميترين جشنواره سينمايي در جهان است. اهميت اين جشنواره از آن رو است كه پيدايش و شكلگيري دهها جشنواره سينمايي ريز و درشت در سراسر جهان تحتتاثير اهميت اسكار يا در تقابل و رقابت با آن شكل گرفته است.
يك دليل آشكار موجوديت حداقل برخي جشنوارههاي اروپايي از جمله كن، برلين و... شايد سواي تفاوتهاي ديدگاهي درباره نوعيت سينما، به جنبههاي مالي و بيرون آوردن بازارهاي اروپايي از انحصار فيلمهاي امريكايي منوط و مربوط باشد. حتي برخي معتقدند دليل استقبال و رويكرد جشنوارههاي اروپايي به كشف و معرفي و فراتر ايجاد بازار نمايش و خريد فيلمهاي مهجور كشورهاي در حال توسعه و عقب نگه داشته شده آسيا و ... ايجاد جريانهاي سينمايي و به قصد رقابت با سينماي امريكا است. هرچند شكلگيري جشنوارههاي اروپايي و حتي موازي آكادمي در خود امريكا به نوعي بر جنبههاي رقابتي تاكيد دارد، اما از اين موضوع كه جشنوارههاي اروپايي و بعد غير اروپايي با الگوي آكادمي يا همان اسكار اقدام به تشكيل جشنواره نموده، ترديد نيست. اما جايزه آكادمي هنرها و علوم سينمايي امريكا از كي و چگونه و با چه انگيزههايي شكل گرفت.
تاسيس اسكار به حدود يكصد سال پيش (چهارم مه سال 1927) باز ميگردد، اين نزديكترين فستيوال سينمايي به تاريخ تولد سينما است. يعني زماني كه سينما هنوز در دوران صامت به سر ميبرد. اسكار ابتدا به ساكن با انگيزه كاملا صنفي و هم مثل تمامي اتحاديههاي تخصصي با شعار ارتقا و هماهنگي و انسجام ميان كمپانيهاي توليدكننده فيلم در امريكا بنا گذاشته شد. اين هدفگذاري بسيار شبيه اساسنامههايي بود كه عموم اتحاديههاي صنفي به هنگام اعلام موجوديت تدوين ميكردند.
آكادمي اسكار در سال 1927 پايه گذاشته شد البته اين جايزه تا سال 1939 رسما نام اسكار بر خود نداشت. هدف اوليه آكادمي اين بود كه طي مراسمي به بهترينهاي شش ماه گذشته سينماي امريكا جايزهاي اهدا شود. اعضاي اصلي با اين پيشنهاد موافقت كردند و اولينبار اين جايزهها به فيلمهايي اهدا شد كه از اول ماه اوت 1927 تا سيويكم جولاي 1928 به نمايش در آمده بودند. اين شيوه (ششماهه) تا سال 1933 اعمال و از 1934 سال تقويمي در نظر گرفته شد و تا امروز هم پا برجا ماند. بر طبق اين قانون فيلمي ميتواند در اين جشنواره شركت كند و نامزد دريافت جايزه شود كه در آن سال حداقل به مدت يك هفته در شهر لسآنجلس يا حومه آن به نمايش عمومي در آمده باشد.
ايده اوليه اسكار متعلق به لوبيس ب. مه ير، صاحب كمپاني متروگلدوين مه بود. فردي كه مبتكر بسياري ايدههاي اوليه در هاليوود بود. ايده تشكيل آكادمي همچون بقيه ايدههاي او مورد استقبال قرار گرفت و ابتدا با 36 عضو اعلام موجوديت كرد. اين اتفاق همزمان است با ايجاد و تاسيس ساير تشكلهاي فني سينما. از اين رو برخي معتقدند شكلگيري آكادمي واكنشي است به اين تشكلها كه هدف عمدهشان افزايش كمي توليدات سينمايي بود.
اينكه آكادمي را مديران كمپانيهاي سينمايي امريكا تاسيس كرده باشند، حداقل بر اين معني دلالت دارد كه آنها در پي برجسته كردن نقش خود در مناسبات بعد از توليد فيلم و در نتيجه يافتن راهكارهايي براي رونق اقتصادي هرچه بيشتر گيشه بودهاند. به زعم آنها آكادمي ميتوانسته با اهداي جوايز به فيلمهاي پرفروش، ادامه فروش آنها را طي شش ماه بعدي سال تضمين كند. درباره برخي انگيزههاي انفعالي در خصوص شكلگيري آكادمي در كتاب جان اتكينس آمده است:
«شكلگيري آكادمي را ميتوان پاسخ دندانشكن ناخواسته مديران استوديوها به اين حركت به حساب آورد كه اين دغدغه را داشتند كه توليد فيلم را به سطح قابل اتكايي برسانند، (مسالهاي كه همچنان دغدغه هاليوود است) قطعا استوديوها در آن زمان قدرتمندترين نيرو در كل صنعت سينما بودند زيرا بسياري از آنها زنجيره پخش و نمايش فيلم را نيز همچون تهيه فيلم در دست داشتند. به اين ترتيب ميتوان تشكيل آكادمي را تلاشي براي دخالت و تاثيرگذاري در مناسبات حرفهاي قلمداد كرد.» (1)
آنچه مسلم است اينكه آكادمي همچون ساير اتحاديههاي سينمايي متاثر از شرايط اقتصادي و سياسي و هم با انگيزهاي در ابتدا كمرنگ براي سروسامان دادن به نوعي رقابت متفاوت از آنچه در جريان نمايش فيلم در سالنهاي سينما در جريان بود، تاسيس شده است و ديگر اينكه اعمال برخي حساسيتها و سختگيريها در پذيرش اعضاي آكادمي، تمايل آن را به سمت نوگرايي هم در توليد و هم در شيوه ارايه نشان ميدهد. اين حساسيتها از همان نخستين اقدامات و عضوگيريهاي سخت گرايانه خودنمايي ميكند.
