نگاهي به بزرگترين باشگاه اوكراين ۸ سال پس از آغاز جنگ
داستان شاختار؛ غولهاي بيخانمان
علي كربلايي
از آغاز رسمي جنگ و حمله نظامي روسيه به اوكراين كمي بيش از 2 ماه ميگذرد، اما آتش آن 8 سالي ميشود كه روشن است. از سال 2014 جداييطلبان دونباس روياي استقلال از اوكراين را به اقدامات عملي پيوند زده و با برپايي جماهير خودخوانده دونتسك و لوهانسك، وارد درگيري نظامي مستقيم با دولت مركزي و ارتش اوكراين شدهاند. شهر دونتسك با اكثريت روسزبان يكي از مهمترين كانونهاي روسگرايي در اوكراين محسوب ميشود به شكلي كه از سال 1989 هيچ مدرسهاي براي كودكان اوكراينيزبان در اين شهر وجود ندارد. طي سالهاي اخير و در سرنوشتسازترين منازعه اين شهر در دوران معاصر، مهمترين باشگاه فوتبال اوكراين نگاههاي زيادي را به خود جلب كرده. در جنگي كه تا پايان سال 2021 و پيش از مداخله روسيه بيش از 14هزار قرباني گرفته بود، سرنوشت يك باشگاه فوتبال نبايد اهميت چنداني داشته باشد. اما ظرفيت فوتبال براي ايجاد پيوند عاطفي ميان انسانهايي با كمترين ويژگيهاي مشترك باعث شده داستان شاختار دونتسك امروز بسيار شنيدني به نظر برسد و از دريچهاي متفاوت روايتگر اتفاقي باشد كه در شرق اوكراين در جريان است. روشن است روايت خانه به دوشي شاختار دونتسك و كوچ اجباري آنها از دونباسآرنا در شرق به يكي از غربيترين ورزشگاههاي اوكراين در لويف و سپس بازي كردن در استاديوم متاليست خاركف و پس از آن انتخاب المپيسكي كييف در همسايگي رقيب سنتي به عنوان ورزشگاه خانگي، صرفا يك ماجراي فوتبالي نيست. همانطور كه برگزاري تور صلح پس از آغاز حمله نظامي روسيه و بازي با لژيا ورشو لهستان و المپياكوس يونان يك رويداد صرفا فوتبالي نيست. اگر شاختار تيمي متعلق به كييف يا يكي از استانهاي غربي اوكراين بود، اين اتفاقات يكسري رويداد نمادين ساده قلمداد ميشدند، اما خاستگاه آنها در قلب دونباس و مهمترين شهر اين منطقه داستان اين تيم را تبديل به يكي از سياسيترين روايات فوتبالي كرده است.
شاختار چطور غول فوتبال اوكراين شد؟
تا پايان قرن بيستم فوتبال اوكراين در تسخير ديناموكيف بود. باشگاه پايتختنشين از زمان شوروي يكي از قطبهاي فوتبال شرق اروپا بود و بعد از فروپاشي اتحاد جماهير نيز يكهتاز فوتبال اوكراين شد. يك دهه بعد اما فوتبال اوكراين شاهد سربرآوردن تيمي بود كه به سلطه دينامو پايان داد. رينات آخمتوف، مولتي ميلياردر اوكرايني و يكي از پرنفوذترين اليگارشهاي اين كشور، درحالي كه تمام صنايع بزرگ و سودده شرق اوكراين را تصاحب ميكرد، مهمترين نماد فوتبالي اين منطقه را هم به امپراتورياش اضافه كرد. اين نقطه تغيير بزرگي براي شاختار بود. آخمتوف كارش تنها تزريق پول به شاختار نبود، او با توانايي فوقالعادهاي كه در مديريت كلان داشت، با يك برنامهريزي دقيق كاري كرد تيمي از شرق اروپا تبديل به يك تيم اروپايي واقعي شود. شاختار با حمايت آخمتوف و برنامههاي دقيق ميرچئا لوچسكو سرمربي رومانيايي اين تيم مسيري را در پيش گرفت كه در پايان به قهرماني جام يوفا ختم شد؛ افتخاري وراي تصورات و ظرفيت فوتبال اوكراين. برنامه لوچسكو چندان پيچيده نبود، اما شيوه اجراي آن كمنظير بود. استعداديابهاي شاختار راهي برزيل شدند و ستارههاي جوان را به اوكراين آوردند. هسته اصلي تيم متشكل از هافبكها و مهاجمان برزيلي و مدافعان اوكرايني بود. اين دستورالعمل نه تنها باعث شد شاختار از نظر فوتبالي رشد چشمگيري را تجربه كند، بلكه باعث شد سرمايهگذاري آخمتوف داراي بازده اقتصادي هم بشود و با فروش اين ستارههاي جوان پول خوبي به باشگاه برگردد و آخمتوف خيلي زود ديگر نيازي به تزريق پول به شاختار نداشت. اما اين ماه عسل ديري نپاييد و از گوشه و كنار دونتسك صداي جداييطلبان هر روز بلندتر شنيده ميشد و سرانجام بعد از تحولات «ميدان» در سال 2014 جنگ داخلي آغاز شد.
انتخاب سرنوشتساز آخمتوف
رابطه آخمتوف و جداييطلبان شرق بسيار پيچيده است. او از اوايل قرن بيست و يكم وارد دنياي سياست شده و همواره به روسگراها نزديك بوده. از آنجايي كه حيات سياسي و اقتصادي او به كارخانجات و مناطق صنعتي جنوب و شرق اوكراين وابسته است و اين مناطق تحت سيطره مطلق روسگراهاست، آخمتوف در پروندههاي سياسي و امنيتي بسياري درگير بوده و ظن آن ميرود كه به مقامات جداييطلب اين مناطق كمكهايي كرده باشد. اما با شروع درگيريهاي مسلحانه در دونباس، او موضع خود را آشكار كرد و از جداييطلبان فاصله گرفت. در سال 2014 او بنياد بشردوستانه رينات آخمتوف را تاسيس كرد كه وظيفه اصلي خود را كمك مالي، پزشكي، رواني و ارايه آب و غذا به قربانيان جنگ در شرق اوكراين ميداند. استاديوم 5ستاره دونباس آرنا كه يكي از ورزشگاههاي ميزبان يورو 2012 نيز بود، تبديل به پايگاه كمكرساني به جنگزدهها شد و شاختار تبديل به تيمي خانه به دوش شد. با آغاز حمله نظامي روسيه در اوكراين، آخمتوف چيزي حدود 8 ميليارد از 14 ميليارد دلار ثروتش را از دست داد و بسياري از كارخانجاتي كه تحت مالكيت او بودند، با خاك يكسان شدند. به عنوان مثال نگاهي بيندازيد به كارخانه فولاد آزوفستال در ماريوپول كه تبديل به آخرين پايگاه نيروهاي اوكرايني شده بود و چيزي از تاسيسات و ساختمانهاي مقاومش باقي نمانده است. او از ابتداي جنگ بيش از 30 ميليون دلار به مردم اوكراين كمك كرده و بخشي از ثروتش را هم به عنوان ماليات پيش از موعد در راستاي كمكرساني به جنگزدهها بخشيده است. او بخش عمده ثروتش را از دست داده و با وضعيت پيچيدهاي كه دونباس دارد و شدت آسيبي كه كارخانجات تحت مالكيت هولدينگ او متحمل شدهاند، بسيار بعيد است دوباره در فهرست ثروتمندترين مردان جهان كه مجله فوربس هر سال منتشر ميكند جايي داشته باشد. آخمتوف در روزهاي گذشته اعلام كرده هر كاري ميكند تا به كشورش كمك كند و برايش مهم نيست چه به سر كسب و كارش ميآيد. آخمتوف مشخصا قصد ندارد همانند 8 سال گذشته به دونباس بازگردد و تيم فوتبال تحت مالكيتش هم همين سرنوشت را دارد.
