جاسوس سعيد در كانون نويسندگان
محمد بلوري
پس از كشته شدن فروهر و همسرش در اول آذر ۷۷ توسط باند سعيد امامي در خانهشان كه با ضربات متعدد كارد بهطور وحشيانه قصابي شدند، دوازده روز بعد محمد مختاري عضو كانون نويسندگان را ربودند كه با كشاندن او به بهشت زهرا با طناب خفهاش كردند. شش روز بعد در هجدهم آذرماه محمدجعفر پوينده عضو ديگر كانون نويسندگان را هم به همين نحو ربودند و در تاريكي شامگاه در بهشت زهرا با طناب خفه كردند.
درباره اين قتلها كه افكار عمومي را نگران و بهتزده كرده بود حرفها و گمانهزنيهاي مختلفي از طرف چهرهها و جناحهاي مختلف مطرح ميشد و هر كس درباره عاملان جنايت نظر خاصي را مطرح ميكرد و به مخالفان داخلي و خارجي اشاره داشت، اما من به عنوان يك روزنامهنگار در بخش حوادث، طي مقالهاي تحصيلي در معرفي عاملان اين قتلها به چهرههايي اشاره كردم كه در جامعه با بهت و ناباوري افكار عمومي روبهرو شد.
من طي مقالهاي عنوان اين نوع جنايات را قتلهاي زنجيرهاي معرفي كردم و با درك و تشخيص نشانهها اعلام كردم اين قتلها توسط باندي از ماموران شاخص وزارت اطلاعات انجام ميشود و با اشاره به قتل محمد مختاري و محمدجعفر پوينده دو عضو چپگراي كانون نويسندگان نوشتم كه يكي از ماموران و مسوولان اطلاعاتي سوار بر خودروهايي با مارك و علامت وزارت اطلاعات سر راه اين دو نويسنده قرار گرفتهاند و به بهانه بازجويي كوتاهمدت در خيابان اين دو نويسنده را سوار خودروي علامتدار وزارتي كردهاند، سپس آنها را در تاريكي شامگاه به محل خاص مختص وزارت اطلاعات در قبرستان بهشت زهرا كشاندهاند و با انداختن طناب به گردنشان خفهشان كردهاند. همچنين در مقالهام نوشته بودم ماموران اطلاعاتي پس از خفه كردن آن دو جنازهشان را طوري در حاشيه شهر و كنار جاده رها كردهاند تا به چشم بخورد و باعث ترس و نگراني اعضاي كانون نويسندگان شود. اين افشاگري من در روزنامه ايران به عنوان يك روزنامهنگار جنايي با ناباوري افكار عمومي و حتي تحليلگران سياسي روبهرو شد و هرچند من با تحليل نشانهها و دريافتها به آنچه در مقالهام نوشته بودم، يقين داشتم كه اين آدمرباييها توسط گروهي از ماموران اطلاعاتي احتمالا خودسر انجام شدهاند، اما از آن بيم داشتم كه مبادا به خاطر دلايل و ملاحظاتي نخواهند حقيقت را افشا كنند و آنچه در مقالهام افشا كردهام مورد تكذيب رسمي قرار گيرد تا اينكه با گذشت حدود يك ماه از وقوع قتلهاي مورد نظر وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعيهاي اعلام كرد كه قتلهاي زنجيرهاي (نامي كه من انتخاب كرده بودم) توسط باند سعيد امامي انجام شده است و به اين ترتيب با افشاي عمليات تبهكارانه اين باند، عنوان «قتلهاي زنجيرهاي» هم درباره اين جنايت ماندگار شد بهطوري كه مسوولان دولتي هم با همين عنوان از اين قتلها ياد ميكنند، اما در مورد قرار دادن جنازههاي دو نويسنده عضو كانون نويسندگان در مسير رفت و آمد رهگذران مهرداد عاليخاني يكي از اعضاي موثر و اصلي باند سعيد امامي گفت: پس از خفه كردن محمد مختاري و محمدجعفر پوينده (دو عضو چپگراي كانون نويسندگان) همان روز ميخواستيم تاثير كشته شدن آنها را در اين كانون ارزيابي كنيم.
در اين ميان «منبع» يا جاسوسي كه در ميان اعضاي كانون داشتيم از جريان ربودن و خفه كردن اين دو نويسنده به قتل رسيده اطلاع داشت كه همان روز با او تماس گرفتم تا مثل هميشه مخفيانه واكنش اعضاي اصلي كانون نويسندگان را به ما خبر بدهد. البته همان شب پس از جدا شدن از جمع همدستان طبق قرار به موسوي (فرد واسط با سعيد امامي) زنگ زدم و خبر داده بودم كار پوينده هم تمام شد. موسوي گفت: به ديدنم بيا تا بهطور مفصل برايم تعريف كني! هنگام عصر هم به ديدن موسوي رفتم و درباره پيدا شدن جنازه پوينده و واكنش جمع مشورتي كانون نويسندگان كه جاسوسمان گزارش داده بود بهطور مفصل توضيح دادم. گفتم منبعمان در كانون نويسندگان با تلفن دستيام زنگ زده و گفته جمع مشورتي كانون به وحشت افتادهاند. گفته تحليل دوستان اين است كه ميگويند مساله جدي است. اين نوع عمل كردن يعني جنازه نويسندهاي را در معرض ديد عموم قرار دادن، پيام جدي زهر چشم گرفتن از نويسندگان عضو كانون و ايجاد وحشت بين آنهاست...