• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5197 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۸ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

نسخه‌اي  براي ايران

فرهنگ يك جامعه مجموعه اعتقادها و دانسته‌هايي است كه درون ما را با اوضاع و احوال بيرون سازگار نگه مي‌دارد، چون مردم هل داده شوند به جانب يك سلسله القائات تحميلي- فرق نمي‌كند كه تجدد باشد يا واپسگرايي- خود به خود وا مي‌زنند و حتي ناآگاهانه رانده مي‌شوند.
اسلامي در ضميمه اين كتاب بخش‌هايي از گزارشي از روزنامه كيهان را كه به انعكاس ديدگاه‌هاي مردمي مي‌پردازد و در شماره مورخ ۱۳ اسفند ۶۷ اين روزنامه چاپ شده چنين مي‌آورد كه بسياري از برخوردهاي تند و افراطي و تفريط‌ها موجب مي‌شود جوانان دچار اختلالات رفتاري و رواني مثل افسردگي و غيره شوند و انگيزه حياتي خود را از دست بدهند. در نقلي ديگر از كيهان مورخ ۲۶ دي ۶۴ ذكر شده كه مردم يا بهتر اي به ظاهر ساده اما عميق و آينده‌نگرانه‌اي دارد. با خواندن اين كتاب براي من خاطره آن عصر پاييزي و آن تك جمله سحرانگيز و بي‌بديل عميقا زنده مي‌شود. به نظرم اسلامي توصيه‌اي ساده و كاربردي براي انسان امروز دارد، اما تفاوت بزرگي با امثال ملكيان دارد. در حالي كه هر دو به اخلاق فردي باور دارند و به پروژه‌هاي عظيم و منقلب‌كننده اجتماعي بي‌اعتنا هستند، اما انسان ملكيان، انسان في‌نفسه و مثالي است كه هر جاي دنيا مي‌تواند باشد و اصلا مليت براي او مهم نيست و حتي در تخفيف آن مي‌كوشد تا انسان جهان وطني و انديشنده به خود بدون رنگ و جغرافيا و هيستوري را ارج نهد. اما اسلامي هر جا سخني مي‌گويد به كمپلكس انسان- ايران اشاره دارد. او انسان را تاريخ‌ساز و فرهنگ‌انديش مي‌بيند. انسان او در خلأ و انتزاعي نيست. او به خوبي درك كرده كه در عصر فرو ريختن ايدئولوژي‌ها و تنهايي آدمي، انسان و ايران هر دو تنهايند و بايد متعلق هم شوند. تيمار و مراقبت ايران از سوي انسان نهايتا انسان ايراني را به فرهنگ رهنمون مي‌سازد. فرهنگ ايراني كه اينجا ديگر فقط مجموعه‌اي از آيين و رسوم و مخرج مشترك‌ها نيست، بلكه آهنگ حركت انسان ايراني به سوي كمال است. ادعايي بزرگ و البته بسيار گزاف‌تر از حد و وسع انديشه‌ و دانش خرد گوينده است، اما گمانم ايران و انديشه براي ايران نياز جدي به برانداختن هژموني نسخه‌هاي چهره‌هاي روشنفكري مشروطه، متفكران جريان گفتمان عقب‌ماندگي و نسخه‌هاي منتج از جريان شرق‌شناسي، شبه‌گفتمان غربزدگي، يا چهره‌ها و جريان‌هاي تازه‌اي چون نظريه جامعه كلنگي، زوال ايران و … دارد. ما به صداهايي چون اسلامي‌ندوشن نياز داريم كه ايران را ارج مي‌نهند، ما را دعوت مي‌كنند كه ايران را عزيز داريم و باور دارند ايران هنوز از جنس فرهنگ، حرفي براي گفتن دارد و دقيقا از همين نقطه فرهنگي است كه جوانه خواهد زد و خواهد باليد. اجازه دهيد با عباراتي از كتاب ايران را از ياد نبريم در خاتمه به عنوان شاهد مثالي بر آنچه بر شرحش كوشيدم، سخنم را خاتمه دهم:   «من در قعر ضمير خود احساسي دارم، چون گواهي گوارا و مبهمي كه گاه به گاه بر دل مي‌گذرد و آن اين است كه رسالت ايران به پايان نرسيده است و شكوه و خرمي او به او باز خواهد گشت. من يقين دارم كه ايران مي‌تواند قد راست كند، كشوري نام‌آور و زيبا و سعادتمند گردد و آن‌گونه كه درخور تمدن و فرهنگ سالخوردگي اوست، نكته‌هاي بسياري به جهان بياموزد. اين ادعا بي‌شك كساني را به لبخند خواهد آورد. گروهي هستند كه اعتقاد به ايران را اعتقادي ساده‌لوحانه مي‌پندارند، ليكن آنان كه ايران را مي‌شناسند، هيچ‌گاه اميد از او بر نخواهند گرفت.»

نشانه‌اي براي سقوط حرفه وكالت

كساني كه صرفا با يك انگيزه خاص شرع، اخلاق و قانون را زيرپا مي‌گذارند تا چه اندازه مي‌توانند حاميان قابل اعتمادي براي حقوق عامه و اعتلاي حاكميت قانون در كشور باشند؟ اين تفكر كدام در كدام چارچوب شرعي، اخلاقي و قانوني قرار است پايبندي خود به اصول وكالت را تضمين كند؟ طبق سوگندنامه وكالت، يك وكيل «شرافت» خويش را وثيقه سوگندش قرار مي‌دهد. كجاي هتك حرمت مورد اشاره مي‌توان نشاني از شرافت يافت؟ 
نكته اينكه اين جماعت هنوز لباس وكالت بر تن نكرده و اختيار چنداني ندارند كه چنين مي‌كنند، واي به روزي كه پاي آنها به محاكم باز شود و كار دفاع از حقوق مردم به دست آنها بيفتد. مساله اما صرفا اقدام خودسرانه گروهي از حاميان حذف آزمون وكالت نيست. مساله بزرگ‌تر و مهم‌تر سكوتي است كه خصوصا توسط مراجع رسمي در قبال اين اتفاق شاهد هستيم. جاي سوال است كه چرا حاميان سياسي اين تصميم در قبال اين هتك حرمت و هتك حرمت‌هاي متعدد قبلي سكوت كرده و با بي‌اعتنايي از كنار آن رد مي‌شوند؟ 
آنچه كه امروز به نام «انحصارزدايي در آزمون وكالت» در حال انجام است در واقع چيزي جز بي‌ضابطه كردن اشتغال به حرفه وكالت بدون داشتن صلاحيت‌هاي علمي، اخلاقي و حرفه‌اي نيست. اتفاقا اقدام توهين‌آميز اخير عليه مرحوم كشاورز به خوبي روشن مي‌سازد كه چه تفكري و چه افرادي به دنبال تبديل كردن حرفه وكالت به يك «كاسبي» هستند. اينها كه با مزار يك مسلمان متوفي كه به صداقت و نجابت و حق‌طلبي شهره بود چنين مي‌كنند، فردا با حق و حقوق مردم گرفتار در راهروهاي دادگاه چه خواهند كرد؟ آيا چنين افرادي ظرفيت مضاعف اين را ندارند كه گرفتاري و نياز مردم و شهروندان را تبديل به ابزار كاسبي و سودجويي خود كنند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون