وزير اشتباهي
فرزانه قبادي
اشيا و زيورآلات زرين و آبگينه و سفالين را از داخل قفسه بر ميدارد، برانداز ميكند و دوباره در جاي خود ميگذارد. اگر اطلاعات تكميلي همراه ويديو نباشد، مخاطب تصور ميكند كه وزير ميراث فرهنگي در يك گالري معمولي در حال تماشا و ارزيابي اشيايي است كه به تازگي توسط هنرمندان معاصر تهيه و در قفسهها كنار هم چيده شدهاند. ضرغامي اما در توضيح ويديويي كه در صفحه اينستاگرام خود منتشر كرده، آورده: «مخزن! بازديد از موزه ملي ايران 27 فروردين 1401» شنبه گذشته عزتالله ضرغامي به طور سرزده و در پايان ساعت كاري به ديدار كاركنان موزه مادر ايران رفت تا بازديدي از بخشهاي مختلف آن از جمله مخزن موزه داشته باشد. اين بازديد اما با رفتاري همراه شد كه باز هم نشان داد ضرغامي، درك درستي از اهميت ميراث فرهنگي ندارد.
ويديويي كه او بعد از اين بازديد در صفحه اينستاگرام خود منتشر كرد، او و جبرئيل نوكنده -رييس موزه ملي ايران- را در كنار قفسههاي ارزشمند اشياي باستاني در مخزن موزه ملي ايران نشان ميدهد. در اين ويديو ضرغامي براي نوكنده و مخاطبان ويديو در مورد اهميت آثار چهار هزار ساله شهر سوخته توضيح ميدهد و اضافه ميكند كه «اولين انيميشن متعلق به 4500 سال پيش و مربوط به ماست، اما جايي براي نمايش آن نداريم.» او به نكته دقيق و درستي اشاره ميكند. كشوري مثل ايران با يك تاريخ غني، موزهاي كه در خور آثار مكشوفه از كاوشهاي باستانشناسي باشد، ندارد. اما نگاه نگران مدير موزه ملي ايران روي ظرف سفالين چهار هزار ساله كه در دستان ضرغامي به شكلي ناشيانه و همراه با بياحتياطي در حال تكان خوردن است، حكايت ديگري دارد.
بسياري از كساني كه با ابتداييترين اصول مواجهه با اشيا و آثار تاريخي آشنا هستند، ميدانند كه لمس و جابهجايي آثار و اشياي تاريخي و باستاني تنها بايد توسط متخصصان و كارشناسان با رعايت اصول و احتياطهاي لازم صورت گيرد، اما حالا آقاي وزير بدون اينكه از كارشناسان موزه براي تماشاي آثار كمك بخواهد، مثل يك شيء امروزي با سفالينهاي چند هزار ساله برخورد ميكند. رفتار ضرغامي در مواجهه با آثار ارزشمند مخزن موزه ملي ايران تداعيكننده لحظه مواجهه حميد بقايي و اسفنديار رحيممشايي با منشور كوروش است. حالا ضرغامي شيء باستاني ديگري را از عمق قفسه بيرون ميكشد، آن را سبك و سنگين ميكند و روي نقوش آن دست ميكشد، بيآنكه حتي ذرهاي احتياط در رفتارش ديده شود. تنها نكته اميدواركننده اين است كه با تدبير مديران موزه، ضرغامي هنگام لمس اشيا، دستكش مناسب به دست دارد. دست به دست كردن سفالينهاي چند هزار ساله و برداشتن و گذاشتن اشياي زرين و آبگينه داخل مخازن و برخورد ناشيانه و غيراصولي او در مواجهه با اين آثار بار ديگر ثابت كرد كه ضرغامي وزيري اشتباهي است. او هنوز بعد از گذشت چند ماه از تكيه زدن بر مسند وزارت در وزارتخانهاي تخصصي، به عنوان مدير ارشد اين حوزه درك دقيق و درستي از اهميت ميراث فرهنگي و نحوه رفتار با آثار تاريخي و باستاني ندارد. از انتصاب مديران غيرمتخصص و نامرتبط به حوزه ميراث فرهنگي تا اظهارنظرهاي عجيب و غيركارشناسي او در مورد عرصه و حريم آثار تاريخي همگي مويد اين نكته است. او وزيري اشتباهي است، حتي اگر صاحبنظران حوزه گردشگري و صنايع دستي رضايتي نسبي از عملكرد او داشته باشند -رضايتي كه بيشتر حاصل نگاه اقتصادي او به اين حوزههاست- ضرغامي در حوزه ميراث فرهنگي عملكرد قابل دفاعي ندارد.
وزير ميراث فرهنگي به نكتهاي اشاره كرده كه هنوز معلوم نيست تنها يك تحسر است يا ميتواند اميدي باشد براي اجرايي شدن مصوبه هيات وزيران مبني بر توسعه موزه ملي ايران كه تا به امروز تنها وعدهاي بيسرانجام بوده و دولتها نتوانستهاند آن را به مرحله اجرا برسانند. ضرغامي نوشته است: «در موزه ملي ايران ۳۲۰۰ قطعه تاريخي ارزشمند در معرض ديد علاقهمندان قرار دارد. اين درحالي است كه ۳۵۰هزار قطعه ثبتشده ديگر به دليل كمبود جا در «مخزن» نگهداري ميشود. البته مجموع اشياي فرهنگي تاريخي به بيش از سه ميليون قطعه ميرسد.»
بله آقاي وزير! دردناك است كه ايران با تمام پيشينه و تاريخ قابل توجه خود، يك موزه مادر در اختيار دارد كه بناي آن متناسب با كاوشهاي باستانشناسي 80 سال پيش طراحي شده است. بناي اين موزه نياز به بازسازي دارد و مخزن آن نيازمند تجهيزات بيشتري جهت حفاظت تخصصيتر از اشيا است. اما پروژه بازسازي آن سالهاست روي ميز مديران ارشد ميراث فرهنگي كشور خاك ميخورد.
آقاي وزير! اي كاش به جاي زير و بالا كردن آن سفالينه ارزشمند چند هزار ساله و ديگر اشياي موجود در قفسههاي مخزن موزه و مرور اهميت آن، تلاش ميكرديد تا در فرصت پيش آمده، به عنوان بالاترين مقام حوزه ميراث فرهنگي كشور، با رفتاري درست، فرهنگ مواجهه با آثار و اشياي ارزشمند تاريخي و باستاني را به مخاطبان آن ويديو گوشزد كنيد و اين نكته را يادآور شويد كه براي درك اهميت يك شيء تاريخي و باستاني، نيازي به لمس آن نيست. چه بسيار پژوهشگران و متخصصاني كه براي بررسي و مطالعات تخصصي در مورد اشياي ارزشمند تاريخي و باستاني تنها به تصاوير و اسناد موجود اكتفا كرده و پژوهشهاي تخصصي خود را پيش ميبرند، بيآنكه اصراري به در دست گرفتن و لمس آن اشيا داشته باشند.