• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5178 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۶ فروردين

درباره ژورناليسم انديشه

مورد توماس هابز

محسن آزموده

ژورناليستي شدن مباحث فكري و انديشه به معناي طرح ايده‌ها و افكار متفكران و فيلسوفان و نظريه‌پردازان در رسانه‌هاي عمومي و مطبوعات، به ويژه روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها، مخالفان و موافقان زيادي دارد. ايراد اصلي مخالفان اين موضوع، عمدتا سطحي شدن مباحث و تقليل انديشه‌ها و انعكاس نادرست آنهاست، ايشان معتقدند كه پرداختن جدي و عميق به موضوعات فكري و فلسفي، ماهيتا مستلزم تامل و درنگ و مداقه فراوان و مطالعات گسترده و صرف زمان كافي است و طرح «فست فودي» آنها در رسانه‌هايي چون روزنامه كه ذاتا شتابزده هستند، گمراه‌كننده است و به جاي آگاهي، توهم آن را در مخاطب ايجاد مي‌كند و به اصل فكر و انديشه متفكر خيانت. ضمن آنكه بسياري از روزنامه‌نگاران براي اهداف و مقاصد خود، انديشه‌هاي متفكران را مصادره به مطلوب مي‌كنند و آنچه را خود مي‌خواهند، در دهان ايشان مي‌گذارند. از سوي ديگر موافقان ژورناليستي شدن انديشه‌ها بر آن هستند كه بيان ساده و روان انديشه‌ها در حوزه عمومي، براي ارتقاي سطح‌آگاهي و فرهنگ‌عمومي نه فقط لازم كه ضروري است. متفكران نبايد در برج عاج بنشينند و به مباحث بيش از حد انتزاعي و تخصصي بپردازند. از ديد ايشان الگوي آرماني انديشمند راستين، سقراط است كه در كوچه و خيابان با مردمان عادي گفت‌وگو مي‌كرد و با آنها درباره مسائل عميق فلسفي منتها به زباني قابل فهم به مباحثه مي‌پرداخت. ژورناليستي شدن انديشه‌ها هم اگر به معناي كاري باشد كه امثال برايان مگي و آلن دو باتن باشد، نه فقط ضرري ندارد كه بسيار هم مفيد و سودمند است. 

 هابز يكي از متفكراني است كه در سال‌هاي اخير در فضاي رسانه‌اي ايران و از سوي برخي روزنامه‌نگاران و تحليلگران سياسي بسيار مورد استناد است و به او ارجاع مي‌دهند و نامش را طرح مي‌كنند. عمده تاكيد ايشان هم آن بحث مشهور و معروف هابز در مهم‌ترين و مشهورترين كتابش يعني لوياتان است. هابز در اين كتاب در واكنش به شرايط نابسامان و هرج و مرج سياسي و اجتماعي انگلستان در قرن هفدهم، از ضرورت دولتي مقتدر و استوار سخن مي‌گويد. دولت يا حاكميتي كه بتواند اراده‌هاي متكثر را به اراده واحد بدل كند. او اين دولت را «خداي ميرنده» و «لوياتان» مي‌نامد، برگرفته از نام هيولاي درياها در عهد عتيق. از نظر هابز شكل‌گيري اين قدرت با قرارداد صورت مي‌گيرد و هدف آن برقراري امنيت و صلح است. از ديد هابز با تمركز قدرت و حجيت در شخص حاكم مي‌توان از جنگ‌هاي داخلي كه انگلستان زمان او از آن رنج مي‌برد، خلاصي يافت. هابز متناسب با اين شرايط براي حاكم حقوق خاصي قائل است، مثل اينكه حاكميت را نامشروط و انتقال‌ناپذير مي‌داند. ژورناليست‌هاي محافظه‌كار و اقتدارگرا براي توجيه ديدگاه‌هاي خود و اثبات نامحدود بودن قدرت دولت، معمولا به اين بخش از ديدگاه‌هاي هابز استناد مي‌كنند و خود را همسو با او نشان داده و مي‌گويند، اگر قدرت دولت نامشروط نباشد، امنيت برقرار نمي‌شود. 

خوانش اقتدارگر يا بعضا توتاليتاريستي از هابز توسط روزنامه‌نگاران مذكور، ضمن پنهان كردن زمينه‌هاي سياسي و اجتماعي كه نظريه هابز در آن عرضه شده، آگاهانه و ارادي يا ناخودآگاه و از سر سهل‌انگاري وجوه مدرن آن را از نظر پنهان مي‌كند. اينكه دولت مقتدر هابز، سامانه‌اي كاملا عرفي و اين جهاني است و مشروعيت (legitimacy) خود را از كارآمدي‌اش در برقرار امنيت و آزادي در چارچوب قانون براي شهروندان مي‌گيرد. به عبارت دقيق‌تر هابز هم مخالف نظريه حق الهي پادشان و هم منتقد نظريه توارث است. «حاكم» (sovereign) از ديد او با «پادشاه» (monarch) متفاوت است، تفكيك ناپذيري حاكم هم به معناي تمركز قدرت در يك فرد مثل شاه نيست. همچنين به نوشته فردريك كاپلستون، مورخ مشهور فلسفه، از ديد هابز، «حاكميت چه مقرر در يك مرد چه در انجمني از مردان، ناشي از قرارداد اجتماعي است، نه از نصب الهي» (تاريخ فلسفه كاپلستون، جلد پنجم، ترجمه امير جلال‌الدين اعلم، تهران: انتشارات سروش، صفحه 62) . از همه مهم‌تر آنكه هابز به دنبال توجيهي مابعدالطبيعي و متعالي براي دولت نيست و مي‌كوشد فلسفه سياسي را روي زمين بنا كند يعني آن را بر روانشناسي انسان و شرايط درون‌ماندگار زندگي طبيعي او پي‌ريزي كند. 

از همه اينها گذشته، فرض كنيم كه انديشه هابز چنان باشد كه ژورناليست‌هاي مذكور معرفي مي‌كنند و او يك مدافع سرسخت توتاليتاريسم و دولت اقتدارگرا باشد. چه دليلي دارد كه ما امروز و در روزگاري كه مزايا و فوايد حاكميت مردم بر همگان آشكار است، حرف‌هاي او را دربست بپذيريم و به استناد به او و انديشه‌هايش، دولت‌هاي اقتدارگرا و سلطنت‌طلب را توجيه كنيم؟ چرا وجوه مدرن و نوآورانه انديشه او را برنگزينيم و بر آنها تاكيد نكنيم و اگر به راستي چنين جنبه‌هايي ندارد، او را كنار نگذاريم؟ طرح ژورناليستي انديشه‌هاي هابز، به هدف تثبيت نگرش‌هايي واپس‌گرا و توجيه‌گر زور و قدرت، كاري است كه اقتدارگرايان تقريبا با همه متفكران و انديشه‌ها مي‌كنند و تصويري واژگونه از آنها ارايه مي‌دهند. در برابر اين برداشت‌هاي سوگيرانه وظيفه ژورناليسم‌نوانديش‌و‌مدرن،‌طرح‌ظرفيت‌ها و توانش‌هاي رهايي‌بخش انديشه‌هاي متفكراني چون هابز است، كاري كه با خوانش انتقادي و خردبنياد ديدگاه‌هاي آنها امكان‌پذير است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون