سينا عضدي، پژوهشگر شوراي آتلانتيك در گفتوگو با «اعتماد»:
ورود به چرخه تشديد تنش
نتيجهاي جز باخت - باخت ندارد
تاخير در احياي برجام، فرصت افزايش فشار را به لابيها ميدهد
محمدحسين لطفالهي
همزمان با پيگيري كند و با واسطه مذاكرات برجامي، ايران در حل و فصل اختلافات با آژانس ناكام مانده و فشار ايالات متحده و متحدانش براي صدور قطعنامه شوراي حكام عليه تهران در كنار بازي تخريبگرانه اسراييل باعث شده است شرايط از هميشه پيچيدهتر باشد. «اعتماد» در گفتوگو با سينا عضدي، پژوهشگر سياست خارجي در شوراي آتلانتيك به بررسي اختلافات تهران و آژانس، سناريوهاي احتمالي در شوراي حكام و موضوع مذاكرات هستهاي پرداخته است. عضدي باور دارد كه هر چه بيشتر وقت براي احياي برجام تلف شد، لابيهاي خارجي و داخلي فرصت يافتند فشارها عليه دولت بايدن را افزايش دهند. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
ارزيابي شما از گزارش اخير آژانس بينالمللي انرژي اتمي درباره ايران چيست و بار معنايي آن براي جمهوري اسلامي ايران را چگونه ميبينيد؟
برداشت من اين است كه اين گزارش به هيچوجه به نفع ايران نيست. اينكه يك نهاد ناظر بينالمللي اعلام كند كه ايران همكاري لازم را به عمل نميآورد و پاسخ پرسشهاي فني آژانس را نميدهد، تصوير خوبي از ايران ايجاد نميكند. بهخصوص در زماني كه نشست شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي به زودي برگزار خواهد شد و به احتمال زياد يكي از اصليترين موضوعات مورد بحث در نشست اين شورا، مساله ايران خواهد بود. احتمال صدور بيانيه عليه ايران با توجه به گزارش دبيركل بسيار زياد است. بايد توجه كنيم كه موضوع سوالات آژانس فعاليتهاي گذشته ايران است و عدم ارايه پاسخ دقيق و فني به اين سوالات نه تنها روي وجهه ايران تاثير منفي ميگذارد، بلكه آينده توافق هستهاي را نيز تحت تاثير قرار خواهد داد.
اين نگراني وجود دارد كه اقدامات و گزارشهاي اخير آژانس بينالمللي انرژي اتمي منشا سياسي داشته باشد و دبيركل تحت تاثير فشارهاي برخي بازيگران ديگر چنين گزارشي را آماده كرده باشد. نظر شما درباره سياسي بودن يا نبودن گزارشها و فعاليتهاي آژانس چيست؟
حقيقتا فكر نميكنم كه گزارشهاي آژانس سياسي باشند. كار آژانس بينالمللي انرژي اتمي يك كار فني است. با اينكه گزارشهاي اين نهاد روي مذاكرات احياي برجام و آينده توافق هستهاي تاثيرگذار است اما معتقد نيستم كه اين اثرگذاري دو طرفه باشد و آژانس به خاطر مذاكرات از كارهاي فني خود چشمپوشي كند. ما ميتوانيم بگوييم در زمانهايي كه تحريمها بيشتر شده، يك تروري صورت گرفته يا يك خرابكاري در ايران انجام شده، تهران دسترسي بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي را محدودتر كرده و روابط ايران و آژانس هم تحت تاثير قرار گرفته است. شخصا اما تصور من اين نيست كه رابطه ايران با آژانس سياسي است و هنوز به باور من مسائل فني اصليترين موضوعاتي هستند كه كيفيت اين رابطه را تعيين ميكند.
