توصيههاي فرزاد آشوبي به خانوادهها و فوتباليستهاي نوجوان
تاييد وجود فساد در مدارس فوتبال و آكادميها توسط سرمربي تيم نوجوانان پرسپوليس
آنهايي كه بضاعت مالي دارند با پول به رشد بچههايشان كمك ميكنند
علي ولياللهي |وضعيت فوتبال پايه ايران به مراتب بدتر از وضعيت تيمهاي بزرگسالان است. جدا از اينكه پروسه رسيدن يك استعداد از سنين پايين به سطح اول فوتبال كاملا معيوب است،عدم پوشش رسانهاي فعاليتها و مسابقات تيمهاي رده سني باعث شده ساختارهاي فسادزا شكل بگيرد. چندي پيش مجتبي جباري پيشكسوت باشگاه استقلال و تيم ملي از فساد در فوتبال پايه و مدارس فوتبال كشور گفت كه بازتاب گستردهاي داشت. آن اظهارات تقريبا مقارن شد با انتخاب فرزاد آشوبي بازيكن سابق سرخابيهاي پايتخت و تيم ملي به عنوان سرمربي تيم نوجوانان پرسپوليس. انتخابي كه نشان ميدهد مديران باشگاه بعد از سالها تصميم گرفتهاند يك نگاه حرفهاي به تيمهاي پايه داشته باشند. هرچند انتصاب محسن خليلي به عنوان مدير تيمهاي پايه پرسپوليس حاشيههاي زيادي را هم به دنبال داشت و ابتدا محمد پنجعلي مسائلي را مطرح كرد و سپس سپهر حيدري با خليلي وارد جنگ لفظي شد. با فرزاد آشوبي سرمربي جديد تيم نوجوانان پرسپوليس همكلام شديم و دو بحث عمده در مورد ساختارهاي فوتبال پايه در ايران و برنامههاي ايشان براي نوجوانان پرسپوليس را بررسي كرديم. همچنين گريزي زديم به وضعيت تيم ملي فوتبال بعد از لغو بازي دوستانه با كانادا.
آيا در باشگاه پرسپوليس زيرساختهاي لازم براي تيمهاي ردههاي سني فراهم است؟
سوال شما خيلي كلي است. اينكه زيرساخت فراهم كردند يعني چه؟
يعني نوجوانان استاديوم دارند؟ زمين تمرين دارند؟ امكانات كافي براي آنها فراهم شده؟
اين صرفا ملاك نيست. در بحث فوتبال پايه ما به پيشنيازهاي مهمتر و بزرگتري نياز داريم. باشگاهي به بزرگي و قدمت پرسپوليس و ميزان هواداران پرشمارش كه دارد ميتواند قدمهاي به مراتب وسيعتر و بزرگتري بردارد. اگر بخواهيم نزديك به استاندارد رفتار كنيم پرسپوليس ميتواند دهها مدرسه فوتبال، تاكيد ميكنم روي مدارس فوتبال و نه تيمهاي پايه، در اقصي نقاط ايران داشته باشد كه خروجي اين مدارس فوتبال به نوعي وصل باشند به سيستم آكادمي باشگاه. اينها ميتوانند دايم و به صورت مرتب هر فصل بازيكنان نخبه و باكيفيت را به باشگاه و آكادمي معرفي كنند. اگر بخواهيم به شكل حرفهاي به موضوع نگاه كنيم اين مسير درست است. اما خب ميدانيم چنين فضايي در فوتبال كشور ما خيلي خيلي مغفول مانده و شايد به غير از دو يا سه باشگاهي كه در اين زمينه هدفمند و با برنامه حركت ميكنند سايرين فاصله زيادي با استانداردها دارند. اما مشخصا در مورد تيم نوجوانان پرسپوليس نام بزرگ اين باشگاه و علاقهمندان زيادي كه باشگاه دارد اين دورنما را در اختيار ما ميگذارد كه بتوانيم بازيكنان شايسته و خوبي را در اختيار بگيريم و آنها با كيفيتي كه از خودشان نشان ميدهند ميتوانند در سالهاي آينده رشد خوبي در فوتبال كشورمان داشته باشند.
سلسلهمراتب ورود يك استعداد به فوتبال از مدارس فوتبال به آكادمي باشگاه و سپس و تيم نوجوانان است؟
قبل از نوجوانان نونهالان است.
ما اين پروسه را در ايران نداريم؟
غير از دو يا سه باشگاه كه در اين زمينه فعاليتهاي مثبتي داشتند حداقل تا آنجايي كه من اطلاع دارم مابقي باشگاهها در اين زمينه عملكرد استانداردي ندارند.
خانوادههايي كه اين گفتوگو را ميخوانند دوست دارند بدانند چطور ميتوانند فرزندانشان را به تيمهاي رده پايه پرسپوليس برسانند.
اصلا قرار نيست خانوادهها بازيكنان را برسانند به تيم. استعدادها بايد شناخته شوند و اين يك فرايند زمانبر و هدفمند و برنامهريزي شده است. به اين شكل نيست كه خانوادهها بخواهند آنها را به باشگاه معرفي كنند. سيستم فوتبالي بايد آنها را بشناسد. بايد آنها را پيدا كند و رشد دهد و فضايي در اختيارشان قرار دهد كه آنها بتوانند كيفيت و تواناييهاي خودشان را عرضه كنند در يك فضاي رقابتي سالم. اين بحث اصلي است. اما خب با توجه به اينكه چنين موضوعي بسيار مغفول مانده در فوتبال ما به هر حال فرمت نرمالي كه در اين سالها شاهد بوديم جريان تست گرفتن از بازيكنان است و عمدتا به اين شكل است كه آنها بازي ميكنند و مربيان ميبينند و اگر تشخيص بدهند آن بچه داراي استعداد است سعي ميكنند فرصت بيشتري به او بدهند اما من معتقدم اين روند، روند سازندهاي نيست و اصولي ندارد. راه درست اين است كه از مدارس فوتبال بچههاي مستعد شناسايي شوند. در ادامه ك ار خوب و قوي انجام دهند و به مرور زمان با رشد فيزيكي و ذهني به تيمهاي نونهالان برسند و در ادامه به مدارج بالاتر. ضمن اينكه قرار هم نيست تمام آن نفراتي كه در سنين پايين مستعد هستند در نهايت به فوتباليستهاي بزرگ تبديل شوند. چون پارامترهاي مختلفي در مسير رشد ذهني و فيزيكي و استايل زندگي اين بچهها در ادامه دخيل خواهد بود كه ممكن است مسيرشان را از سمت فوتبال عوض كنند.
شما قبلا تجربه كار با تيمهاي رده سني را داشتيد؟
بله من دو سال مدرسه فوتبال با بچههاي خيلي كم سن كار كردم. با بچههاي نونهال كار كردم. مدتي اين افتخار را داشتم در تيم زير ۱۳ سال ايران در كنار آقاي وحيد اميري كه مدرس فيفا هستند و شخصيتي بسيار بزرگ و دوست داشتني هستند كار كنم. البته آن همكاري به خاطر كرونا و تغييرات فدراسيون دوام زيادي نداشت.
آقاي مجتبي جباري در مصاحبهاي از فساد در مدارس فوتبال و آكادميها پرده برداشت. اينكه خانوادهها براي موفقيت فرزندانشان پول ميدهند به مربيان و آنها هم گاهي پول را ميگيرند و كاري نميكنند. چنين چيزي هست؟
من تازه ورود كردم ولي در حد شنيدن من هم اين دست مسائل را شنيدم. ميتوانم بگويم اينها وجود دارد و اين به خاطر اين است كه ساختار مشخص و مسير واضحي براي شناسايي و پرورش استعدادهايمان نداريم و به همين خاطر ورود چنين تفكري وجود دارد. همه پدر و مادرها دوست دارند بچهشان به بهترين مدارج برسند. حالا در اين مسير ممكن است كساني بضاعت مالي بيشتري داشته باشند و سعي كنند به اين شكل به رشد بچه كمك كنند كه البته اين كار اصلا هم نه توصيه شده است و نه منصفانه است. ولي خب فضايي كه به هر حال با استانداردهاي حرفهاي فاصله دارد پذيراي اين دست از مسائل و اتفاقات هم خواهد بود.
