• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5184 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۳ فروردين

ادامه از صفحه اول

نعل وارونه  چرا؟ 

امروزه نيز يكي از موانع عزل كارگزاراني كه ضعف‌هاي‌شان مشهود است مساله كمبود مدير لايق و كارآمد و جامع‌الشرايط است.» (پايان نقل قول) 
متاسفانه بيشتر استدلال‌هاي نواصولگرايان تا همين اندازه غيرمنطقي و مخدوش و توجيه‌گرانه است. در اينجا بخشي از ايراداتي را كه به اين توجيحات وارد است مي‌توان برشمرد؛ 
۱ـ فرض كنيم كه تربيت افراد زمان‌بر است. آيا ۴۳ سال زمان كمي است؟ در اين مدت بيشتر افراد نسل اول مرده‌اند و نسل فاقد صلاحيت و به قولي بعضا ناصالح عهده‌دار امور مي‌شوند پس فاتحه انقلاب خوانده شده است. به علاوه فعالان انقلاب و مديران اول انقلاب كه همگي در نظام پيش بزرگ شده بودند را چه كسي تربيت كرده بود؟ فرض كنيم فرصت كافي براي تربيت بهتر از آنان نداشتيم، چرا پسرفت كرده‌ايم؟ خيلي ساده ائمه جمعه اول انقلاب را از هر حيث با امامان جمعه كنوني مثلا در تهران مقايسه كنيد، زمين تا آسمان تفاوت كيفي دارند. تقريبا در همه حوزه‌ها شاهد اين پسرفت جدي هستيم؟ 
۲ـ اصولا كي گفته كه تربيت افراد وظيفه حكومت است؟ حكومتي كه هر روز دولت آن و مقرراتش تغيير مي‌كند، چگونه مي‌تواند عهده‌دار تربيت مردم شود؟ دولت‌ها حتي در جهان توسعه‌يافته نيز چنين وظيفه‌اي ندارند. به‌علاوه در برخي موارد افرادي كه خارج از ساختار آموزشي و تربيتي رسمي فعاليت كرده‌ و تربيت شده‌اند، به مراتب پيشروتر و موفق‌تر بوده‌اند. وظيفه دولت‌ها نه تربيت افراد، بلكه ايجاد امكانات و برابري فرصت‌ها است كه در اين صورت خود مردم در گستره جامعه به بهترين شكل رشد مي‌كنند و تربيت مي‌شوند. 
۳ـ عوامل موثر بر تربيت مديران چيست؟ آموزش، انتقال تجربيات، آزادي و فقدان رانت و برقراري رقابت براي بروز خلاقيت‌ها و رفع تبعيض است. اگر يك جامعه‌اي مديرانِ موفقي دارد، همين زمينه‌ها را بهبود بخشيده است. حالا بفرماييد كه كدام يك از اين عناصر در سال‌هاي گذشته بهبود يافته است؟ تامين نكردن اين زمينه‌ها سخت‌تر از تامين آنها است كه متاسفانه انجام نشده است. كافي است به وضعيت آموزش عمومي و دانشگاهي بپردازيد كه چند گام به عقب رفته و مدرك صوري و جعلي براي مديران جاي آموزش واقعي را گرفته است، از انتقال تجربه حرف نزنيم كه جز نفي مطلق پيشينيان هيچ چيز ديگري ترويج نمي‌شود و هر روز در حال اختراع چرخ هستيم. بهره‌مندي كافي از آزادي و رقابت براي بروز خلاقيت‌ها امري شوخي است. از همه مهم‌تر وجود تبعيض در استفاده از افراد شايسته و كارآمد است، ملاك‌هاي غيرحرفه‌اي در گزينش‌ها گوياي اين ادعا است. كافي است به اظهارات فاقد مبنا و حتي نابخردانه برخي مديران توجه كنيم تا روشن شود كه چگونه در انتخاب مدير، قاعده رقابت و شايستگي ناديده گرفته مي‌شود. همين روزنامه كه سردمدار دفاع از وضع موجود و توجيه‌گر ناكارآمدي مديران است نشانه روشني از ناتواني مديريت‌ها در بيان يك گزاره فاقد تناقض است.
۴ـ اصولا در مفهوم تربيت حكومتي مدير، نوعي تناقض وجود دارد. به‌ طور طبيعي مديران نمي‌توانند افرادي بهتر از خود تربيت كنند، فقط به شرطي اين هدف محقق مي‌شود كه افراد تربيت شونده، آزادي عمل براي بروز استعدادهاي خود داشته باشند و بتوانند جاي مديران بالاتر را بگيرند. تا هنگامي كه آزادي ارتقا و فرهنگ شايسته‌سالاري تامين نشود، هيچ مشكلي حل نخواهد شد و روند نزولي كيفيت و صلاحيت مديران ادامه خواهد داشت. اين پديده مثبت در ورزش وجود دارد. آنجا افراد برحسب شايستگي‌هاي خود بالا مي‌آيند و لزوما هم طرفدار حكومت نيستند، معمولا منتقد هم هستند، تقريبا هيچ كدام از آنان با رانت بالا نيامده‌اند. يا اگر هم رانتي بوده، در مقابل شايستگي‌هاي فردي آنان اندك است. اين امر در هنر با شدت كمتري وجود دارد. چون در هنر توزيع رانت فراوان است. در ورزش اگر كسي را به تيم ملي راه ندهند، مي‌رود خارج بازي مي‌كند و مردم هم به عدم حضور او در تيم ملي اعتراض مي‌كنند. در هنر قضيه قدري متفاوت است. در سياست به كلي متفاوت است و انتخاب مديران ربطي با صلاحيت و شايستگي آنان ندارد، حتي درون گروه‌هاي حاكم نيز لزوما اصل شايستگي حاكم نيست، بلكه وابستگي و ارادت‌سالاري جايگزين لياقت‌سالاري است. 
۵ـ خلاصه اينكه دوستان نعل وارونه مي‌زنند. مدير خلاق و باصلاحيت و لياقت وجود دارد كم هم نيست، ولي يا حاضر نيست با اين سياست‌ها همراهي كند، يا از ابتدا امكان كار به او داده نمي‌شود و حذف مي‌گردد.


دگم‌انديشي ارتباطي  و رقابت آزاد 

اجراي طرح‌هايي از جنس طرح صيانت جز اينكه سرمايه‌گذاري‌هاي قابل توجه كشور در حوزه كسب و كارهاي آنلاين و مجازي را در مسير اتلاف قرار دهد، كمك ديگري به كشور نخواهد كرد. رشد اخلاق و معرفت افراد از طريق روش‌هاي سلبي امكان‌پذير نيست. اينكه به خاطر حاشيه‌سازي‌هاي يك عده معدود كه اعتقادي به جمهوري اسلامي ندارند و از در دشمني با ايران و ايراني برآمده‌اند، تصميم گرفته شود، اينترنت و فضاي مجازي محدود يا مسدود شود، اشتباه محض است. اين تصميم جز اينكه به كسب و كار ملت و گردش آزاد اطلاعات ضربه وارد سازد، فايده ديگري ندارد. از قديم گفته‌اند: «گنه كرد در بلخ آهنگري/ به شوشتر زدند گردن مسگري/» بايد به نمايندگان مجلس يادآوري كرد كه گردش آزاد اطلاعات برابر قانون اساسي ضروري است و نبايد فضاي دگم را در عرصه ارتباطي و اطلاعاتي براي مردم ايجاد كرد. اگر بازگشت طرح صيانت به صحن باعث شود تا نمايندگان پيگير مطالبات مردم باشند بايد از آن استقبال كرد، اما اگر آن را در راستاي مسيري تازه براي ايجاد محدوديت در فضاي مجازي اتخاذ كرده باشند، بايد نسبت به تبعات آن نگران شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون