نخستين سرمربي زن لژيونر ايراني در گفتوگو با «اعتماد»:
در ايران مربيگري شغل نيست
طباطبايي بسكتبال ما را عقب انداخت، بعضي چيزها بهتر است باز نشود!
علي ولياللهي
نعيمه ظفر نخستين زن ايراني است كه به عنوان مربي بسكتبال لژيونر شده است. او البته اولينهاي ديگري هم در كارنامه دارد؛ از جمله نخستين گزارشگر زن بسكتبال در رسانه ملي. ظفر كه چند سالي به عنوان سرمربي تيم ملي قطر فعاليت كرده، قراردادي جديد با فدراسيون بسكتبال عمان به امضا رسانده و قرار است هدايت تيم ۳ نفره اين كشور را برعهده بگيرد. وقتي از او ميپرسيم چرا همكارياش با فدراسيون بسكتبال ايران را خاتمه داد و راهي قطر شد، ميگويد اينجا حال بسكتبال خوشتر است. بعد ميگويد مسائل ديگري هم وجود داشتند كه بهتر است باز نشوند. در چند روز اخير برخي ادعا كردند اين مربي زن ايراني مهاجرت كرده و ديگر قصد بازگشت به ايران را ندارد. خانم ظفر در مورد اين مساله هم توضيحاتي ارايه كرد.
از ايران به قطر رفتيد و حالا هم با فدراسيون بسكتبال عمان قرارداد بستيد.
من از سال ۲۰۱۸ قطر هستم و نخستين قراردادم با اين كشور براي تيم ملي زير ۲۳ سالههاي قطر بود. آن موقع كمك مربي تيم بزرگسالان بودم و بعد از دو سال مربيگري تيم ملي را به عهده گرفتم. چهار سال آنجا كار كردم. قراردادي كه با عمان بستم يك قرارداد كوتاهمدت است. با توجه به توافقاتي كه بين قطر و عمان شكل گرفته من به عمان آمدم. من در قطر مربي بسكتبال ۵ نفره هستم و در عمان قرار است براي مسابقات پيش رو هدايت تيم بسكتبال ۳ نفره اين كشور را برعهده بگيرم.
تفاوت سطح امكانات قطر، عمان و ايران براي دختران بسكتباليست چشمگير است؟
قطر خيلي پيشگام است و رو به جلو حركت ميكند. ولي چيزي اضافهتر نخواهيد ديد. اين مساله را بايددر نظر داشت كه قطر كشور كوچكي است در حد يكي از استانهاي ما. خيلي فرق ميكند با كشوري مثل ايران. آنها هر امكاناتي دارند قابل دسترس است براي همه و يكجور يكسانسازي انجام شده. در ايران بنابر وسعت و عدد جمعيت متاسفانه خيلي جاها سالن و امكانات خوب در اختيار ندارند ولي ميبينيم يك بازيكن بااستعداد و با پتانسيل بالا در آن استان پيدا ميشود. بنابراين قياس ايران و قطر چندان درست نيست. عمان هم شرايطي مثل ايران دارد. حتي در مورد تايم سالن همان مشكلات دختران ايران اينجا هم ديده ميشود. بهترين ساعتها براي تيم الف مردان است. خيلي از مشكلات براي زنان هنوز در خيلي از كشورها برطرف نشده.
شما از زمان آقاي مشحون با فدراسيون بسكتبال ايران همكاري داشتيد و در دوران آقاي طباطبايي استعفا داديد و ايران را ترك كرديد. مشكل چه بود؟
اصل كار من براي لايسنس مربيگريام در صربستان بود. اين نزديك دو سال طول كشيد. آنجا به صورت كارآموزي بايد تيم بسازي و تيم معرفي كني. اين پروسه سختي بود. مثل كشور خودمان نبود كه با يك هفته، ده روز كلاس رفتن مربي شويد. بعد اين را من آوردم در آكادمي خودم. با تركيه شروع به همكاري كردم. در مقطعي عضو كميته مربيان تركيه شدم. بعد از آن با گرجستان همكاري كردم. همه اين كشورها آمدند از برنامه مدرن اروپا استفاده كردند و تغييرات بزرگي در برنامه بسكتبال كشورشان مخصوصا تيمهاي پايه به وجود آوردند. من همان برنامه را آوردم توي آكادمي. آن زمان آقاي دكتر طباطبايي مديركل استعداديابي وزارت ورزش و جوانان بود. من رفتم و برنامههايم را اعلام كردم و ايشان شروع كرد به همكاري. كار خاصي هم البته انجام نداديم. پيشنهاداتي ايشان ميدادند، پيشنهاداتي ما ميداديم و استفاده ميكرديم. مرا به آقاي قاسمي كه رييس كميته مربيان فدراسيون بود معرفي كردند كه البته اتفاق خاصي هم نيفتاد. من خودم رفتم فدراسيون بسكتبال كه آن زمان آقاي مشحون رييسش بود. تجربياتم را با ايشان به اشتراك گذاشتم و ايشان هم يك كلينيك مربيگري براي من گذاشتند تا اينها را انتقال بدهم به هفتاد و چند مربي.
و بعد خود آقاي طباطبايي شد رييس فدراسيون بسكتبال...
بله، خورد به انتخابات و آقاي طباطبايي به من گفت بايد براي تيمهاي پايه از شما استفاده كنيم. من هم انتظار داشتم و آماده بودم كه با فدراسيون همكاري كنم. برنامههاي ايشان در بدو كار خيلي خوب بود و من اميدوار بودم اتفاق خوبي براي بسكتبال بيفتد و همه با هم همكاري كنيم تا از باقي كشورها عقب نمانيم، ولي متاسفانه مشكلاتي وجود داشت كه نشد. آن فدراسيون بسكتبال ما را خيلي عقب انداخت. من توي متن استعفايم به آقاي طباطبايي گفتم كه چرا دارم استعفا ميدهم. ولي خب آن موقع ديده نشد و خيليها گفتند ظفر بركنار شده كه اصلا چنين چيزي نبود. من ديدم نميتوانم كار كنم با اين سيستم. سيستمي كه از تو انتظار دارد فقط چشم بگويي و سيستم كارمندي را قبول كني. من مربيام و دوست دارم بازيكن و تيم بسازم و رو به جلو حركت كنم. متاسفانه زمينهاش فراهم نشد و من راهي قطر شدم.
چند سال پيش در يكي از مصاحبهها شما گفتيد كه انتظارات خاصي از شما وجود دارد. ميتوانيد با جزييات بيشتر بگوييد موضوع چه بوده؟
من در متن استعفايم اعلام كردم. آقاي قاسمي تسلط بسيار زيادي روي آقاي طباطبايي داشت. مثلا اگر تصميم ميگرفتند در فلان باشگاه فلان اتفاق بيفتد ديگر امكان نداشت نظر برگردد. حالا شما جلسه تشكيل ميدادي، استدلال ميآوردي يا هر كار ديگري ميكردي فايده نداشت. نظر، نظر آقاي قاسمي بود. ايشان در روند صدور كارت مربيگري، كلاسها، انتخاب مدرس آن اتفاقي كه آقاي طباطبايي در ابتدا قولش را داده بود اتفاق نميافتاد. منظور من اين بوده و چيزهاي ديگر مربوط به داستانهاي ديگر ميشود كه باز كردنشان ديگر امروز محلي از اعراب ندارد.
در فدراسيون جديد از شما دعوت به همكاري نشده؟
نه. من اصلا در پروسه تغييرات نبودم و صحبتي با من نشده. من فقط مثل بقيه تبريك گفتم و ابراز اميدواري كردم كه با اين تغييرات اتفاق خوبي در فدراسيون بيفتد.
شما اولين گزارشگر زن بسكتبال ايران هم هستيد ولي ديگر ادامه نداديد.
آن داستان گزارشگري داستان جالبي داشت. در گذشته تيم دختران بسكتبال ايران اجازه نداشتند با حجاب در مسابقات رسمي برونمرزي حاضر شوند. زماني كه آقاي دكتر قاسمي مدير راديو ورزش بودند قرار شد از طرف فيبا نماينده بيايد و بازي فينال سوپرليگ ما را كه به صورت نمادين برگزار شد، ببيند. آن نمايندهها قرار بود ارزيابي كنند كه بازي كردن با حجاب مشكلي دارد يا نه. در آن زمان در راديو ورزش به عنوان كارشناس همكاري ميكردم. در جلسهاي در كارگروه بسكتبال عنوان كردم اين بازي نزديك است و اهميت زيادي براي دختران ايران دارد. خيلي مهم است كه اين نمايندهها لباس را تاييد كنند. لطفا يكي را بفرستيد كه بازي را گزارش كند يا حداقل دقايقي از بازي را با برنامه روي آنتن باشد. بعد از جلسه آقاي قاسمي از من خواست كه اين كار را خودم انجام دهم. گفت تو بازيكنان را ميشناسي، با فضاي بسكتبال آشنايي و همكار ما در راديو هم هستي. من هيچ وقت گزارشگر تخصصي يا گوينده ورزشي نبودم ولي آن اتفاق، خيلي اتفاق جالبي بود براي من و خيلي خوشحال شدم نماينده فيبا لباس بچهها را تاييد كرد. بچهها خيلي خوشحال بودند و ميگفتند براي اولينبار اسم ما از رسانه اعلام شد. حرفه تخصصي من گزارش نبود اما افتخار اين را داشتم كه آن بازي را براي راديو ورزش براي اولينبار گزارش كنم و صداي بسكتبال زنان شنيده شود.
برخي ميگويند شما از ايران مهاجرت كرديد.
بعضي از دوستان يا برخي شبكههاي ديگر سعي ميكنند يك جوري حضور من در خارج از ايران را به شكل ديگري نشان بدهند. من در ايران فعاليت كردم. آكادمي من در ايران فعاليت ميكند. خانوادهام در ايران است. من ايرانيام و هميشه ايراني خواهم بود. من دعوت شدم براي كار در خارج از ايران و اگر يك روزي بخواهم برگردم به راحتي به كشورم برميگردم. ولي بسكتبال، بسكتبال است و هرجا بسكتبال حالش خوب باشد من سعي ميكنم آنجا باشم.
سطح دستمزد در قطر و عمان با ايران خيلي تفاوت دارد؟
در ايران مربيگري شغل نيست. زماني كه ايران بودم مجبور بودم دانشگاه كار كنم، آكادمي خودم را داشتم، دو سه تا كار ديگر هم ميكردم و در كنارش مربي بسكتبال هم بودم. شما در ايران نميبينيد كه بگويند طرف شغلش مربي بسكتبال است يا هر رشته ديگري. شما نه بيمه داري نه از آينده كارت مطمئني. در كشورهاي ديگر اين فرق ميكند. البته تايتلي كه من دعوت شدم مربي تيم ملي است. در ايران هم مربي تيم ملي مخصوصا مربي آقايان دستمزد متفاوتي ميگيرد. زماني كه ما ايران بوديم اين رقم براي زنان خيلي متفاوت بود. بچهها ولي جديدا به من گفتند كه سال پيش و امسال توي ليگ ايران مربيان قراردادهاي خوبي گرفتند. ولي هنوز نه همهگير است و نه هنوز كسي امنيت شغلي دارد.