به سوي خرمشهر
مرتضي ميرحسيني
بهار 1361 در چنين روزي، چند قدم مانده به آزادي خرمشهر برخي رسانهها و نشريات غربي از جنگ ما و بعثيها گفتند و هركدام از منظري از آنچه در جريان بود، نوشتند. راديو صداي امريكا گفت «گزارشهاي خبري حكايت از آن دارد كه ممكن است ايران خود را براي دست زدن به حملهاي عمده در راه بازپس گرفتن خرمشهر آماده كند» و روزنامه انگليسي گاردين - كه خبرنگارش همراه نيروهاي عراقي در خرمشهر بود - نوشت «گرچه اخيرا نيروهاي عراقي در خوزستان بسياري از خطوط اوليه دفاعي خود را رها كردهاند و عقب نشستهاند، اما نشانهاي از عقبنشيني آنها در ناحيه خرمشهر ديده نميشود. آنها دوباره مشغول ساختن سنگرهاي خاكي با بولدوزر هستند تا در پشت آنها صدها تانك و توپ سنگين مستقر كنند.» اما اكونوميست روايت متفاوتي با روايت گاردين داشت. اين نشريه از ترديد عراقيها خبر داد، اينكه «دولت عراق گويا تاكنون تصميم نگرفته است كه خرمشهر را بعد از چند هفته يا چند ماه جنگ سنگين ترك كند يا اينكه بدون جنگ آن را تخليه نمايد.» تايمز لندن و نيويورك تايمز، تحليلهاي ديگري داشتند. روزنامه انگليسي نوشت «از همان ابتدايي كه نام خرمشهر به خونينشهر مبدل شد، مقامات ايراني به شهر ويرانشدهاي كه روزگاري يك بندر بزرگ بود جنبه نمادين و قهرماني دادند. آزادسازي خرمشهر، معنياش گرفتن انتقام خون شهيدان است و ايرانيها مصمم هستند خرمشهر را از اشغال دشمن آزاد سازند. اهميت مذهبي چنين پيروزياي در خليج فارس و به ويژه كشورهايي كه داراي تعداد زيادي اهالي شيعهمذهب هستند، بازتاب و واكنش جدي خواهد داشت. از نقطهنظر سوقالجيشي، سقوط خرمشهر پايان دادن هرگونه اميد عراقيها براي تسلط بر آبراه شطالعرب (اروند رود) است. ادعاي مالكيت عراق بر اين آبراه يكي از دلايل ظاهري اين جنگ طولاني و مصيبتبار است.»
نيويورك تايمز هم از ادامه ضدحملات ايران، حتي احتمالا در آن سوي مرزهايش گفت و افزود «عراقيها كه پس از دادن تلفات بسيار زياد، در اوايل جنگ خرمشهر را تسخير كردند، اكنون چنانچه مجبور به عقبنشيني از اين شهر بشوند به بزرگترين شكست خود در طول جنگ تن در خواهند داد.» بزرگي شكست عراقيها در اين بود كه آنان در آغاز تجاوز نظامي، از تسخير چندروزه كل خوزستان و بعد از آن، پيشروي تا تهران صحبت ميكردند و در توهم كسب پيروزي آسان و سريع، آتش جنگ را شعلهور كرده بودند.
اما در همان خوزستان گير كردند، به تنگنا افتادند و حالا (يعني در بهار 1361) در يك قدمي شكست و عقبنشيني قطعي بودند. همان روز روزنامه سوري تشرين، كه نگاه رسمي حاكميت اين كشور را منعكس ميكرد نيز در سرمقالهاش به همين نكته اشاره داشت.
اينكه كسي كه اين جنگ خونين را شروع كرده است صدام است و ايران فقط از خودش و از خاكش دفاع ميكند. سردبير اين روزنامه - كه كشورش تنها كشور عرب نزديك به ايران در جنگ تحميلي بود- ميگفت حتي اگر نيروهاي ايراني سربازان اشغالگر را از خاك خودشان بيرون كنند و بعد در ادامه درگيريها وارد خاك عراق شوند، تنها كسي كه تهديد ميشود و به خطر ميافتد صدام است. ميگفت اين صدام است كه بايد تنبيه شود و رژيم او، نه فقط براي آنچه در تجاوز به ايران كرده كه براي خسارتهايي كه به مردم و كشور عراق زده و ناامني و بحراني كه در منطقه ايجاد كرده است نيز بايد سرنگون شود.