از شرق به غرب
دونتسك از زمان شوروي سابق پايگاه سرمايهداران اروپاي شرقي بود و شهري صنعتي محسوب ميشود و گفته شد كه اكثريت روسزبان آن مانند اكثر مردم دونباس احساس نزديكي بسياري به روسيه دارند. اوكراين كشور بزرگي است كه مردم شرق و غرب آن مانند مردم دو كشور كاملا جدا از هم هستند. ساكنان غرب، شمال و مركز كشور روياي اروپايي را در سر ميپرورانند و مردم جنوب و شرق با روياي پيوستن به روسيه حاضر به مبارزه مسلحانه عليه دولت شدهاند. چنين اختلاف عميقي اين تصور را ايجاد كرده بود كه مهاجرت شاختار از دونتسك به لويف بدترين ايده ممكن است. اگر دونتسك را پايتخت روسيهگرايي در نظر بگيريم، لويف پايتخت غربگرايي در اوكراين است. لويف همان جايي است كه سفارت كشورهايي مثل امريكا بعد از اينكه تنشها اوج گرفت از كييف به اين شهر منتقل شد. به هر روي شاختار به اين شهر مهاجرت كرد و با استقبال هواداران روبهرو شد. هر بار مشكي و نارنجيها به ميدان ميرفتند ورزشگاه مملو از تماشاگران مليگراي اوكرايني ميشد كه پرچمهاي زرد و آبي اين كشور را در دست داشتند. شاختار كه ميتوانست پيام جداييطلبي مردم دونتسك را به گوش اروپاييها برساند، تبديل به نمادي از انسجام ملي اوكراين شد. كوچ شاختار در لويف متوقف نشد و اين تيم بعد از مدتي راهي خاركيف شد تا ديدارهايش را در ورزشگاه متاليست اين شهر برگزار كند. ورزشگاهي بزرگتر و البته نزديكتر به شهر مادري شاختار. در خاركيف گهگاهي درگيريهايي بين هواداران روسگرا با مليگراها رخ ميداد. خاركيف شهري است كه امروز به بهانه اقدامات ارتش روسيه و جمهوريهاي دونتسك و لوهانسك بسيار اسم آن را شنيدهايم. در نهايت آخمتوف تصميم گرفت بازيهاي شاختار در پايتخت برگزار شود و اين تيم همسايه رقيب سنتي خود شد و ديدارهايش را در ورزشگاه المپيسكي كه بازيهاي تيم ملي اوكراين در آن برگزار ميشود، انجام ميداد. در حالي كه ورزشگاه پرهزينه دونباس آرنا تبديل به بيمارستان صحرايي و پايگاه امدادي شده، شاختار هر سال از شهري به شهر ديگر نقل مكان ميكرد و حالا با تعطيل شدن ليگ فوتبال اوكراين راهي استانبول شده و آنجا تمريناتش را انجام ميدهد و بازيهاي دوستانهاي براي رساندن پيام صلحطلبي برگزار ميكند. انتخاب رقبايي مانند لژيا ورشو از لهستان كه در زمره متحدين اصلي اوكراين و دشمنان سرسخت روسيه قرار ميگيرد، پيام شفافي براي مردم جهان دارد.
اولتراهاي شاختار، مردان سلاح به دست
اولتراها آن دسته از هواداران افراطي هستند كه سازمانيافته عمل ميكنند و بخشي از سكوهاي ورزشگاه را به تسخير خود در ميآورند. بسياري از شرمساريهاي فوتبال منوط به رفتارهاي اين بخش از هواداران است. افرادي كه اغلب عامل آشوب و آسيب زدن به اموال عمومي هستند و درگيريهايي جدي با اولتراهاي تيمهاي رقيب دارند. بسياري از تيمها مانند رئال مادريد موفق شدهاند راه اين دسته از هواداران به ورزشگاه را ببندند و برخي ديگر از باشگاهها هم موفق به مهار آنها در ورزشگاه شدهاند و آنها انرژيشان را صرف حمايت از تيم مورد علاقه خود ميكنند. اما شرق اروپا همچنان جولانگاه گروههاي افراطي هواداري است. جالب است بدانيد يكي از بزرگترين جانيهاي جنگ بالكان، ليدر يكي از گروههاي هواداري بوده. آركان، نامي است كه تا مدتها در كرواسي لرزه به اندام مردم ميانداخت و به همراه ساير اولتراهاي ستاره سرخ بلگراد، گروهي به نام ببرهاي آركان را تاسيس كرد كه اقدام به قتل عام كرواتها ميكردند. اولتراها افراد مناسبي براي جذب شدن در گروههاي شبه نظامي به شمار ميروند. آنها حسابي كله خرابند و به خوبي تحت تاثير ليدر خود قرار ميگيرند و اشتياق زيادي براي اقدامات خرابكارانه دارند. در شرايط اضطراري مانند جنگ همچنين گروههايي بسيار كارآمد به حساب ميآيند. آنها پيشتر سازماندهي شدهاند و فقط كافي است كه آموزشهاي لازم را ببينند تا تبديل به يك جوخه كشتار يا يك گروه مدافع بشوند. اولتراهاي شاختار دونتسك از ابتداي درگيريهاي دونباس نقشي موثر در جنگ داشتهاند، اما بعد از آغاز تجاوز روسيه به خاك اوكراين شاهد حضور پررنگ آنها در خط مقدم جنگ بودهايم. در عكسي كه اخيرا از آنها در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميشود، 6 اولتراي شاختاري را مشاهده ميكنيم كه دوشپرتابهاي ضدتانك22- RPG و HH 90- RPG به علاوه سلاحهاي انفرادي در دست دارند. اكانت اينستاگرام اولتراهاي شاختار از 2 ماه پيش تنها فعاليتش انتشار عكس اعضايي است كه به جبهه جنگ رفتهاند.