«حكمت وجودي نسبتا مبهم آكادمي را معيارهاي مطلقا نخبهگرايانهاش در عضوگيري، پيش از پيش موكد ساخت. آكادمي بيشباهت به يك باشگاه محلي كه بهطور تلويحي افراد نامطلوب را از خود ميراند نيست. تشكيلاتي افتخاري است كه فقط كساني را كه دعوت شده باشند به عنوان عضو ميپذيرد.»
تقريبا يك دهه طول ميكشد تا آكادمي مسير متفاوتي نسبت به گذشته در پيش بگيرد. اين اتفاق زماني رخ ميدهد كه تنشهاي موجود ميان آكادمي و اتحاديههاي فني سينما منجر به انشعاب كارگردانها از آكادمي ميشود. اتفاق مهم در سال 1937 اين است كه آكادمي تصميم ميگيرد به طوركلي خود را از حوزه فعاليتهاي صنفي خارج و فعاليتهاي خود را ولو در صورت ظاهر معطوف به جنبههاي گزينشي و رقابتي نمايد. اين ايده به شكلي نمايانگر اولين رويكرد صنعت سينما به پديده گزينشگري است كه بعدها مبناي تشكيل جشنوارههاي رقابتي ميشود.
تا اينجا حداقل نقش هاليوود و تاثيرات تعينكننده معيارهاي هاليوودي براي انتخاب بهترينها و اساسا انگيزه شكلگيري آكادمي ترديدناپذير است. نقشي كه به رغم همه تلاشها براي نشان دادن استقلال آكادمي، اما حداقل به نيت دست گرفتن نبض مخاطبان بيتاثير نيست و اينكه از ابتدا كشمكش براي انتخاب بهترينها با انگيزه ايجاد رغبت و انگيزه بيشتر و مضاعف براي جلب مخاطباني است كه ميشود به اتكاي راي آكادمي توجهشان را به فيلمهاي انتخابشده معطوف كرد. اما مكانيزم اين انتخابها بر گزينش آثاري است كه جنبههاي كيفي را در خود لحاظ كردهاند. اين كشمكش ظاهرا از اولين برگزاري مراسم آكادمي محسوس است:
«گرچه در تاريخ اين طور ثبت شده كه اولين فيلمي كه برنده جايزه بهترين فيلم و در واقع بهترين محصول شد، فيلم بالها بوده، ولي نخستين فيلم امريكايي ف.و.مورنا، طلوع به عنوان برنده جايزه موازي در مقوله كيفيت هنري توليد نام برده شده كه فقط يك سال دوام آورد.» از آنجا كه آكادمي سنت خود را براي پذيرفتن فيلمها در رقابت با يكديگر بر اين بنا ميكند كه فيلمهاي به نمايش عمومي درآمده را بپذيرد، اين برداشت كه ملاك آكادمي براي انتخاب بهترينها مبنا قرار دادن سليقه و استقبال مخاطب بوده، ترديدي به جا نميگذارد. اينكه چنين سنتي كه تا اكنون نيز ادامه دارد، چه اندازه به ناديده گرفته شدن معيارهاي هنري منجر ميشود، كماكان يكي از چالشهاي حلناشده است. چنانچه از همان اولين دوره آكادمي خود را به رخ ميكشد. اتكينس در اين رابطه مينويسد:
«اين تمايز آشكار مندرآوردي تقريبا به خوبي تنشي را كه هنوز هم در قلب آيين اسكار وجود دارد، تصوير ميكند، تنش بين گراميداشت موفقيت به آن مفهومي كه ذاتا در هاليوود تعبير ميشود (يعني كارآمدي تكنيكي فيلم بالها كه به لحاظ تجاري موفق و باب طبع مردم بود و به رسميت شناختن پيروزهاي هنري فيلم زيباي مورنا كه به لحاظ تجاري مصيبتبار بود.» ادامه دارد..»
1- درباره اسكار، جان اتكينس. ترجمه شهرزاد رحمتي