روزنامهنگاري نوين نگاهي دوباره به خط خبري هرم وارونه و دوري از سناريونويسي
هر چند عناصر اصلي در خبر يعني كجا، كي، چه كسي، چگونه و چرا در بستر ارزشها به نمايش بهتري از خبر در اين سبك وارد ميشوند . در واقع روزنامهنگاري در رسانههاي نوين كه برگرفته از گزيدهگويي و نقطهزني است، سبك نگارشش با تحولي چشمگير روبهرو شده و روزنامهنگار را به سوي نقطه كانوني خبر در جهت سرعت انتشار هدايت ميكند! اين رسانهها با توجه به كيفيت مخاطب و پردازش اخبار نوعي از خبرنويسي را رايج كردهاند كه از حاشيه به دور باشد و بتواند اصل مطلب را در كلام اول به مخاطب انتقال دهد . اصولا در سبك هرم وارونه قاعده هرم حاوي جذابترين و در بسياري از مواقع، حاوي مهمترين بخش خبر است و نوك آن يعني بخش انتهايي، حاوي بياهميتترين بخشهاي ماجراست. در واقع در سبك هرم وارونه مطالب با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم ميشوند. با اين نگاه به نظر ميرسد مساله خبرنويسي در رسانههاي نوين نوعي تاييد و تاكيد و بازگشت به اين سبك است هرچند كه هنوز در بستر روزنامهنگاري سنتي اين سبك مورد استفاده است، اما تولد سبكهاي ديگر نظير: سناريونويسي، تاريخي و پايان شگفتانگيز تا حدودي حيات اين نگارش را با دشواري همراه كرده است! اما تولد رسانههاي جديد و رشد روزنامهنگاري نوين بر مبناي ابزار نوين و مشاركت مردم در اتصال به اين رسانهها در قالب شبكههاي اجتماعي بستري جديد را براي فعالسازي اين سبك در عرصه روزنامهنگاري وارد كرد با اين تفاوت كه مردميتر و فراگيرتر شده است . به مشاركت آمدن شهروندان در امر خبرنويسي و خبرنگاري تحت عنوان شهروند خبرنگار و... منجر به ايجاد نوعي تبادل سبك و شيوه ميان خبرنگاران حرفهاي و شهروندان شد تا آموزههاي حرفهايگري بتواند در بستر تعامل و كنش ارتباطي با گروه ديگري كه در گذشته تنها شنونده يا بيننده خبر بودند، نسبت به بازآرايي شيوههاي خبردهي اقدام كنند . خبرنويسي نوين در بستر تعامل معنا گرفته و امروزه حتي روزنامههاي چاپي، صدا و سيما و... با ايجاد خط ارتباطي با مخاطبان سعي در معنا كردن رابطه تعاملي دارند، اما هيچ كدام به اندازه مشاركتي كه مردم در رسانههاي نوين و شبكههاي اجتماعي در ارسال و توليد خبر دارند، نتوانسته شكل بگيرد . با اين نگاه به نظر ميرسد بستر ايجاد شده در خبرنويسي نوين در تعامل با دو رويكرد است؛ نخست حرفهاي ساختن خبرنويسي و ارسال خبر از سوي شهروند خبرنگاران با مفاهيمي چون سواد رسانهاي و حقيقتگويي و مستندگويي و سبكنگاري خبري و دوم اينكه روزنامهنگاران با اتصال به مفاهيم حرفهاي نسبت به نگارش مردمگرايانه در كوتاهنويسي و گزيدهنويسي از به دراز كشاندن اصل خبر ارتباط تعاملي را به شهروندان تقويت كنند .در اين ميان بستر اصلي براي شكلگيري اين مهم اعتماد متقابل است و روزنامهنگاران با توجه به تجارب مستندگويي قادرند به منابع خبري ويژه در اين رسانهها مبدل شوند .