دو پرده از نمايش تراژيك تحريم
علي ربيعي
در روزهاي اخير دو پرده از نمايش آثار تحريم در جايي كه انتظارش را نداشتيم، مشاهده كرديم. پرده اول مربوط به توله يوزهايي بود كه مدتي است در فضاي خبري كشور مطرح هستند. در خصوص مرگ دومين توله يوز، معاون سازمان محيط زيست مصاحبهاي با رسانهها انجام داده است.دو گزاره حاوي دو نكته بسيار مهم در اين مصاحبه نهفته است: «تمامي شيرها به دليل مسائل تحريمها، مستقيما قابل خريد نيست و همينها باعث شد توله دوم را از دست دهيم.» و در گزارهاي ديگر گفته شده: «يوزپلنگ گونه خاصي است و دانش آن را نداريم و طبيعتا بايد از دامپزشكان خارج از كشور كمك بگيريم.» دو مساله مهم در اين دو گزاره كه به زبان ساده بيان شدهاند، سالهاست كه در كشور ما، تبديل به يك مجادله سياسي رنجآور شده است. با همه توان، در همه تريبونها زمين و زمان را به هم ميبافتند تا آثار تحريم را انكار و تكذيب كنند؛ هرچه گفته ميشد تحريم فقرگستر است و شادي را از زندگي مردم ستانده و بر رنج جامعه افزوده، گويندگان متهم به وادادگي و بيعرضگي!! ميشدند. هرچه استدلال ميشد كه براي برخي مسائل، خصوصا دارو و تكنولوژيهاي برتر روز، نيازمند تبادل دانش در سطحجهاني هستيم؛ جور ديگري اتهام زده ميشد. خبر مرگ توله يوزهاي ايراني تاسفانگيز است و اين مصاحبه با نكاتش تاملانگيزتر. اما پرده دوم اين داستان را گزارشگر ويژه سازمان ملل در كنفرانس مطبوعاتي در معرض ديد گذاشت؛ جايي كه يادآوري كرد: «تحريمها ۱۰۰ تا ۱۲۰ ميليارد دلار از داراييهاي ايران را مسدود كرده و موجب افزايش قيمت كالاهاي وارداتي و كاهش كيفيت آنها شده است.» او گفت كه تحريمها روي واردات دارو و مواد غذايي هم اثر گذاشته است. او همچنين به حضور نيم ميليون كودك افغانستاني در ايران اشاره كرد در حالي كه حتي آژانسهاي سازمان ملل هم به خاطر تحريمها نميتوانند تعهداتشان براي كمك به ايران را جهت رسيدگي به اين مساله انجام دهند. اين دو موضوع به خوبي نشان از اثرگذاري غيرقابل انكار تحريمها، نه تنها بر اقتصاد بلكه حتي بر سبك زندگي ايرانيان در همه شوونات اجتماعي دارد كه البته شايد براي مردم امري روشن و بديهي باشد، اما همچنان شاهد هستيم كه برخي مسوولان و فعالان سياسي هنوز درصدد انكار آن برميآيند و در تداوم مشي سياسي ناپسندي كه هدف از آن تخطئه دولت قبل بود، اهميت تحريم را انكار ميكنند. آنها ميدانند كه اگر امروز به آثار تحريم اقرار كنند با اين پرسش مواجه خواهند شد كه در اين صورت چرا در سالهاي گذشته كه تحريم با شدت و جديت بيشتري به اجرا گذاشته ميشد، سكوت پيشه كردند و گاه فراتر از سكوت در همراهي ناخواسته با تحريمكنندگان، دولت را تنها مقصر وضعيت اقتصادي كشور در كوران آن جنگ شوم اقتصادي و رواني ميدانستند. به ياد ميآورم كه در آن روزها و در حالي كه دولت سخت سرگرم حقخواهي ملت ايران در مجامع بينالمللي و فشار بر دولت ياغي امريكا براي رفع تحريمهايي بود كه جان و مال ملت را به مخاطره انداخته بودند، عدهاي در داخل كشور به خيال آسيب رساندن به اعتبار دولت، اثر تحريمها را به هيچ گرفته