تقابل دو فلسفه فوتبالي در شب پرفشار اتحاد
گوارديولا ميسازد، سيمئونه خراب ميكند
گروه ورزش
دروازهبان تيم منچسترسيتي بعد از گذشت چند دقيقه از بازي با بيحوصلگي شروع به قدم زدن كرد. از محوطه جريمه بيرون آمد. دوباره برگشت. چهار طرف دروازه را چك كرد. نشست روي زمين و به بدنش كش آورد تا گرم بماند. سپس به دوردست خيره شد. آنجا هم خبري نبود. پس دوباره برگشت به سمت دروازه. ادرسون واقعا حوصلهاش سر رفته بود. هيچ بازيكن قرمز و سفيدي حتي در فاصله ۳۰ مترياش ديده نميشد. مدافعان تيم خودش هم درست در ميانه ميدان ايستاده بودند.
اين البته وضعيت هميشگي ادرسون در دروازه منچسترسيتي است. او در طول فصل اغلب همين شرايط را در مسابقات داخلي و خارجي تجربه كرده است. برتري قاطع منچسترسيتي در به دست گرفتن توپ و ميدان باعث ميشود كمتر موقعيتي در زمين سيتي براي حريف به وجود بيايد. اما در بازي سهشنبه شب ادرسون بيحوصله شده بود چون ديهگو سيمئونه ميخواست چنين اتفاقي رخ بدهد.
بهترين نشانه از نگرش ديهگو سيمئونه مربي اتلتيكو از اينكه او چگونه قصد دارد خودش را به مرحله يكچهارم نهايي ليگ قهرمانان اروپا نزديك كند در همان شروع بازي نمايان شد. منچسترسيتي بازي را شروع كرد و در همان لحظه به نظر ميرسيد كه تكتك بازيكنان اتلتيكو يك قدم به عقب برميدارند و عقب مينشينند.
يا شايد آن لحظه كوتاه و زودگذر و احتمالا تصادفي كه جفري كوندوگبيا به نيمه زمين سيتي هجوم آورد و وقتي سرش را بالا برد جز چند بازيكن آبيپوش و گستره سبز زمين چمن ورزشگاه اتحاد نديد. همتيميهاي او همه عقب ايستاده بودند. همه آنها در الگوي از پيش تعيين شده توسط سرمربي قفل شده بود. به آنها دستور داده شده بود روي موضع خود بايستند.
اين دقيقا چيزي بود كه سيمئونه ميخواست. اين آرژانتيني از جهات بسياري نقطه مقابل گوارديولاست. چشمانداز گوارديولا از فوتبال اين است كه در هر نقطه ناممكني فضا بسازد. سيمئونه روي يافتن راههايي براي از بين بردن آن فضاست. گوارديولا تمام تلاش خودش را ميكند كه چطور چيزي بسازد و سيمئونه اساس كار خود را روي اين گذاشته كه چطور مطمئن شود آنها نميتوانند چنين كاري انجام دهند.
گوارديولا قبلا گفته بود كه هدف ايدهآل او اين است كه تكتك بازيكنان توپ را لمس كنند. احتمالا بيش از يكبار. قبل از اينكه كسي، مهم نيست چه كسي، آن را به درون دروازه حريف بزند.
سيمئونه سهشنبه شب دقيقا نقطه مقابل اين نگرش بود. تيم او تلاش ميكرد يك بازي كامل ارايه دهد بدون اينكه بازيكنانش لمس توپ داشته باشند. آنها درگير كار مهم يعني بستن خطوط عبور حريف بودند. اين سبك فوتبال به شكلي است كه دوست داشتن آن دشوار است اما تحسين كردن آن آسان. اين سبك فوتبالي است كه براي مدت طولاني به شكل چشمگيري كار كرده است. سرسختي و عزم آن تبديل شده به بناي سنگ هويت مدرن اتلتيكو. ارزش اصيلي كه يك تيم درجه دو را تبديل به يك قدرت واقعي اروپايي كرده است. آنها برنده دو قهرماني اسپانيا و دو ليگ اروپا هستند و دو بار هم فيناليست ليگ قهرمانان شدند.
سيستم سيمئونه در منچستر هم كار كرد؛ در برابر آخرين شاهكار گوارديولا. تيمي كه در ليگ برتر صدرنشين است و ميتوان آن را احتمالا بهترين تيم فعلي حال حاضر جهان دانست.
اتلتيكو در نيمه اول منچسترسيتي را تقريبا خفه كرد. در بخشهاي وسيعي از نيمه دوم نيز با نوعي نمايش كه برخي آن را به عنوان نماد ضد فوتبال ميدانند، يعني مقاومت تا سر حد مرگ بازيكنان سيتي را زمينگير كرد.
البته منچسترسيتي درنهايت با درخشش فودن كه راهي ميان لايههاي بههم فشرده دفاع حريف پيدا كرد، توانست برنده بازي شود. سيمئونه دوست داشت بتواند با يك تساوي اتحاد را ترك كند و حالا كه اين از دست رفته حتما مرد آرژانتيني ناراحت است. اما چيزي كه بيشتر از اين بايد باعث ناراحتي شود اين است كه اتلتيكو يكي از فاكتورهاي خوب چند سال گذشتهاش را از دست داده است: قدرت حمله.
بهترين عملكردهاي دفاعي جدا از قدرت خنثي كردن حملات حريف شامل حملات نادر اما كشنده تيم خودي هم ميشود. زماني كه باعث ميشود شك در ذهن حريف ثبت شود. زماني كه رقيب با خودش فكر ميكند آيا نياز است بازيكني در عقب زمين نگه دارد يا ميتواند با تمام قوا يورش ببرد.
بهترين تيمهاي اتلتيكوي سيمئونه اينها را داشتند: سرعت آنتوان گريزمان، حيلههاي داويد ويا، جنگطلبي ديگو كاستا. اتلتيكوي فعلي اين شكلي نيست. آنها در نيمه اول شوتي به دروازه حريف نداشتند. در نيمه دوم هم نه زياد. همين مساله در بازي برگشت مشكلساز خواهد بود. حالا آنها بايد در مادريد پيروز شوند و براي اين كار بايد فضاها را باز كنند نه آنها را ببندند. بايد به جاي تخريب بسازند.