اشتباه بزرگ دولت در اقتصاد
آلبرت بغزيان
يك ضربالمثل قديمي در چين وجود دارد كه احتمالا همه ايرانيان آن را شنيدهاند و با آن آشنايي دارند. ضربالمثلي كه ريشههاي آن به دوران كنفسيوس خردمند باز ميگردد و برآمده از حكمت شرقي است. در اين ضربالمثل گفته ميشود: «اگر ميخواهيد كسي را يك روز سير كنيد به او ماهي بدهيد اما اگر قرار است، آن شخص براي هميشه سير باشد و هميشه ماهي داشته باشد، به او ماهيگيري ياد بدهيد.» عبارتي پررمز و راز كه چنانچه در هر جامعهاي رعايت شود، ميتواند عزت، برخورداري و بهروزي را براي مردم آن جامعه به همراه داشته باشد و اگر مورد توجه قرار نگيرد، باعث گسترش فقر، فساد و... در جامعه ميشود. با منطق اقتصادي و امروزي ميتوان ماهي را در حكم «يارانههاي نقدي و غيرنقدي» و ماهيگيري را در حكم «بهبود فضاي كسب و كار و مهارتآموزي» تفسير و تحليل كرد. بنابراين ضربالمثل ذكر شده در بالا به زبان امروزي به اين صورت بازنويسي ميشود: «اگر ميخواهيد شهروندي را يك روز سير كنيد به او يارانههاي نقدي و بستههاي معيشتي بدهيد، اما اگر قصد داريد، هميشه او را سير نگه داريد، محيط كسب و كار و اشتغال را براي او فراهم كنيد و او را به مهارتي مجهز كنيد.» متاسفانه اغلب دولتهايي كه در ايران روي كار آمدهاند در خوشبينانهترين حالت تلاش كردهاند تا ماهي دست مردم بدهند و براي مدت كوتاهي ملت را سير نگه دارند. در واقع دولتهاي ايراني به اشتباه خود را در شمايل پدر و سرپرست خانوادهاي ميبينند كه تنها وظيفه سير كردن شكم اهل و عيال و خانواده خود را دارد. براساس اين تعريف، دولتها در ايران همواره تصور ميكنند كه چشم ملت به دست آنهاست تا دولت تكهاي نان يا مقداري يارانه براي آنها درنظر بگيرد. اين درحالي است كه در دوران مدرنيسم و پسامدرنيسم، دولتها نقشي تازه يافتهاند و در قامت تسهيلكننده امور و انتظامدهنده روابط، بستر لازم براي پويايي كسب و كار، تجارت و رشد را در جامعه فراهم ميكنند. وقتي چنين فضاي فرار و پويايي در جامعه ايجاد شد، دولت نيز ماليات افزونتري دريافت ميكند و از اين طريق ميتواند به گروه اندكي كه امكان كاركردن براي آنها فراهم نيست، حمايتهاي يارانهاي داشته باشد. اما در ايران، تلاش زايدالوصفي صورت ميگيرد تا دامنه يارانهبگيران يا به عبارت درستتر اعانهبگيران افزايش پيدا كند. رويكرد غلطي كه متاسفانه بعد از دولتهاي نهم و دهم در جامعه ايران افزايش پيدا كرد و كار را به جايي رساند كه همه جمعيت ايران در ليست يارانهبگيران قرار گرفتند. رييس سازمان برنامه و بودجه اخيرا در پاسخ به خبرنگاران درخصوص اينكه دولت از چه طريقي قصد دارد، پروژه مقابله با فقر مطلق را پيش ببرد؟ به موضوع حذف ارز 4200 توماني اشاره و اعلام كرد كه دولت با توزيع منابع برآمده از حذف 4200 توماني قصد دارد پروژه مقابله با فقر مطلق را عملياتي كند. معتقدم چنين گزارهاي از اساس با منطق اقتصادي همخوان نيست و نهايتا به نتيجه موردنظر نيز ختم نخواهد شد، چراكه نخستين گام در فرآيند مقابله با فقر مقابله تورم است. وقتي تورم مهار و ثبات اقتصادي حاكم شود، روند سرمايهگذاري در كشور افزايش پيدا ميكند و اين روند باعث بهبود معيشت مردم خواهد شد. طبيعتا دولت نيز از چنين فضاي اقتصادي پويايي بهره بيشتري ميتواند داشته باشد، ماليات بيشتري دريافت ميكند و منابع افزونتري براي حمايت از اقشار واقعا نيازمند خواهد داشت. براي بهبود واقعي محيطهاي كسب و كار بايد تكليف برجام مشخص شود و تجارت خارجي ايران با جهان پيراموني به وضعيت نرمال بازگردد. اما دولت بدون توجه به اين بايدها و نبايدها، قصد دارد، ارز ترجيحي را در شرايط تحريمي به طور ناگهاني حذف كند. سال 97 و بعد از خروج ترامپ از برجام، وقتي دولت دوازدهم براي مقابله با روند فزاينده افزايش نرخ ارز، اقدام به توزيع ارز 4200 توماني كرد، شخصا يكي از چهرههايي بودم كه انتقادات دامنهداري را نسبت به اين تصميم دولت مطرح كرده و خواستار توقف آن شدم. در آن برهه به راحتي ميشد پيشبيني كرد كه اين نوع توزيع ارز 4200 توماني باعث رانت، فساد، ويژهخواري در اقتصاد ايران خواهد شد. در عين حال، امروز هم كه دولت سيزدهم، اعلام كرده، قصد حذف ارز ترجيحي را دارد، من در زمره مخالفان اين تصميم هستم و اين روند را در شرايط فعلي، باعث افزايش تكانههاي تورمي ميدانم. معناي تكانههاي تورمي نيز يعني افزايش فقر مطلق و حذف اقلام حياتي از سفرههاي مردم. هر شهروند با وجدان ايراني، امروز بايد نسبت به افزايش نرخ تورم، حساس باشد. نرخي كه معيشت خانوادهها را دشوار ميكند. نرخي كه باعث افزايش فقر مطلق ميشود، نرخي كه چشمان مادران را با اشك مينشاند، كمر پدران را خم ميكند و قلب هر انسان با وجداني را به خون مينشاند، نرخي كه...