برنامه شما براي تيم نوجوانان پرسپوليس چيست؟
در وهله اول سعي ميكنيم با ديدن بيشتر بچهها و آنهايي كه ميتوانند در اين جايگاه قرار بگيرند يك تيم مناسب مبتني بر شايستگيهاي فني و رفتاري در اختيار بگيريم و بعد از آن در بعد فني دنبال دو هدف به شكل همزمان هستيم. نتيجه را با فوتبال خوب و فوتبالي كه اصل لذت در آن خيليخيلي تاثيرگذار هست ميخواهيم. هم دنبال اين هستيم كه نتايج خوبي را به دست بياوريم و هم اين را با فوتبالي انجام دهيم كه خود بازيكنان و هم ما كه با آنها كار ميكنيم لذت ببريم و يك مقدار با فاصله بيشتر آنهايي كه بازي و عملكرد اين بچهها را ميبينند لذت ببرند.
آيا ما در ايران ليگ نوجوانان درست و حسابي داريم؟
اين دست مسائل مديريت كلان را ميطلبد. من مربي خيلي تلاش كنم بتوانم آن ايدهها و خواستههاي فني را به بچهها انتقال بدهم و راهكارهايي كه بتوانند آن ايدهها را اجرا كنند. انجام شدن مسابقات و زمانبندي و برنامهريزيها خارج از اختيار باشگاه است و در اين زمينه ميتوانيم عملكرد بهتري داشته باشيم.
نرخ اضافه شدن يك بازيكن ردههاي سني به تيمهاي بزرگسالان قابل قبول است؟
نه! بهشدت پايين آمده و باز هم جوابش صحبتي است كه قبلا با هم داشتيم. تا زماني كه ما ساختار را اصلاح نكنيم فرايند پرورش بازيكنان يك فرايند خيلي سخت و خيلي كم بازده خواهد بود. حتما براي تغيير شرايط نيازمند ساختارسازي هستيم.
اشاره كرديد كه سبك زندگي بچهها در آينده آنها تاثيرگذار است. در اين مورد توضيح بدهيد.
خيلي موارد مشخص و واضحي است و پيچيدگي خاصي ندارد اما نيازمند اصرار و تاكيد است. در اين زمينه نه فقط مربيان و نه فقط خود بازيكنان كه خانوادهها هم نقش پررنگ و مهمي دارند مثل اينكه اگر يك بازيكن در سنين پايه كه ابتداي مسير بزرگ و سختي هست كه در آينده با آن روبرو خواهد شد بايد ياد بگيرد كه مدل استراحتي او بايد به چه شكلي باشد. مدل روبرو شدنش و استفادهاش از فضاي مجازي به چه شكل باشد. چه الگوهاي تغذيهاي مناسب او هست و بايد رعايت شود. حتي مدلهاي رفتاري. به هر حال برخي از اين بچهها در طول مسابقات مصاحبههاي مطبوعاتي خواهند داشت. چه ديداري چه شنيداري و چه مكتوب. بايد ياد بگيرند از همين الان و از سنين كم چطور با شرايطي كه در آينده با آن روبرو خواهند بود طرف بشوند. حتي اگر يك مقدار فضا حرفهايتر بشود در زمينه مدل استفاده از شرايط جديد مالي هم ميتوان اين بچهها را آموزش داد.
در مورد تيم ملي هم صحبت كنيم. بازي ايران و كانادا لغو شد. تحليل شما از شرايط تيم ملي در فاصله ۵ ماه تا جام جهاني چيست؟
در وهله اول كه واقعا متاسفم اين اتفاق افتاد و متاسفم براي هر جايي كه سياست وارد ورزش ميشود و روح پاك ورزش را خدشهدار ميكند. اين موضوع اول. اما به هر حال كاش اين اتفاق نميافتاد و من فكر ميكنم تا اينجا ما فرصتها را داريم از دست ميدهيم. خيلي بهتر ميشود اگر بتوانيم يك برنامه مدون و زمانبندي شده مشخص را تا ابتداي جام جهاني در نظر بگيريم. چون فيفاديها مشخص است كه در چه زمانهايي انجام ميشود. ما هم ميتوانيم زمانبندي كنيم تا كادرفني و بازيكنان بدانند در چه زمانهايي و چه مناسبتهايي با چه تيمهايي قرار است بازي بكنند. اين رويهاي كه در حال حاضر وجود دارد مورد قبول نيست و اميدواركننده. اميدوارم به زودي شرايط تغيير پيدا كند.
