زوال نمايشگاه
محسن آزموده
نمايشگاه كتاب به شكل غريبي خالي و خلوت است. اين گزاره ترجيعبند عمده گزارشهاي بازديدكنندگان از نمايشگاه بينالمللي كتاب در روزهاي اخير است كه از چهارشنبه گذشته در مصلاي تهران به صورت حضوري شروع به كار كرده است. شخصا پنجشنبه عصر با دوستم به نمايشگاه رفتم و ادعاي بالا را قويا تاييد ميكنم. باتجربهها به خاطر دارند كه در سالهاي پيشين، قبل از همهگيري كرونا و تعطيلي دو ساله برگزاري حضوري نمايشگاه كتاب، روزهاي پاياني هفته، به خصوص پنجشنبه عصر معمولا شلوغترين ساعات بازديد از نمايشگاه بود، خيابانها و مسيرهاي منتهي به نمايشگاه غلغله بود و در سالنها و راهروهاي بين غرفهها، جاي سوزن انداختن پيدا نميشد.
امسال اما بهرغم خنكي مطبوع هوا در مقايسه با سالهاي پيشين، خبري از اين حرفها نيست و نمايشگاه به طرز محسوسي در مقايسه با قبل از كرونا خلوتتر است. به نظر ميرسد استقبال خود ناشران هم از نمايشگاه كم شده. در راهروهاي نمايشگاه، تعداد قابل توجهي غرفه خالي به چشم ميخورد، ضمن آنكه برخي ناشران صاحبنام و بزرگ مثل ني و مركز و ققنوس و نيلوفر امسال در نمايشگاه حاضر نشدهاند.
براي اين كمرونقي و خلوتي، علل و دلايل زيادي ميتوان برشمرد، مثل گران شدن قيمت كتاب همسو با ساير كالاها در حالي كه كتاب در هر صورت جزو كالاهاي ضروري محسوب نميشود، شيوع كرونا و تداوم عواقب آن از جمله نگراني از بيمار شدن در فضاهاي پرازدحام و شلوغ سربسته، شرايط ناگوار اقتصادي مردم، افزايش تعداد كتابفروشيها و فروشگاههاي كتاب در سراسر كشور، راه افتادن و رواج امكان خريد آنلاين كتاب با شرايط سادهتر و قيمتها و تخفيفهاي قابل ملاحظه، تعليق دو ساله نمايشگاه حضوري و عادت كردن بسياري به خريد و تماشاي مجازي كتاب، وضعيت معلق دانشگاه از حيث حضوري يا آنلاين برگزار شدن به عنوان يكي از اصليترين مراكز و نهادهايي كه مشتريان نمايشگاه از آن ميآمدند، نزديك بودن زمان برگزاري فعلي با آخرين نمايشگاه مجازي كتاب در بهمن ماه سال 1400 بدين معنا كه بسياري از علاقهمندان و مشتريان كتاب، آثار مورد نظرشان را چند ماه پيش ديده يا تهيه كردهاند و ديگر تمايلي به حضور در نمايشگاه ندارند و....
مجموعه علل و دلايل مذكور توجيهي از وضعيت رو به زوال نمايشگاه كتاب و عدم اقبال جامعه از آن ارايه ميكند، رويدادي كه تا چند سال پيش، بيترديد، پرمخاطبترين و پرشور و هيجانترين رويداد فرهنگي سالانه در سطح كشور محسوب ميشد و در روزهاي نمايشگاه، جمع كثيري از اهل فرهنگ و كتابدوستان را به محل نمايشگاه ميكشاند.
از اين حيث بيرونقي نمايشگاه كتاب، تنها موجب آسيبي قابل توجه به صنعت نشر و ناشران مستقلي نيست كه با هزار خون دل كتابهايي را براي عرضه آماده ميكنند، بلكه مهمتر از آن، از دست رفتن شور و هيجان فرهنگي در سطح عمومي و ملي است.
نمايشگاه بينالمللي كتاب، در همين سالهاي نزديك پيش از كرونا، حتي اگر خيلي هم «بينالمللي» و جهاني نبود، دستكم فرصتي مغتنم بود براي آشنا شدن خانوادههاي ايراني با كتاب و ايشان را ترغيب ميكرد، لااقل سالي يكبار در ميان كتابها قدم بزنند و اگر هم نميخوانند، لااقل با عناوين آثار آشنا شوند يا چند كتاب براي خانهشان تهيه كنند، شايد روزي روزگاري كسي در خانه آن كتابها را بخواند.
البته در همان سالها هم بسياري از منتقدان از منظرهاي مختلف به نقد نمايشگاه كتاب ميپرداختند و آن را از جنبههاي متفاوت نقادي ميكردند.
براي مثال برخي با مقايسه نمايشگاه كتاب ايران با ساير كشورها، وضعيت فستيوالي، شلوغ و پرازدحام نمايشگاه كتاب در ايران را مطلوب نميدانستند و معتقد بودند كه بيشتر فروشگاه است تا نمايشگاه. اين منتقدان فرهنگ عامه، آگاهانه و ارادي يا ناآگاهانه و غيرتعمدي به اين نكته متذكر نبودند كه نمايشگاه كتاب در جايي كه فضاهاي جامعه مدني در آن محدود و اندك است، فرصتي مغتنم براي حضور مردم در عرصه عمومي است. در ساير جاها، فضاهاي عمومي زيادي براي حضور همگاني با بهانهها و مستمسكهاي گوناگون مثل انواع جشنها و فستيوالها فراهم است، در حالي كه در جامعه ما، چنين فضاهايي به ندرت پديد ميآيد. بنابراين چه اشكالي دارد كه حضور همگاني در عرصه عمومي، اينبار به بهانه كتاب كه انصافا شريفترين و نجيبترين فرآورده انسان در طول تاريخ است، فراهم آيد؟
احتمالا اگر شرايط مذكور در بالا تداوم بيابد، به زودي در ايران هم شاهد نمايشگاههاي كتاب به صورت تخصصي خواهيم بود، بسيار خلوت، شيك، تر و تميز و بدون حضور ميليوني. شايد نخبگان و نخبهگرايان برج عاجنشين كه همواره خودشان را از «عوام» متمايز ميسازند، از اين وضعيت راضي باشند، اما بيترديد، ركود اقبال از نمايشگاه كتاب نه فقط به صنعت نشر كشور ضربه خواهد زد، بلكه بسياري از اقشار و گروههاي حاشيهاي را هم كه براي سالها از طريق همين رويداد و به مناسبت آن با كتاب و كتابخواني آشنا ميشدند، از آن محروم خواهد ساخت.