و به اين ترتيب خوراك تبليغاتي براي كارزار فشار حداكثري فراهم كردند. در آن مقطع دشوار و زجرآور كه نمايندگان پيشرو ما در آن مجامع از آثار ويرانگر تحريم بر دارو، غذا و مايحتاج زندگي مردم سخن ميگفتند؛ بدترين دشمنان ايران با استناد به همان كمانديشان در داخل كشورمان، برچسب دروغگويي به نمايندگان و وكلاي اين ملت در دادگاههاي بينالمللي ميزدند. هر چه بود آن روزهاي سخت گذشت و تاريخ قاضي منصفي است. امروز به بهانه دو اتفاق مزبور، خواستم به منكران تحريم يادآوري كنم كه اگر ارزيابي دولتها را در ويرانگري تحريمها نميپذيريد لااقل شايد از سرنوشت يوزهاي ايراني و روايت فرستاده ويژه سازمان ملل واقعيتها را دريابيد. پيشتر، وقتي از تاثير مرگبار تحريمهاي ظالمانه در تهديد زندگي، معيشت، نشاط و روان جامعه و نيز از همبستگي تحريم و افايتياف در به خطر انداختن جان انسانها سخن گفته ميشد، بايد ريسك انواع برچسبها به جان خريده ميشد. اين روزها آنچه انكار ميشد، اندك اندك بر زبانها جاري ميشود. امروز كاملا مشخص شده است كه هيچ كس در پي گره زدن تحريمها به سفره مردم نبود . اقتصاددانان برجسته و واقعگرا گفتند و نوشتند كه اقتصاد اين روزهاي ايران سياسي و رفتاري است. آن روز برخي اقتصادكمدانان، چه فريادها سر دادند؛ (نميخواهم بگويم اين گوي و اين ميدان، كجاييد اي پهلوانان سخن!) تحريم سفره مردم را قيچي كرده بود. تفكيك سفره مردم از برنامه رفع تحريم هم غير واقعبينانه بود و هم نقش تحريمگران در كاهش سفره مردم را ناديده ميگرفت. به نوعي اشغالگران زندگي را مبرا مينمود و جهتگيري را به غلط با اميال سياسي داخلي به دولت وقت نسبت ميداد. به هر حال، به نظر من بايد از شفافيت گفتاري اين روزها استقبال كرد. خوشبختانه امروز به مدد تلاشهاي صورت گرفته، از ايران رفع شبح امنيتيسازي شده و امريكا تبديل به يك محكوم اخلاقي و تنها در عرصه بينالمللي شده است. امروز مدبرانهترين تصميم اين است كه تا زماني كه هنوز ايران در سمت مظلوم و دولت امريكا در سمت تحريمگر قرار دارد و به نحوي جامعه جهاني ايران را صاحب حق قلمداد ميكند، مديريت تحريمزدايي را به پيش ببريم. تجربه تاريخي و كارشناسان برجستهاي كه امروز مشخص شد دلبستهترين افراد به ميهن بودهاند و نه به بيگانه؛ معتقدند در گذر زمان تغييرات جهاني و محيطي اوضاع را پيچيدهتر ميكند. در همين روزها شاهد بوديم كه روسها با برنامهريزي و بدون هيچ ملاحظهاي منافع خود را دنبال ميكنند و به دنبال منافع خود بازارهاي انرژي و فولاد كه از مزيتهاي صادراتي ما به شمار ميرود را آسيبپذير كردهاند. بازي چين، خريدار عمده نفت ما نيز مبتني بر منافع خودشان دنبال ميشود و اين طبيعت نظام اقتصادي سياسي است. كلام آخر اينكه هر گونه اصلاح ساختار در بخش اقتصاد بدون اصلاح ساختار در بخش سياسي كارآمد نبوده و بسيار پيچيده خواهد بود. بدون ترديد همه از تلاشهاي دولت براي احقاق حق مردم در دستيابي به منافع اقتصادي در فضاي بينالملل و عقب راندن تحريمگران استقبال ميكنند و حمايت همه گروههايي كه تا ديروز متهم ماجرا بودند را نيز خواهند داشت.