شما قبلتر از نظر فني اسكوچيچ را تاييد كرديد، اما الان از ايشان انتقاد ميشود كه چرا مثل كيروش براي پيشبرد اهداف تيم ملي جنجال به پا نميكند؟
من به شخصه رفتار اسكوچيچ را ميپسندم. نيازي به جنحال و هياهو نيست. بهتر است كه اين دست از مسائل توي خانواده فوتبال و فدراسيون پيگيري شود. همه ميدانيم اين بيبرنامگي كه بخش بزرگي از آن مربوط به دولت كانادا بوده كه اين اتفاق را رقم زده يك جورهايي شايد ناخواسته بوده. يعني در اين يك زمينه خاص نميشود فدراسيون را خيلي مقصر قلمداد كرد. اما در اينكه فدراسيون ما يا سازمان تيمهاي ملي ما هنوز برنامه مدون و مشخصي تا آغاز مسابقات ندارند و رقبا مشخص نشدند، بخشي است كه نيازمند تلاش و همراهي بهتري با آقاي اسكوچيچ است. حتما بايد آقاي اسكوچيچ نسبت به اين مسائل حساسيت به خرج بدهند و گله داشته باشند و مقتدرانه بايستند پاي خواستههايشان اما مطرح كردنش در فضاي عمومي و رسانهاي را من خيلي نميپسندم.
برخي از هواداران نگران افت لژيونرها مثل آقاي جهانبخش و آزمون هستند. اين نگراني بجاست؟
به نظرم خيلي جاي نگراني نيست. مخصوصا راجع به اسامي كه نام برديد. آقاي جهانبخش و آقاي آزمون. سردار كه انتقال خيلي خوبي داشت به يك تيم خيلي خوب در آلمان و طبيعتا تيم جديد شرايط متفاوت و اتمسفر ديگري دارد كه كار را براي هر بازيكني از جمله آزمون سخت ميكند. به نظرم جاي نگراني وجود ندارد. در مورد عليرضا هم به همين شكل. بعد از نيمكتنشينيهاي پرتعداد به يكي از باشگاههاي خيليخيلي بزرگ هلند انتقال پيدا كرده و باز هم به هر حال مسير سخت و دشواري را براي ادامه راه حرفهاي پيش رو دارد. من از اين جور انتخابها لذت ميبرم. پس جاي نگراني نيست در مورد اين اسامي. ما تيم خوبي داريم و عملكرد خيلي خوبي از خودش نشان داده و فكر ميكنم با زماني كه باقي مانده و بازيهاي دوستانه و اردوهاي متناسب ميتوانيم اميدوارتر باشيم.
ميتوانم بگويم چيزي كه آقاي مجتبي جباري در مورد وضعيت آكادميها ميگويد وجود دارد و اين به خاطر اين است كه ساختار مشخص و مسير واضحي براي شناسايي و پرورش استعدادهايمان نداريم و به همين خاطر ورود چنين تفكري وجود دارد. همه پدر و مادرها دوست دارند بچهشان به بهترين مدارج برسند. حالا در اين مسير ممكن است كساني بضاعت مالي بيشتري داشته باشند و سعي كنند به اين شكل به رشد بچه كمك كنند.
اينكه فدراسيون ما يا سازمان تيمهاي ملي ما هنوز برنامه مدون و مشخصي تا آغاز مسابقات ندارند و رقبا مشخص نشدند، بخشي است كه نيازمند تلاش و همراهي بهتري با آقاي اسكوچيچ است. حتما بايد آقاي اسكوچيچ نسبت به اين مسائل حساسيت به خرج بدهند و گله داشته باشند و مقتدرانه بايستند پاي خواستههايشان اما مطرح كردنش در فضاي عمومي و رسانهاي را من خيلي نميپسندم.