• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5207 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۵ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

ريشه و سرنوشت ارز مسموم-2

بعيد مي‌دانم كه در عمل با اجراي موفقي همراه شود.  فارغ از اين جزييات كه امري فني است، هدف اصلي اين طرح، كسب منابع ريالي براي تامين كسري بودجه است و از آنجا كه ايده‌هاي دولت براي حل ديگر مسائل اقتصادي نيز روشن نيست در نتيجه به نظر مي‌رسد كه تورم سال جاري اگر بيشتر از سال ۱۴۰۰ نشود، كمتر نيز نخواهد شد و عوارض افزايش قيمت‌هاي چند قلم كالاي اساسي مزبور به ساير اقلام نيز سرايت خواهد كرد. به ويژه با قيمتي كه براي گندم در نظر گرفته‌اند و نيز با افزايش ۶۰ درصدي دستمزدها بايد خود را براي شرايط سخت‌تري آماده كرد.  منتقدان نسبت به اين وضعيت چه كاري مي‌توانند يا بايد انجام دهند؟ به‌طور خلاصه كار چنداني نمي‌توان كرد. اين تصميمي است كه گرفته شده و بازگشت از آن و حتي اصلاح اساسي آن تقريبا غيرممكن است. حمايت منتقدين از تصميمي كه ابعادش روشن نباشد، پذيرفتني نيست. ولي مخالفت با آن نيز ضرورتي ندارد. بايد اجازه داد تا اين قدرت كاملا يكدست كارايي خود را نشان دهد. نقد اقتصادي اين تصميمات ممكن نيست، چون فاقد پايه و منطق اقتصادي است، نقد سياسي نيز عوارض خود را دارد. بايد منتظر بود تا خودشان آثار و تبعات مثبت و منفي سياست‌هاي جاري را ببينند. فقط بايد اميدوار بود كه فنر نقدينگي باز نشود كه با ابرتورم نمي‌توان شوخي كرد. پاسخ به حل مساله امروزِ اقتصاد ايران را نبايد در دانش اقتصادي دنبال كرد. ديدم كه چند نفر از اقتصاددانان اين نكته را متذكر شده و سكوت اختيار كرده‌اند. متاسفانه اميد به حل مسائل اقتصادي امروز ايران را بايد در ميدان سياست جست‌وجو كرد كه راه آن نيز باز نيست.  در هر حال اميدواريم كه همه برداشت‌ها و تحليل‌هاي بنده نادرست باشد و نواصولگرايان بتوانند مسائل اقتصادي را حل كنند. به ويژه آنكه ديگر حق ندارند عوامل خارجي و داخلي را عامل شكست بنامند.  اكنون مساله همه ما ايران است و نه هيچ چيز ديگر. گرچه اميدواريم كه نواصولگرايان موفق شوند، ولي متاسفانه شخصا معتقدم كه تنها شانس و امكان آنها تغيير دادن رويكردشان در حوزه سياست است و پيش از اين تغيير، در اقتصاد هيچ شانسي ندارند.