به هر حال فشارهاي خارجي و به خصوص نقش اسراييل را در وضعيت فعلي روابط ايران و آژانس نميتوان ناديده گرفت. در نشست پيش روي شوراي حكام هم كه به آن اشاره كرديد، با توجه به اخبار تهيه پيشنويس از سوي ايالات متحده و كشورهاي اروپايي، احتمال صدور قطعنامه عليه ايران وجود دارد. با اين توصيف واكنش تهران بايد چه باشد؟
اينكه اسراييل اسناد محرمانه ايران را منتشر ميكند به دليل اين است كه روي افكار عمومي و جلسه شوراي حكام تاثير بگذارد و احتمال تصويب يك قطعنامه عليه ايران را بيشتر كند. در چنين شرايطي اگر ايران براي مقابله به مثل بخواهد در مسيري گام بردارد كه روابط خود با آژانس را تيرهوتار كند، عملا در زمين اسراييل بازي كرده است و كمك كرده اسراييل به هدف نهايي خود يعني عدم احياي برجام برسد. فايده عدم احياي برجام براي اسراييل اين است كه اگر بدون وجود توافق هستهاي صنعت هستهاي ايران به رشد و پيشرفت ادامه دهد، احتمال اينكه ايالات متحده بخواهد دست به اقدام نظامي عليه تاسيسات هستهاي ايران بزند يا اسراييل فرصتي پيدا كند كه خود اين كار را انجام دهد، بيشتر خواهد شد. به همين دليل اين جلسه پيش روي شوراي حكام براي ايران بسيار اهميت دارد. بررسي دقيق شرايط و انتخاب واكنش مناسب موضوعي بسيار حايز اهميت است. سياستمداران ايراني بايد اين مساله را در نظر داشته باشند كه چه با صدور قطعنامه يا چه بدون آن، بايد از ورود به چرخه تشديد تنشها با آژانس و شوراي حكام خودداري كرد، چرا كه در نهايت، هر دو طرف بازنده خواهند بود.
مساله، تاثيرپذيري نهادهاي بينالمللي از طرفهاي خارجي است. تمام اختلافات اخير ايران و آژانس بر مبناي اطلاعات دزديده شده از سوي اسراييل است.
شما به فرآيند رفتاري اسراييل بايد دقت كنيد. اسراييل در همين مساله افشاي اطلاعاتي اخير، ابتدا اسناد را به رسانهها داد و بعد از اينكه رسانهها يك فضاسازي گسترده عليه ايران ايجاد كردند، در شبكههاي اجتماعي نيز اقدام به پخش برخي اسناد كردند تا با همرسانيها افكار عمومي در غرب نيز فشارها عليه دولت ايالات متحده و نهادهاي بينالمللي افزايش يابد. وقتي رسانههايي مثل والاستريت ژورنال، واشنگتن پست و نيويورك تايمز چنين چيزهايي را منتشر ميكنند، خب مسلما نهادهاي بينالمللي احساس فشار ميكنند و كارهاي فني آنها تحت تاثير قرار ميگيرد. اين به معناي اين نيست كه آنها كار فني نميكنند، بلكه به اين معناست كه فشار سياسي روي آنها راههاي انعطاف و مانور را ميبندد و مانع شكلگيري چيزي مانند برجام ميشود.
مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي درست در آستانه نشست شوراي حكام و همزمان با انتشار اسناد هستهاي ايران به اسراييل سفر ميكند كه سلاح هستهاي دارد و عضو NPT هم نيست. اين ظن سياسي بودن اقدامات آژانس را تقويت نميكند؟
من اطلاع ندارم كه ماموريت آقاي رافائل گروسي مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي چيست اما همچنان معتقدم كار آژانس كار فني است. سياسيكاري ضربه جبرانناپذيري به اين نهاد بينالمللي خواهد زد. شايد بگوييم آقاي گروسي از آقاي آمانو تندتر است و رفتارهاي متفاوتي دارد، اما معتقد نيستم كه كار سياسي ميكند.
با توجه به اينكه در شوراي حكام حق وتو مطرح نيست و اكثريت تصميمگيرندهاند به نظر شما واكنش احتمالي چين و روسيه به تهيه قطعنامه عليه ايران چه خواهد بود؟
نميتوان با قطعيت از واكنش چين و روسيه به قطعنامه احتمالي شوراي حكام عليه ايران سخن گفت. در مورد روسيه و با توجه به شواهد و شرايط خاص اين كشور، به نظر ميرسد مسكو تلاش كند موضعي متفاوت از ايالات متحده و كشورهاي غربي بگيرد. واقعيت اين است كه روسيه هم در مذاكرات برجام و هم در صورت توافق در اجراي برجام نقش بسيار مهمي دارد اما در وضعيت فعلي و با توجه به آنچه به دليل حمله نظامي روسيه به اوكراين ميان مسكو و غربيها ميگذرد، نميتوان منتظر بود كه روسها نقش سازندهاي در مسير احياي برجام ايفا كنند اما ميتوان انتظار داشت آنها موضعي در مخالفت با تلاش غربيها بگيرند. در خصوص چين نيز به رغم اينكه اين كشور در مجامع بينالمللي ميكوشد ادبياتي متفاوت از كشورهاي غربي اتخاذ كند اما آنها نشان دادهاند كه گاهي در عمل ميتوانند كنار غربيها بايستند.
سياست دولت سيزدهم را در زمينه تعامل با آژانس و همچنين مذاكرات احياي برجام چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اشتباه دولت سيزدهم به تاخير انداختن احياي برجام بود. هر روزي كه بگذرد و توافق هستهاي وجود نداشته باشد، ايران زير سايه تحريمها متحمل ضررهاي زيادي ميشود. اين ضررها هم اقتصادي و هم سياسي خواهند بود. اين بنبست كنوني در مذاكرات كه به دليل عدم پذيرش خارج كردن سپاه از ليست گروههاي تروريستي وزارت امور خارجه امريكا ايجاد شده براي هيچ كدام از طرفها وضعيت خوبي نيست. از نگاه منافع ايران اگر بخواهيم به موضوع نگاه كنيم، شايد وضعيت موجود براي تهران وضعيت قابل قبولي نباشد و توافق بدون خارج شدن نام سپاه پاسداران از ليست گروههاي تروريستي وزارت خارجه ايالات متحده بهترين شرايط را براي ايران فراهم نكند، اما به عقيده من توافق با همين وضعيت از توافق نكردن بهتر است. ايران با توافق منافعي را كسب ميكند و بدون توافق نه تنها منافعي ندارد كه شرايط برايش از نظر اقتصادي و سياسي روز به روز سختتر ميشود. شما تصور كنيد مذاكرات به بنبست بخورد، برجام به نتيجه نرسد و سطح تنشها دوباره تا مرحلهاي بالا رود كه امكان تقابل نظامي هرچند محدود ميان طرفين به وجود آيد. ضرر اين موضوع براي منطقه بسيار بسيار زياد است. طولاني كردن مذاكرات و اصرار سياسي براي خارج كردن سپاه از ليست تروريستي به منافع خود ايران آسيب ميرساند.
اما ايران عنوان ميكند كه مساله فقط خروج سپاه از ليست گروههاي تروريستي وزارت خارجه امريكا نيست. آيا ايالات متحده هم نبايد انعطافپذيري بيشتري داشته باشد و به بهانه اختلافات سياسي در داخل، بر مواضع خود اصرار نكند؟
واقعيت اين است كه هر چه بيشتر وقت براي احياي برجام تلف شد، لابيهاي خارجي و داخلي فرصت يافتند فشارها عليه دولت بايدن را افزايش دهند. پنجره باز احياي برجام تحت اين فشارها عملا تا مرز بسته شدن رفته است. به خاطر داريد درست وقتي اين موضوع رسانهاي شد كه دولت ايالات متحده ممكن است خارج كردن نام سپاه پاسداران از ليست گروههاي تروريستي را بپذيرد، سناتورهاي جمهوريخواه و دموكرات فشارها روي دولت را افزايش دادند و اين شرايط فرصت مانور را از كاخ سفيد گرفت. به ويژه زماني كه آقاي بنت، نخستوزير اسراييل توييت كرد و از وعده آقاي بايدن در خصوص خارج نكردن سپاه از ليست گروههاي تروريستي نوشت، مشخص بود كه اين اقدام صورت ميگيرد تا دولت بايدن فضايي براي انعطاف نداشته باشد.
يعني همه اين فشارها واقعي است؟
آقاي امير عبداللهيان در گفتوگويي كه اخيرا با آقاي فريد ذكريا داشتند به درستي اشاره كردند كه ايشان هم هر توافقي را بپذيرند بايد در خصوص آن به پارلمان ايران پاسخگو باشند. خب در مورد آقاي بايدن هم همين موضوع صادق است. كنگره از بايدن جواب ميخواهد و سناتورهايي مطرح از هر دو حزب مخالف برجام و خارج شدن نام سپاه از ليست گروههاي تروريستي وزارت خارجه هستند. بايد در نظر گرفت كه امسال انتخابات مياندورهاي كنگره هم وجود دارد و طبيعي است كه هيچ كدام از اين سناتورها مايل نباشند شانس انتخاب مجدد خودشان را به خاطر حمايت از سياست دولت بايدن در قبال ايران به خطر بيندازند. يعني عملا سياست امريكا در قبال ايران در گروي رقابتهاي داخلي در ايالات متحده قرار گرفته كه خود محصول لابيهاست. براي مثال بنياد دفاع از دموكراسيها بهشدت عليه برجام لابي ميكند و اعضاي اين بنياد در كنگره عليه برجام شهادت ميدهند. من فكر نميكنم تمام اين اتفاقاتي كه ميافتد «بهانه» دولت بايدن باشد. اين اتفاقات محصول بازيهاي سياسي در داخل امريكاست. اگر دولت امريكا نخواهد به شرايط سياسي داخلي توجه كند، طبعا در انتخابات دست پايينتر را خواهد داشت. سناتورهاي امريكايي وقتي ميخواهند درباره يك موضوع تصميمگيري كنند به عواقب داخلي آن و تاثير آن روي انتخابات نيز فكر ميكنند، آنها حاضر نميشوند با لابي مطرحي مثل ايپك روي موضوعي مثل ايران كه در واشنگتن بسيار حساسيتزاست درگير شوند.
در اين شرايط ايران چه ميتواند بكند كه نه منافع خود را از دست دهد و نه به امضاي توافق بد مجبور شود؟
كاچي به از هيچي. الان در شرايط فعلي ممكن است كه توافق خوب و عالي قابل دستيابي نباشد و تمام منافع مدنظر ايران با امضاي توافق تامين نشود اما منافع اقتصادي و سياسي زيادي در احياي برجام وجود دارد. از نظر اقتصادي خب صحبتهاي زيادي درباره كاهش فروش نفت ايران پس از حمله نظامي روسيه به اوكراين وجود دارد، با اين شرايط هرروزي كه تحريم ادامه پيدا كند و ايران از فروش قانوني و رسمي نفت خود منع شود ضررهاي بسياري به كشور تحميل ميشود. اينكه منافع اقتصادي ايران در گروي يك مساله سياسي باقي بماند، آن هم در شرايطي كه وضعيت اقتصادي خوب نيست و پنجره فرصتها هم در حال بسته شدن است، قابل توجيه نيست.
با همه اينها، ايران با شرايطي روبهرو است كه حتي اگر توافق بد را هم بپذيرد و برجام احيا شود، بايد نگران باشد كه نوامبر 2022 چه كساني در كنگره روي كار ميآيند يا در انتخابات رياستجمهوري 2024 چه كسي برنده ميشود و منافع خود را هربار در گروي نتايج انتخابات امريكا ببيند. اين را هم ميتوان نتيجه رقابت داخلي دانست؟
حتي اگر قرار باشد رييسجمهور بعدي امريكا بيايد و برجام را از بين ببرد يا به تعبير آقاي اميرعبداللهيان، وزير خارجه ايران يك گروه شورشي در كاخ سفيد بر سر كار بيايد باز هم ايران فرصتي دو سال و نيمه پيش روي خود دارد تا از مزاياي اقتصادي برجام استفاده كرده و اقتصاد خود را بار ديگر تقويت كند تا در آن صورت توان مقابله با فشارهاي اين دولت شورشي و مقاومت در برابر آن را داشته باشد. مسلما نگراني موجهي است كه اگر دولت بعدي امريكا بيايد و تعهدات واشنگتن را زير پا بگذارد ما چه كنيم؟ اما حتي در صورت قطعي دانستن رخ دادن اين سناريو نيز سود امضاي توافق و احياي برجام براي ايران بيشتر از نابودي اين توافق است. به عقيده من اما مساله گارانتيها حل شده و همهچيز بستگي به بحث سپاه و FTO دارد.
يكي از سوالات خود را ميخواهم به صورت ديگري تكرار كنم. به نظر شما اگر مذاكرات احياي برجام به نتيجه نرسد و اختلافات ايران و امريكا مانع از احياي توافق هستهاي شود، امكان حل اختلافات ميان ايران و آژانس كه به گفته شما اختلافات فني است، وجود دارد؟
احياي برجام مستقيما روابط ايران و آژانس را تحت تاثير قرار نميدهد. اما روابط ايران و آژانس تاثير مستقيم روي احياي برجام و اجراي آن دارد. اگر ايران نتواند با آژانس توافق كند، آژانس ايران را محكوم كند و بعد از مدتي پرونده از شوراي حكام به شوراي امنيت منتقل شود ما وارد چرخه باطل تنش و تخاصم ميشويم. تحريمها عليه ايران افزايش مييابد و ايران نيز مقابله به مثل خواهد كرد. اين بازي برندهاي نخواهد داشت.
اين گزارش به هيچوجه به نفع ايران نيست. اينكه يك نهاد ناظر بينالمللي اعلام كند كه ايران همكاري لازم را به عمل نميآورد و پاسخ پرسشهاي فني آژانس را نميدهد، تصوير خوبي از ايران ايجاد نميكند.
اينكه اسراييل اسناد محرمانه ايران را منتشر ميكند به دليل اين است كه روي افكار عمومي و جلسه شوراي حكام تاثير بگذارد و احتمال تصويب يك قطعنامه عليه ايران را بيشتر كند.
نميتوان با قطعيت از واكنش چين و روسيه به قطعنامه احتمالي شوراي حكام عليه ايران سخن گفت. در مورد روسيه و با توجه به شواهد و شرايط خاص اين كشور، به نظر ميرسد مسكو تلاش كند موضعي متفاوت از ايالات متحده و كشورهاي غربي بگيرد.
واقعيت اين است كه هر چه بيشتر وقت براي احياي برجام تلف شد، لابيهاي خارجي و داخلي فرصت يافتند فشارها عليه دولت بايدن را افزايش دهند. پنجره باز احياي برجام تحت اين فشارها عملا تا مرز بسته شدن رفته است.
حتي اگر قرار باشد رييسجمهور بعدي امريكا بيايد و برجام را از بين ببرد يا به تعبير آقاي اميرعبداللهيان، وزير خارجه ايران يك گروه شورشي در كاخ سفيد بر سر كار بيايد باز هم ايران فرصتي دوسال و نيمه پيش روي خود دارد تا از مزاياي اقتصادي برجام استفاده كرده و اقتصاد خود را بار ديگر تقويت كند تا در آن صورت توان مقابله با فشارهاي اين دولت شورشي و مقاومت در برابر آن را داشته باشد.