فوتبال پيامرسان جداييطلبان
فوتبال در دهههاي گذشته به خوبي نشان داده كه توانايي ارزندهاي در رساندن پيامهاي جداييطلبانه دارد. اينكه امروز تقريبا تمام مردم دنيا ميدانند كه كاتالونيا ايالتي جداييطلب در اسپانيا است، به لطف باشگاه فوتبال بارسلونا است. با وجود اينكه شنيدن دو كليدواژه فوتبال و جداييطلبي اذهان ناخودآگاه به سمت بارسونا ميرود. اما رئال مادريد امسال رقيب ديگري هم داشت كه توسط جداييطلبان حمايت شود؛ شريف مولداوي. تيمي از منطقه ترانسنيستريا كه در سال 1997 توسط چند مامور سابق «كا.گ.ب» تاسيس و حمايت شده است. منطقه ترانسنيستريا را به خاطر سلطه گروه تجاري «شريف» شريفستان هم مينامند. گروهي تجاري كه در زمينههايي همچون سوپرماركت، پمپ بنزين، نانوايي، توليد نوشيدني، تلفن همراه و رسانه و شبكه تلويزيوني فعاليت ميكند و دومين كشور فقير اروپا را تبديل به امپراتوري شريف كردهاند. شريف مولداوي در 21 دوره ليگ برتر مولداوي موفق به ثبت 19 قهرماني شده و هولدينگ شريف متهم است كه در تامين مالي گروههاي شبه نظامي جداييطلب نقشي پررنگ دارد. به اعتقاد بسياري از كارشناسان در صورت فتح شهر استراتژيك اودسا در جنوب غرب اوكراين، روسها سراغ مولداوي و منطقه ترانسنيستريا خواهند رفت تا در نهايت سلطهاي بيچون و چرا بر درياي سياه داشته باشند. نقش باشگاهي مثل شريف مولداوي كه در پاييز سال گذشته موفق به شكست رئال مادريد در ليگ قهرمانان شد، رساندن پيام جداييطلبي مردم اين منطقه به اروپا بود و موفق هم شدند. بعد از پيروزي مقابل رئال مادريد رسانههاي بسياري داستان اين باشگاه فوتبال را روايت كردند. همانطور كه بارسلونا باعث شده امروز تقريبا تمام مردم دنيا بدانند كه كاتالونيا ايالتي جداييطلب است، شريف هم باعث شده كه مردم اروپا با جداييطلبان مولداويايي آشنا شوند. معلوم نيست اگر شاختار دونتسك هم چنين نقشي به خود ميگرفت و به جاي سر دادن صداي اتحاد ملي، بر مسائل منطقهاي دونباس متمركز ميشد و خود را تبديل به نماد جداييطلبي دونتسك ميكرد، امروز بين مردم اروپا چه جايگاهي داشت.
سرنوشت شاختار چه خواهد شد؟
منطقه دونتسك اعلام استقلال كرده و با نام جمهوري خلق دونتسك شناخته ميشود. هرچند تاكنون فقط كشورهايي مثل سوريه و ونزوئلا و البته روسيه استقلال اين منطقه را به رسميت شناختهاند، اما سرنوشت باشگاههايي مانند شاختار دونتسك كاملا نامعلوم است. احتمال اينكه ناحيه دونباس كه شامل جمهوريهاي خلق دونتسك و لوهانسك ميشود به اوكراين بازگردند بسيار بعيد است. پس براي شاختار گزينههاي محدودي باقي ميماند؛ آنها يا بايد به ليگ روسيه بپيوندند كه يادآور دوران شوروي خواهد بود، يا بايد در ليگ منطقهاي دونباس (در شرايط صلح) به ميدان بروند يا اينكه به عنوان نماد مقاومت عليه روسها، در ليگ يكي از كشورهاي همسايه مثل لهستان به ميدان بروند. گزينه آخر هم ادامه حضور در ليگ اوكراين است كه فعلا با توجه به وضعيت اين كشور و آسيبهايي كه به زيرساختهاي آن وارد شده، نميتوان برگزاري ليگ سراسري فوتبال را حتي در صورت رسيدن به صلح متصور شد. با توجه به اينكه شاختار صدرنشين ليگ فوتبال نيمه تمام اوكراين بود و يوفا نگاه سياسي خاصي به بحران موجود دارد، اين تيم نماينده ليگ اوكراين در ليگ قهرمانان سال بعد خواهد بود. تورنمنتي كه حضور تيمهاي روس فعلا در آن ممنوع شده.