جراحي  يك مريض  رو به موت

اگر چنين است، كدام جزء و بخش اين پيكره دچار فساد و بيماري شده است؟ راس هرم؟ ميانه هرم؟ كدام جزء؟ كدام بخش؟ اين‌گونه است كه معتقدم موضوعي كه اين روزها در فضاي عمومي كشور ذيل عنوان جراحي اقتصادي مطرح شده از منظر معنايي و بنيادين، ايرادات عديده‌اي دارد و از منظر آكادميك فاقد معناي اقتصادي است. اما احتمالا اگر از چهره‌هاي دولتي پرسش كنيم، خواهند گفت، منظور از جراحي اقتصادي آن است كه دولت، ديگر قصد ندارد از مُسكن‌هاي زودگذر براي حل مشكلات اقتصادي بهره ببرد و تلاش مي‌كند تا با شناسايي درست درد، درمان مناسب را در نظر بگيرد. از اين منظر بايد به اين نكته اشاره كرد، همان‌گونه كه در دوران پسامدرنيسم، اطبا و پزشكان جز در موارد ضروري و حياتي اقدام به جراحي و شكافتن پيكره بيمار نمي‌كنند، در بخش‌هاي اقتصادي نيز علما، جز در مواردي بسيار نادر، راي به خونريزي‌هاي گسترده و تعديل‌هاي بنيان‌افكن نمي‌دهند. مهم‌تر از آن، يكي از اصلي‌ترين موارد براي فرد درمانگر، زمان آغاز درمانگري است. اقدام زودهنگام به اندازه تاخير در بهبود مي‌تواند خطرآفرين و بحران‌زا باشد. ناگفته پيداست، امروز اكثريت قريب به اتفاق اساتيد اقتصادي، هم راي و هم نظرند كه تداوم تخصيص ارز ترجيحي به شكل و شمايل قبلي، عاقلانه نيست. اما همين اساتيد تاكيد مي‌كنند كه زمان براي انجام يك چنين اصلاحاتي مناسب نيست. در شرايطي كه هنوز پرونده احياي برجام به سامان  نرسيده است، موضوع FATF  حل و فصل نشده و مهم‌تر از آن اقناع لازم در افكار عمومي صورت نگرفته، يك چنين اقدامي بسيار خطرناك به نظر مي‌رسد. تزريق داروي بيهوشي به بيماري كه با مجموعه‌اي از مشكلات و نارسايي‌ها روبه‌روست، نه‌تنها باعث بهبود او نمي‌شود بلكه خطر فروپاشي و مرگ را براي او به دنبال دارد. دولت در شرايط تحريمي تصور مي‌كند كه با تزريق 300 يا 400 هزار تومان مي‌توان مجموعه تبعات برآمده از آزادسازي قيمت‌ها را جبران كرد كه تصور اشتباهي است. فراموش نكنيد كه حذف ارز 4200 توماني، باعث گراني ارز و نهايتا افزايش قيمت مجموعه اقلام و خدمات در كشور مي‌شود. طبيعي است كه با 300 هزار تومان يارانه نمي‌توان پاسخگوي اين حجم از نوسانات قيمتي بود. اين روند باعث ايجاد فشار زايدالوصف در زندگي دهك‌هاي متوسط و محروم جامعه مي‌شود كه تبعات آن بدون ترديد در ساير حوزه‌هاي اجتماعي، فرهنگي و امنيتي بروز و ظهور پيدا مي‌كند. تبعاتي كه بايد ديد شراره‌هاي آن تا كجا زبانه مي‌كشد؟


چرا در ايران همدلي لازم با مرگ ابوعاقله به چشم نيامد؟ 

 اما حساسيت و‌ همدلي لازم نسبت به مردم مظلوم فلسطين و... به چشم نمي‌خورد؟ ساده‌انگاري است اگر باز هم عده‌اي بگويند، مقصر همه اينها فضاي مجازي است و لابد و در نتيجه بايد در آن را گل گرفت. به نظرم علت را بايد در نوع رفتار دوگانه و متناقض حكمراني در ايران جست‌وجو كرد . نمي‌شود از يك سو كشتار مظلومان و مسلمانان را در نقطه يا نقاطي از جهان محكوم كرد و در همراهي با آنها از توان لجستيك كشور هم مايه گذاشت، اما وقتي مسلمانان در نقطه‌اي ديگر توسط حكومت دوست كشته مي‌شوند، سكوت كرد؟ نمي‌شود تجاوز و اشغالگري را در فلسطين محكوم كرد، اما هجوم ارتش روسيه به اوكراين را در راستاي بهبود اوضاع منطقه قلمداد كرد. نمي‌شود بعد از سال‌ها كه از كشته شدن هاله سحابي در مراسم تشييع پدرش مي‌گذرد و هنوز عاملان مرگ او شناسايي و معرفي و مجازات نشده‌اند، به كشته شدن مظلومانه شيرين ابوعاقله اعتراض كرد، آنچه باعث عدم همدلي جامعه ايران با مرگ شيرين ابوعاقله مي‌شود، مجموعه‌اي از استانداردهاي دوگانه و تناقض‌هاست كه در چنين مواقعي به رخ كشيده مي‌شود. چيزي به نام ظلم خوب و ظلم بد، متجاوز و اشغالگر خوب و متجاوز و اشغالگر بد وجود ندارد. ظلم و تجاوز و اشغالگري يك معني بيشتر ندارد و ظالم، ظالم است. اين استانداردهاي دوگانه در كنار انواع گسست‌ها، ذيل بي‌اعتمادي به حكمراني باعث مظلوميت دوچندان امثال شيرين ابوعاقله در جامعه ايران شده است. تناقض‌ها و استانداردهاي دوگانه را دريابيد و براي آن چاره‌اي غير از رويكردها و رفتارهاي سلبي و قهري پيدا كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون